متمایل به اتحاد، متحد، اتحادگرای، متحد کننده، موجد اتحاد
unitive
متمایل به اتحاد، متحد، اتحادگرای، متحد کننده، موجد اتحاد
انگلیسی به فارسی
متحد کننده، موجد اتحاد
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: unitively (adv.)
مشتقات: unitively (adv.)
• : تعریف: able to cause unity, or acting to unite.
جملات نمونه
1. Chian is the many unitive nation country, the Korea nationality is a member of the Chinese nation .
[ترجمه ترگمان]Chian کشوری است که در کشور چین قرار دارد و ملیت کره، عضوی از ملت چین است
[ترجمه گوگل]چیان بسیاری از کشور های متحد ملت است، ملیت کره ای عضو ملک چینی است
[ترجمه گوگل]چیان بسیاری از کشور های متحد ملت است، ملیت کره ای عضو ملک چینی است
2. Their feeling interacts to form a unitive integer.
[ترجمه ترگمان]احساس آن ها در تعامل با تشکیل یک عدد صحیح unitive است
[ترجمه گوگل]احساس آنها به شکل یک عدد صحیح یکپارچه تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]احساس آنها به شکل یک عدد صحیح یکپارچه تبدیل می شود
3. One-Stop Service Unitive standard, Fast response.
[ترجمه ترگمان]یک - توقف استاندارد خدمات، پاسخ سریع
[ترجمه گوگل]یکپارچه استاندارد خدمات، پاسخ سریع
[ترجمه گوگل]یکپارچه استاندارد خدمات، پاسخ سریع
4. Ayo Olaniyan is a certified Unitive Life Coach.
[ترجمه ترگمان]Ayo Olaniyan مربی جدید زندگی Unitive است
[ترجمه گوگل]Ayo Olaniyan یک مربی زندگی انحصاری گواهی شده است
[ترجمه گوگل]Ayo Olaniyan یک مربی زندگی انحصاری گواهی شده است
5. The feasibility of constructing unitive plain reservoirs water supply system between cities and countries was analyzed from water sources, financing, operation and management.
[ترجمه ترگمان]امکان سنجی ساخت سیستم تامین آب مخازن ساده unitive بین شهرها و کشورها از منابع آب، تامین مالی، عملیات و مدیریت مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]امکان استفاده از سیستم آبرسانی مخازن مخازن میان شهرها و کشورها از منابع آب، تامین مالی، عملیات و مدیریت آن مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]امکان استفاده از سیستم آبرسانی مخازن مخازن میان شهرها و کشورها از منابع آب، تامین مالی، عملیات و مدیریت آن مورد بررسی قرار گرفت
6. Because we do not have the unitive criterion of affirmance, measurement, register and report on stock option, different enterprises use the different methods.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ما معیار unitive of، اندازه گیری، رجیستر و گزارش را در مورد گزینه های موجود نداریم، شرکت های مختلف از روش های مختلف استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]از آنجا که ما معیار وفاداری را برای تأیید، اندازه گیری، ثبت نام و گزارش در مورد گزینه سهام نداریم، شرکت های مختلف از روش های مختلف استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]از آنجا که ما معیار وفاداری را برای تأیید، اندازه گیری، ثبت نام و گزارش در مورد گزینه سهام نداریم، شرکت های مختلف از روش های مختلف استفاده می کنند
7. A unitive criterion about the field work condition of the method has not been established until now.
[ترجمه ترگمان]یک معیار unitive در مورد شرایط کار می دانی این روش تا کنون ایجاد نشده است
[ترجمه گوگل]معیار منفرد در مورد شرایط کاری این روش تاکنون مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]معیار منفرد در مورد شرایط کاری این روش تاکنون مشخص نشده است
8. Because we don t have the unitive criterion of affirmance, measurement, register and report on stock option, different enterprises use the different methods.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ما معیار unitive of، اندازه گیری، رجیستر و گزارش را در مورد گزینه های موجود نداریم، شرکت های مختلف از روش های مختلف استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]از آنجائیکه ما معیارهای مشترک تضمین، اندازه گیری، ثبت نام و گزارش سهام را نداریم، شرکت های مختلف از روش های مختلف استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]از آنجائیکه ما معیارهای مشترک تضمین، اندازه گیری، ثبت نام و گزارش سهام را نداریم، شرکت های مختلف از روش های مختلف استفاده می کنند
9. The development of Image Technology requires a unitive colour standard among the different media.
[ترجمه ترگمان]توسعه فن آوری تصویر نیازمند یک استاندارد رنگ unitive در میان رسانه های مختلف است
[ترجمه گوگل]توسعه تکنولوژی تصویر نیاز به یک استاندارد رنگی یکپارچه را در میان رسانه های مختلف دارد
[ترجمه گوگل]توسعه تکنولوژی تصویر نیاز به یک استاندارد رنگی یکپارچه را در میان رسانه های مختلف دارد
10. Unitive placement managing measure of die, ensure the neatness of die appearance and exact quality.
[ترجمه ترگمان]تعیین میزان تعیین میزان مرگ، اطمینان از پاکیزگی در ظاهر و کیفیت دقیق آن
[ترجمه گوگل]اندازه گیری مدیریت مجاز از بین رفتن، اطمینان از ظرافت ظاهر و کیفیت دقیق
[ترجمه گوگل]اندازه گیری مدیریت مجاز از بین رفتن، اطمینان از ظرافت ظاهر و کیفیت دقیق
11. God's unitive purpose of love.
[ترجمه ترگمان]هدف عشق خدا از عشق است
[ترجمه گوگل]هدف مشترک عشق خداوند
[ترجمه گوگل]هدف مشترک عشق خداوند
12. The more important factors are to identify with the country of the unitive political-cultural space and great unification.
[ترجمه ترگمان]عوامل مهم تری، شناسایی این کشور از فضای فرهنگی - فرهنگی و وحدت بزرگ هستند
[ترجمه گوگل]عوامل مهمتر این است که با کشور فضای سیاسی-فرهنگی متحد وحدت عالی، شناسایی شود
[ترجمه گوگل]عوامل مهمتر این است که با کشور فضای سیاسی-فرهنگی متحد وحدت عالی، شناسایی شود
13. Science, technology and value influence each other and are the unitive exist based on the practice.
[ترجمه ترگمان]علم، فن آوری و ارزش بر یکدیگر تاثیر می گذارند و unitive براساس این عمل وجود دارند
[ترجمه گوگل]علم، فناوری و ارزش بر یکدیگر تاثیر می گذارند و بر اساس عمل عمل می کنند
[ترجمه گوگل]علم، فناوری و ارزش بر یکدیگر تاثیر می گذارند و بر اساس عمل عمل می کنند
پیشنهاد کاربران
یگانگی بخش
کلمات دیگر: