کلمه جو
صفحه اصلی

providing


معنی : مشروط بر اینکه، در صورت
معانی دیگر : (معمولا با: that) به شرط آنکه، مگر

انگلیسی به فارسی

مشروط بر اینکه، در صورت


فراهم آوردن، مشروط بر اینکه، در صورت


انگلیسی به انگلیسی

حرف ربط ( conjunction )
• : تعریف: only if; provided.

- We will have a picnic providing it doesn't rain.
[ترجمه Asal] ما پیکنیک خواهیم داشت اگر باران نبارد
[ترجمه Asal] ما پیکنیک خواهیم داشت در صورتی که باران نبارد
[ترجمه زهرا] اگه بارون نگیره، می ریم پیک نیک!
[ترجمه ترگمان] ما یه پیک نیک داریم که به راش بارون نمی اد
[ترجمه گوگل] ما یک پیک نیک داریم که باران نیست

• on the condition that -, only if -
giving, rendering; arranging for -, preparing for -; supplying, furnishing

مترادف و متضاد

مشروط بر اینکه (صفت)
providing

در صورت (حرف ربط)
providing

as long as; with the understanding


Synonyms: contingent upon, given, if, if and only if, in case, in the case that, in the event, on condition, on the assumption, on these terms, subject to, supposing, with the proviso


جملات نمونه

1. the government is providing against a probable famine
دولت دارد برای مقابله با قحطی احتمالی تدارک می بیند.

2. Providing homeless people with somewhere to stay when the weather is cold only skates round the problem, it doesn't solve it.
[ترجمه ترگمان]دادن افراد بی خانمان به جایی برای ماندن در زمانی که هوا سرد است و فقط در حول و حوش مشکل است، این مساله را حل نمی کند
[ترجمه گوگل]در صورتی که آب و هوای سرد فقط مشکل اسکیت را در اختیار مردم بی خانمان قرار دهد، آن را حل نمی کند

3. The company's commitment to providing quality at a reasonable price has been vital to its success.
[ترجمه ترگمان]تعهد شرکت برای تامین کیفیت در یک قیمت منطقی برای موفقیت آن حیاتی است
[ترجمه گوگل]تعهد شرکت به ارائه کیفیت با قیمت مناسب، برای موفقیت آن حیاتی بوده است

4. They befriended the young girl, providing her with food and shelter.
[ترجمه ترگمان]آن ها با دختر جوان دوست شدند و او را با غذا و سرپناه تامین کردند
[ترجمه گوگل]آنها دختر جوان را دوست داشتند و غذا و پناهگاه او را فراهم می کردند

5. A cabaret is a restaurant providing food, drink, and often a floor show.
[ترجمه ترگمان]کاباره یک رستوران است که غذا، نوشیدنی و اغلب یک برنامه زمین را تامین می کند
[ترجمه گوگل]یک کاباره رستورانی است که غذا، نوشیدنی و اغلب نمایشگاه کف را ارائه می دهد

6. More and more restaurants are providing non-smoking areas.
[ترجمه ترگمان]رستوران ها و رستوران های بیشتری در حال تهیه مناطق غیر سیگاری هستند
[ترجمه گوگل]رستوران های بیشتر و بیشتر در حال ارائه مناطق غیر سیگاری هستند

7. The government is providing an additional £25 million to expand the service.
[ترجمه ترگمان]دولت ۲۵ میلیون پوند دیگر برای توسعه خدمات ارائه می کند
[ترجمه گوگل]دولت 25 میلیون پوند هزینه اضافی برای گسترش خدمات ارائه می دهد

8. Anyone providing information to the police will be guaranteed anonymity.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که اطلاعات مربوط به پلیس را تامین کند، تضمین خواهد شد
[ترجمه گوگل]هر شخصی که اطلاعاتی را به پلیس ارائه می دهد، ناشناس خواهد شد

9. Anyone providing information which leads to the recovery of the painting will be rewarded.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که اطلاعاتی را فراهم کند که منجر به بازیابی تابلو می شود، پاداش داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]هر کسی که اطلاعاتی را ارائه می دهد که منجر به بازیابی نقاشی شود پاداش خواهد گرفت

10. They hope to revitalize the neighborhood by providing better housing.
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوارند که با ارائه مسکن بهتر، این منطقه را احیا کنند
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند با ارائه مسکن بهتر مسکن را احیا کنند

11. The difficulty lies in providing sufficient evidence.
[ترجمه ترگمان]دشواری در ارائه شواهد کافی نهفته است
[ترجمه گوگل]مشکل در ارائه مدارک کافی نیست

12. The larger firm was capable of providing a better range of services.
[ترجمه ترگمان]شرکت بزرگ تر قادر به ارائه طیف وسیعی از خدمات بود
[ترجمه گوگل]شرکت بزرگتر قادر به ارائه خدمات بهتر بود

13. Ferry companies are providing extra sailings from Calais.
[ترجمه ترگمان]شرکت های فری در حال تامین sailings اضافی از کاله هستند
[ترجمه گوگل]شرکت های کشتی در حال ارائه کشتی های اضافی از کاله هستند

پیشنهاد کاربران

فراهم کردن

فراهم سازی

عامل چیزی بودن, ارائه دهنده بودن

در صورتی که

تهیه کردن


تدارک دیدن،

تولید

ایجاد؛ارائه

مشروط به اینکه

تدارک، تامین، تهیه، مهیاسازی، آماده سازی
فراهم کننده، تامین کننده، تدارک دهنده، مهیاکننده، ایجادکننده، بوجودآورنده، موجد

آماده کردن

برقراری

تامین شده

به شرط آنکه

فراهم کردن ، تهیه کردن، ایجاد کردن


کلمات دیگر: