کلمه جو
صفحه اصلی

ball and chain


غل و زنجیر، زنجیر و وزنه ی گرد آهنی (که برای جلوگیری از فرار به زندانی می بستند)

انگلیسی به فارسی

غل و زنجیر، زنجیر و وزنه‌ی گرد آهنی (که برای جلوگیری از فرار به زندانی می‌بستند)


توپ و زنجیر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a heavy ball attached by a chain to a prisoner's ankle to prevent escape.

جملات نمونه

1. The responsibility was a ball and chain around my ankle.
[ترجمه ترگمان]این مسئولیت یک توپ و زنجیر به دور قوزک پایم بود
[ترجمه گوگل]مسئولیت توپ و زنجیری در اطراف مچ پا بود

2. New technologies can turn from status symbol to ball and chain overnight.
[ترجمه ترگمان]فن آوری های جدید می توانند تبدیل به نماد وضعیت به توپ و زنجیر شده در طول شب شوند
[ترجمه گوگل]فن آوری های جدید می توانند از نماد وضعیت به توپ و زنجیره یک شبه تبدیل شوند

3. This belief was like a ball and chain for the allied war effort.
[ترجمه ترگمان]این اعتقاد مانند یک توپ و زنجیر برای تلاش های جنگ متحد بود
[ترجمه گوگل]این باور مانند توپ و زنجیری برای تلاش نیروهای متحد بود

4. If her grandfather removed the ball and chain, he wrote, would she visit?
[ترجمه ترگمان]اگر پدربزرگش توپ و زنجیر را برداشت، به دیدنش خواهد آمد؟
[ترجمه گوگل]اگر پدربزرگش توپ و زنجیر را برداشته باشد، نوشت: آیا او می رود

5. And walked back to the hotel minus her ball and chain.
[ترجمه ترگمان]و با زنجیر و زنجیر به هتل برگشت
[ترجمه گوگل]و برگشت به هتل، منفرد و زنجیرش رفت

6. At which point she unlocked her ball and chain.
[ترجمه ترگمان]و در این موقع رقص و زنجیر خود را باز کرد
[ترجمه گوگل]در آن زمان او قفل توپ و زنجیر خود را باز کرد

7. Waiting for the ball and chain Come crashing through the wall.
[ترجمه ترگمان]منتظر توپ و زنجیر بود که به دیوار برخورد کند
[ترجمه گوگل]منتظر توپ و زنجیره بیایید از دیوار سقوط کنیم

8. Of A Shun ' nebular ball and chain ' it is very good masturbation tool, glacial ' diamond stars ' make a person faultlessly asphyxial, blood was frozen by him.
[ترجمه ترگمان]از یک توپ Shun \"Shun\" و زنجیره آن، ابزار masturbation بسیار خوبی است، ستاره های الماس یخ یکی از افراد faultlessly asphyxial را تشکیل می دهند که خون از او منجمد شده است
[ترجمه گوگل]از یک اجتناب #39؛ توپ و زنجیره سحابی #39؛ این ابزار بسیار خوبی برای استمنا، است ، #39؛ ستاره های الماس #39؛ یک فرد را بی عیب و محکم خفه کند ، خون توسط او منجمد شد

9. The prisoner is fettered with a ball and chain attached to one ankle.
[ترجمه ترگمان]اسیر با یک توپ و زنجیر بسته شده به قوزک پا بسته می شود
[ترجمه گوگل]این زندانی با توپ و زنجیری به یک مچ پا متصل می شود

10. Resentment is a ball and chain; forgiveness sets you free again. Forgiveness offers you insurance against premature aging, a blocked heart, an unhealed past and an unhappy future.
[ترجمه ترگمان]رنجش و رنجش یک توپ و زنجیر است؛ عفو دوباره شما را آزاد می کند Forgiveness به شما بیمه در برابر پیری زودرس، یک قلب مسدود کننده، یک گذشته التیام نیافته و یک آینده ناراضی می دهد
[ترجمه گوگل]

11. I left my ball and chain at home tonight.
[ترجمه ترگمان]من مجلس رقص و زنجیر امشب را در خانه جا گذاشتم
[ترجمه گوگل]من امشب توپ و زنجیرم را در خانه گذاشتم

12. What's the old ball and chain for the little shrimp?
[ترجمه ترگمان]توپ و زنجیر قدیمی برای میگو و میگو چه طور است؟
[ترجمه گوگل]# 39 ؛ توپ و زنجیره قدیمی میگوی کوچک چیست؟

13. This brass book is attached to a ball and chain. Nnow there's a symbolism: knowledge imprisoned.
[ترجمه ترگمان]این کتاب برنجی به توپ و زنجیر وصل است در اینجا نماد symbolism وجود دارد: دانش در زندان
[ترجمه گوگل]این کتاب برنجی به یک توپ و زنجیر متصل است اکنون دانش نمادین در #39 زندانی شده است

14. The steady accumulation of debts proved a ball and chain to the progress of the company.
[ترجمه ترگمان]انباشته شدن مداوم بدهی ها توپ و زنجیر به پیشرفت شرکت را ثابت کرد
[ترجمه گوگل]انباشت مداوم بدهی ها ، زنجیره ای برای پیشرفت شرکت بود

15. Sam would leave the ball and chain at home while he went out with the boys.
[ترجمه ترگمان]وقتی که با پسرها بیرون می رفت، سم بال و زنجیر را در خانه می گذاشت
[ترجمه گوگل]سام هنگامی که با پسران بیرون می رفت توپ و زنجیر را در خانه می گذاشت

پیشنهاد کاربران

گاهی به معنی همسر�wife� هم می اید

در متن های متفاوت معنایی متفاوتی دارد مثلاً اشاره به همسر که رییس خطا بش می کنیم my ball and chain won't come with u زنم یا رییس نمی گذاره با شما بیام در جای دیگه به معنای محدودیت .

گاهی به معنی همسر یا زن که رئیس است informal


کلمات دیگر: