کلمه جو
صفحه اصلی

old fashioned


گذشته گرای، کهنه گرای، کهنه پرست، امل، محافظه کار، سنت گرای، از مد افتاده، قدیمی، محافظه کار کهنه، غیرمتداول

انگلیسی به فارسی

سبک قدیمی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: old-fashionedly (adv.), old-fashionedness (n.)
(1) تعریف: resembling past styles, manners, or modes of behavior; outdated.
مترادف: d�mod�, dated, dowdy, outdated, outmoded, vintage
متضاد: contemporary, modern, newfangled
مشابه: ancient, antediluvian, musty, obsolete, old-time, olden, out of date

- an old-fashioned dress
[ترجمه ترگمان] یه لباس قدیمی
[ترجمه گوگل] یک لباس قدیمی

(2) تعریف: sharing or approving the values, styles, methods, or manners of the past.
مترادف: classic, old-line, old-world, quaint
متضاد: up-to-date
مشابه: classical, conservative, traditional, vintage

- an old-fashioned teacher
[ترجمه ترگمان] یه معلم قدیمی
[ترجمه گوگل] یک معلم قدیمی

• out-of-date; out of style; conservative
something that is old-fashioned is no longer considered appropriate in style or design, because it has been replaced by something more modern.
if someone is old-fashioned, their behaviour and beliefs are those which were common or accepted in the past, but are no longer common.

جملات نمونه

1. ten old-fashioned propeller planes
ده هواپیمای قدیمی ملخ دار

2. the old-fashioned methods of teaching languages
روش های کهنه ی آموزش زبان

3. his mother's family was old-fashioned and religious
خانواده ی مادرش محافظه کار و مذهبی بودند.

4. she was wearing an old-fashioned dress
او پیراهن از مد افتاده ای پوشیده بود.

5. Warm hearted wishes for an old fashioned Christmas and a happy New Year filled with all your favorite things.
[ترجمه ترگمان]آرزوی قلبی شاد برای یک کریسمس قدیمی و سال نو و سال نو را با همه چیزهای مورد علاقه ت پر کن
[ترجمه گوگل]آرزوهای آرزوهای گرم برای کریسمس قدیمی و شاد سال نو پر از همه چیز مورد علاقه خود را

6. Brilliant teamwork and old fashioned grit got the team a last minute point.
[ترجمه ترگمان]یک کار تیمی عالی و grit قدیمی تیم را برای آخرین لحظه به دست اورده بود
[ترجمه گوگل]تیم با تجربه و کارآیی درخشان و مدافع قدیمی مدافع تیم، نقطه ی آخر را به دست آورد

7. Public rooms include a cosy old fashioned bar and a magnificent antique salon with piano, overlooking the garden.
[ترجمه ترگمان]اتاق های عمومی شامل یک نوار سبک قدیمی و یک سالن مجلل قدیمی با پیانو و مشرف به باغ است
[ترجمه گوگل]اتاق های عمومی شامل یک بارسای مد روز و یک سالن عتیقه ای با شکوه با پیانو است و از باغ به چشم می خورد

8. This is a simple pensione where old fashioned virtues of friendly service and warm hospitality have not been forgotten.
[ترجمه ترگمان]این یک pensione ساده است که در آن فضائل قدیمی خدمات دوستانه و مهمان نوازی گرم فراموش نشده است
[ترجمه گوگل]این یک بازنشستگی ساده است که در آن فضایل قدیمی از خدمات دوستانه و مهمان نوازی گرم فراموش نشده است

9. Call me old fashioned, but I find this terribly sad.
[ترجمه ترگمان]، بهم زنگ بزن قدیمی ولی اینو خیلی ناراحت می بینم
[ترجمه گوگل]به من بسپار، اما من این را به شدت غمگین می بینم

10. Apart from its legs it resembled an old fashioned typewriter with a carriage and Qwerty keyboard.
[ترجمه ترگمان]به غیر از پاهایش شبیه یک ماشین تحریر قدیمی بود با یک کالسکه و یک صفحه کلید
[ترجمه گوگل]به غیر از پاهای آن، آن را به یک ماشین تحریر کننده قدیمی با ماشین و کیبورد Qwerty شبیه بود

11. The closer you get to old fashioned power politics, the more the classic assets of old fashioned power matter.
[ترجمه ترگمان]هرچه نزدیک تر شوید به قدرت قدیمی و قدیمی قدرت قدیمی قدرت قدیمی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]هرچه نزدیکتر به سیاست قدرتمند قدیمی تبدیل شوید، بیشتر دارایی های کلاسیک قدرتمند قدیمی قدرتمند است

12. But his dark rimmed glasses and old fashioned looks belie a career spent one step ahead.
[ترجمه ترگمان]اما عینک دسته dark و ظاهر قدیمی او یک قدم در پیش روی هم گذاشته بود
[ترجمه گوگل]اما عینک های تیره و تیره و مد روز قدیمی خود را نشان می دهد که یک شغل صرف یک قدم جلوتر است

13. The sink was squared-off and old fashioned, with a white splashback and a tilting mirror.
[ترجمه ترگمان]ظرف شویی صاف و قدیمی بود با یک آینه سفید و یک آینه کج و معوج
[ترجمه گوگل]سینک به صورت مربع و قدیمی ساخته شده بود، با یک گلدان سفید و یک آینه کج

14. Or it could be just an old fashioned pile-up.
[ترجمه ترگمان] یا شاید فقط یه تیکه قدیمی از مد افتاده باشه
[ترجمه گوگل]یا فقط می تواند یک انبوه قدیمی باشد

15. Ballantyne's style is old fashioned and Golding's is more modern and up to date.
[ترجمه ترگمان]سبک Ballantyne قدیمی است و گلدینگ در آن زمان مدرن و مدرن است
[ترجمه گوگل]سبک Ballantyne قدیمی است و Golding مدرن تر و به روز است

پیشنهاد کاربران

نام نوعی نوشیدنی که با آبجو ، یخ و چند چیز دیگر درست میکنند.

قدیمی
از مدافتاده


چیزی که از مد رفته باشه.

لاکچری قدیمی

خارج از دور، تاریخ گذشته.

۱ - خارج از رده؛ محصولی که قادر به برآورده کردن استانداردهای فنی یا سلیقه ی روز مشتریان نباشد.
۲ - مدل پایین؛ محصولی که گونه هایی با امکانات بیش تر و ویژه گی ها بهبودیافته تر جای گزین آن شده است.
مثال:
. It looked like an old - fashioned military tank – it was in many ways just an old - fashioned tank with some extra functionality

از مد افتاده

از مد افتاده
قدیمی

کهنه

منسوخ، غیرمتداول

غیر متداول، منسوخ، قدیمی

با تجربه

old fashioned ( adj ) = antiquated ( adj )
به معناهای : منسوخ شده، از کار افتاده، از مد افتاده، قدیمی، کهنه



دموده


کلمات دیگر: