کلمه جو
صفحه اصلی

the game is up


کار تمام است، امیدی به موفقیت نیست

انگلیسی به انگلیسی

• the end has come, it is over

جملات نمونه

1. The store detective told the shoplifter that the game was up.
[ترجمه ترگمان]بازرس فروشگاه به مغازه مغازه گفت که بازی شروع شده
[ترجمه گوگل]کارفرمای فروشگاه به فروشگاه خریداری کننده گفت که این بازی تا به حال انجام شده است

2. Maggie knew that he had recognized her and the game was up.
[ترجمه ترگمان]مگی می دانست که او او را شناخته است و بازی شروع شد
[ترجمه گوگل]مگی میدانست که او او را شناخته است و بازی بالا گرفته است

3. The game is up; the principal knows the boys have been smoking in the basement.
[ترجمه ترگمان]بازی شروع شده و مدیر می داند که بچه ها در زیرزمین سیگار می کشیدند
[ترجمه گوگل]بازی بالا است مدیر اصلی می داند پسران در زیرزمین سیگار کشیدن دارند

4. When Dastmalchi called and showed his hand, Tom knew the game was up.
[ترجمه ترگمان]وقتی Dastmalchi زنگ زد و دستش را نشان داد، تام می دانست که بازی به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]هنگامی که دستمالچی خواست دستش را نشان دهد، تام می دانست که این بازی بالا می رود

5. The count suddenly stiffened, his midnight-black eyes narrowing to glittering points of light, and Maggie knew the game was up.
[ترجمه ترگمان]ناگهان کنت منقبض شد و چشمان سیاهش تنگ به نقطه های درخشان نور شد و مگی می دانست که بازی به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]شمارش ناگهانی سخت، چشمان نیمه شب سیاه خود را به نقطه های پر زرق و برق تیره و مگجی می دانستند که بازی بالا بود

6. Seeing that the game was up, Kissinger switched his tactics from fighting Jackson to joining him.
[ترجمه ترگمان]کیسینجر پس از دیدن بازی، تاکتیک های خود را از مبارزه با جکسون برای پیوستن به او تغییر داد
[ترجمه گوگل]کیسینجر با دیدن این بازی، تاکتیک های خود را از مبارزه با جکسون برای پیوستن به او تغییر داد

7. The game is up and life begins.
[ترجمه ترگمان]بازی تمام شده و زندگی آغاز می شود
[ترجمه گوگل]بازی بالا و زندگی شروع می شود

8. The game is up, the teacher knows who took the keys.
[ترجمه ترگمان]بازی تمام شده، معلم می داند که چه کسی کلید را برداشته است
[ترجمه گوگل]بازی بالا است، معلم می داند کی کلید را گرفته است

9. The game is up.
[ترجمه ترگمان]بازی تم وم شد
[ترجمه گوگل]بازی بالا است

10. As a rule, even the more hardened cases respond to authority when they realise the game is up.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک قاعده، حتی در مواردی که متوجه می شوند که بازی ادامه دارد، حتی موارد سخت تر نیز به قدرت واکنش نشان می دهند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قاعده، حتی موارد سخت تر نیز به قدرت رسیدگی می کنند، زمانی که متوجه شدیم که بازی بالا می رود

11. It was the smile of a captain who knows the game is up.
[ترجمه ترگمان]اون لبخند یه کاپیتان بود که می دونه بازی شروع شده
[ترجمه گوگل]این لبخند یک کاپیتان است که می داند بازی بالا است

پیشنهاد کاربران

همه چیز بر ملا شده
بازی تما شده است
همه چیز دیگر تمام شده




کلمات دیگر: