کلمه جو
صفحه اصلی

aggravated assault

انگلیسی به انگلیسی

• severe attack, assault with evil intent, serious attack

جملات نمونه

1. He was jailed for aggravated assault.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر ضرب و شتم شدید زندانی شد
[ترجمه گوگل]او برای حمله شدید زندانی شد

2. He was charged with aggravated assault .
[ترجمه ترگمان]اون متهم به حمله شدید شد
[ترجمه گوگل]او متهم به حمله شدید شد

3. The pattern held true for rapes, robberies and aggravated assault.
[ترجمه حمید سانی] الگوی موردنظر، بیشتر در موارد تجاوز، سرقت وتجاوز به عنف صدق میکند.
[ترجمه ترگمان]این الگو برای تجاوز، سرقت و تجاوز شدید صادق است
[ترجمه گوگل]این الگو برای تجاوزها، سرقت ها و حمله های شدید مطابقت داشت

4. The charges are attempted aggravated assault and grievous bodily harm, and the verdict is expected on Saturday.
[ترجمه حمید سانی] اتهامات مطروحه، بدین قرارست:قصدومبادرت درتجاوز به عنف، ایراد صدمات شدید بدنی. حکم آن هم یحتمل تا روز شنبه صادر واعلام میگردد/.
[ترجمه ترگمان]این اتهامات در تلاش برای تجاوز به عنف و آسیب شدید بدنی هستند و انتظار می رود که این حکم روز شنبه صادر شود
[ترجمه گوگل]اتهامات عنوان شده علیه اعتراضات و آسیب های شدید بدنی، و حکم در روز شنبه مورد انتظار است

5. State police charged Mujerm with aggravated assault and driving while under the influence of alcohol.
[ترجمه حمید سانی] پلیس ایالتی "ماژرم"را بجرم تجاوز به عنف و رانندگی هنگام مستی متهم نمود/.
[ترجمه ترگمان]پلیس ایالتی Mujerm را به ضرب و شتم شدید و رانندگی در زمان تحت نفوذ الکل متهم کرد
[ترجمه گوگل]پلیس ایالت مژیر با حمله شدید و رانندگی تحت تاثیر الکل قرار گرفت

6. An activist was arrested on suspicion of aggravated assault and attempted murder.
[ترجمه ترگمان]یک فعال به اتهام تجاوز شدید و تلاش برای قتل دستگیر شد
[ترجمه گوگل]یک فعال در ارتباط با سوء ظن اعتراض و قتل عام دستگیر شد

7. He was in jail on a charge of aggravated assault with a deadly weapon.
[ترجمه ترگمان]اون مسئول حمله شدید با یه اسلحه مرگبار بود
[ترجمه گوگل]او به اتهام حملات شدید با سلاح مرگبار در زندان بود

8. Aggravated assault is assaulted cause serious injury or carry out in connection with another serious crime.
[ترجمه ترگمان]تجاوز به عنف به دلیل آسیب جدی و یا انجام در ارتباط با یک جرم جدی دیگر مورد ضرب و شتم قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت شدید به علت آسیب جدی و یا در ارتباط با یکی دیگر از جرایم جدی انجام می شود

9. Philippe was found guilty of six counts of aggravated assault using a deadly weapon – the deadly weapon being his bodily fluid.
[ترجمه ترگمان]لوی فیلیپ از شش طبقه تجاوز به سلاح مرگبار و سلاح مرگبار او را گناهکار شناخته بود
[ترجمه گوگل]فیلیپ به خاطر شش مورد از حملات شدید، با استفاده از یک سلاح مرگبار مجرم شناخته شد سلاح مرگبار، سیال بدن اوست

10. He has been charged with aggravated assault.
[ترجمه ترگمان]او متهم به حمله شدید شده است
[ترجمه گوگل]او به اتهام حمله شدید متهم شده است

11. The public order essence of the offence has been wholly lost, and affray has become a form of aggravated assault.
[ترجمه ترگمان]ماهیت نظم عمومی جرم کاملا از دست رفته و زد و خورد به شکل یک حمله شدید درآمده است
[ترجمه گوگل]ماهیت نظم عمومی این جرم به طور کامل گم شده است و جسارت به نوعی از اعتراضات شدید تبدیل شده است

12. Nine people were charged with burglary, three with robbery and two with aggravated assault on a police officer.
[ترجمه ترگمان]نه نفر متهم به دزدی، سه نفر با سرقت و دو نفر با حمله شدید به یک افسر پلیس بودند
[ترجمه گوگل]نه نفر به سرقت، سه نفر با سرقت و دو نفر با حمله شدید به یک افسر پلیس متهم شدند

13. More than one in every four teens aged 13 to who are arrested for aggravated assault is a girl.
[ترجمه ترگمان]بیش از یک در هر چهار نوجوان ۱۳ ساله که به خاطر حمله شدید دستگیر می شوند، یک دختر است
[ترجمه گوگل]بیش از یک نفر در هر چهار نوجوان در سن 13 سالگی که برای اعتراضات شدید بازداشت شده اند، یک دختر است

پیشنهاد کاربران

( حقوق ) تجاوز به عنف

ضرب و جرح شدید


کلمات دیگر: