1. two semidetached houses
دو خانه ی نیمه مجزا (از یک سو دارای دیوار مشترک)
2. It was an ordinary, post-war semi-detached.
[ترجمه ترگمان]این یک جنگ معمولی و غیر معمولی بود
[ترجمه گوگل]این عادی بود، پس از جنگ نیمه جدا
3. They live in a semi-detached house.
[ترجمه ترگمان]اونا توی یه خونه نیمه جدا زندگی میکنن
[ترجمه گوگل]آنها در خانه نیمه جدا زندگی می کنند
4. They lived in a modest semi-detached house in the suburbs.
[ترجمه کیان] آنها در یک خانه نیمه جدای ساده ( نه محقر، نه لوکس ) در حومه شهر زندگی میکردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک خانه نیمه منزوی در حومه شهر زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در خانه ای نیمه منزل در حومه زندگی می کردند
5. About 30 police of whom a third were armed surrounded the semi-detached house and evacuated neighbouring homes.
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۰ نفر از پلیس که یک سوم آن ها مسلح بودند، خانه نیمه - را محاصره کرده و خانه های همسایه را تخلیه کردند
[ترجمه گوگل]حدود 30 پلیس که یک سوم آنها مسلح بودند، خانه نیمه جدا را احاطه کرده و خانه های همسایه را تخلیه کردند
6. I was not surprised, although I was rather gratified, to find the semi-detached house one of incredible modesty.
[ترجمه ترگمان]از اینکه این خانه نیمه جدا از حجب و حیا را پیدا کنم تعجب نکردم
[ترجمه گوگل]من شگفت زده شدم، گرچه من نسبتا دلپذیر بودم، خانه نیمه جداگانه یکی از معدود باورهای باور نکردنی پیدا کردم
7. Lorry driver Mr Wynne, 4 was woken by screams coming from the semi-detached house next door.
[ترجمه ترگمان]آقای لاری، آقای وین سی، ساعت چهار با صدای جیغ و فریاد از خانه نیمه خالی از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]راننده کامیون آقای وین، 4 توسط فریاد هایی که از خانه نیمه جدا شده در کنار آن می گذشت، از خواب بیدار شد
8. A pair of semi-detached houses which seemed rather out of place adjoined Invicta Terrace.
[ترجمه ترگمان]یک جفت خانه های نیمه مجزا که به نظر می رسید در نزدیکی Invicta واقع است
[ترجمه گوگل]یک جفت خانه نیمه منزل که به نظر می رسید به جای جای محصور Invicta تراس
9. She and Jarvis's father and Jarvis lived in a semi-detached house in Wimbledon.
[ترجمه ترگمان] اون و \"جارویس\" و \"جارویس\" تو \"ویمبلدون\" زندگی میکردن
[ترجمه گوگل]او و پدر جارویس و جارویس در یک خانه نیمه جدا شده در ویمبلدون زندگی کردند
10. We parked in a pleasant street, lined with trees and filled with detached and semi-detached suburban villas.
[ترجمه ترگمان]ما در یک خیابان دلپذیر پارک کردیم، با درختان پر شده و با ویلاهای detached و نیمه جدا حومه شهر پر شده بودیم
[ترجمه گوگل]ما در یک خیابان خوشایند پارک شده بودیم، با درختان پر شده و با ویلاهای حومه اختصاصی و نیمه جدا شده پر شده بودیم
11. Meanwhile private inter-war suburbia had its distinctive style where the semi-detached house was dominant.
[ترجمه ترگمان]در این ضمن \"suburbia\" خصوصی سبک متمایز خود را داشت که در آن خانه نیمه خالی حاکم بود
[ترجمه گوگل]در عین حال، حومه خصوصی داخلی بین الملل سبک خاص خود را داشت که در آن خانه نیمه منزوی غالب بود
12. Paul Fitzpatrick finds the gem of rugby league literature Semi-detached Moorhouse.
[ترجمه ترگمان]پل Fitzpatrick، گوهر ادبی لیگ راگبی را به نیمه خالی می یابد
[ترجمه گوگل]پل فیتزپاتریک، گوهر ادبی لیگ راگبی را پیدا می کند مورورس نیمه جدا شده
13. Neighbours were evacuated as smoke billowed from the semi-detached bungalow in Didcot, Oxon, late on Christmas eve.
[ترجمه ترگمان]همسایه ها به عنوان دود از یک ویلای نیمه جدا شده در Didcot، Oxon در اواخر شب کریسمس از آنجا خارج شدند
[ترجمه گوگل]همسایگان به عنوان دود از خانه های نیمه جدا شده در Didcot، Oxon، در اواخر شب کریسمس تخلیه شدند
14. After 1945 vast new estates, mainly of semi-detached houses, began to extend further out.
[ترجمه ترگمان]بعد از سال ۱۹۴۵، املاک وسیعی که عمدتا از خانه های به هم چسبیده بود، شروع به گسترش بیشتر آن کردند
[ترجمه گوگل]بعد از سال 1945 املاک جدید، عمدتا از خانه های نیمه مستقل، شروع به گسترش بیشتر کرد
15. You are not bothered whether the house is detached or semi-detached, but you do not want to live on an estate.
[ترجمه ترگمان]تو به خودت زحمت نمی دهی که خانه جدا از هم جدا شده باشد، اما مایل نیستی در ملک زندگی کنی
[ترجمه گوگل]شما ناراحت نیستید که آیا خانه جدا و یا نیمه جدا است، اما شما نمی خواهید در یک املاک زندگی کنید