1. She's a columnist for USA Today.
[ترجمه ترگمان]او امروز یک مقاله نویس آمریکایی است
[ترجمه گوگل]او روزنامهنگار آمریکایی امروز است
2. That newspaper columnist derides the mayor whenever he can.
[ترجمه چکامه] آن مقاله نویس روزنامه از هیچ فرصتی برای مسخره کردن شهردار کوتاهی نمی کند
[ترجمه ترگمان]آن ستون نویس روزنامه هر وقت بتواند شهردار را مسخره می کند
[ترجمه گوگل]این روزنامهنگار روزنامه را هر وقت که بخواهد، شهردار می کند
3. Clarence Page is a columnist for the Chicago Tribune.
[ترجمه ترگمان]کلارنس پیج یک مقاله نویس در شیکاگو تریبون است
[ترجمه گوگل]کلارنس صفحه یک مقاله نویس برای شیکاگو تریبون است
4. I think you'd agree he's a very respected columnist.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تو قبول داری که اون یه نویسنده خیلی محترم است
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما موافق هستید که او یک متخصص بسیار محترم است
5. He is a columnist for Time Out and appears regularly on Radio
[ترجمه ترگمان]او یک ستون نویس در زمان بیرون است و به طور منظم در رادیو دیده می شود
[ترجمه گوگل]او یک روزنامهنگار برای Time Out است و به طور منظم در رادیو ظاهر می شود
6. Syndicated columnist Robert Novak chatted loudly with an editor on his cellular telephone.
[ترجمه ترگمان]مقاله نویس syndicated، رابرت نواک با سردبیر تلفن همراه با صدای بلند صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]رابرت نواک، ستون خبرنگار سونیتیک با یک ویرایشگر تلفن همراه خود با صدای بلند صحبت کرد
7. Nearby gossip columnist Louella Parsons listened attentively.
[ترجمه ترگمان]پارسونز در آن نزدیکی، پارسونز به دقت گوش می داد
[ترجمه گوگل]لوئول پارسون، ستون فقرات شایسته در اطراف، با دقت گوش کرد
8. Dan Dorfman, the influential financial columnist, was fired by Money magazine, the magazine's managing editor said Wednesday.
[ترجمه ترگمان]سردبیر این مجله روز چهارشنبه گفت دن Dorfman، مقاله نویس سیاسی بانفوذ، توسط مجله پول اخراج شد
[ترجمه گوگل]روزنامۀ مدیر مجله روز چهارشنبه گفت که 'دن دنورمن'، متخصص مالی با نفوذ، توسط مجله پول اخراج شد
9. Stephanie Salter is a San Francisco Examiner columnist.
[ترجمه ترگمان]استفانی Salter مقاله نویس روزنامه سانفرانسیسکو اگزمینر است
[ترجمه گوگل]استفانی سیلتر یک مقالهنامه نویس سان فرانسیسکو است
10. One columnist suggested that the government capitalize on the vendors' street stalls by turning them into tourist attractions.
[ترجمه ترگمان]یک ستون نویس اظهار داشت که دولت با تبدیل آن ها به جاذبه های توریستی در غرفه های خیابانی فروشندگان سرمایه گذاری کرده است
[ترجمه گوگل]یکی از ستونشناسان پیشنهاد کرد که دولت با قرار دادن آنها در جاذبه های توریستی در خیابان های خیابان فروشندگان سرمایه گذاری کند
11. Neal Ascherson, the award-winning writer, will be a columnist on the new newspaper.
[ترجمه ترگمان]نیل Ascherson، نویسنده برنده جایزه، مقاله نویس روزنامه جدید خواهد بود
[ترجمه گوگل]نیل آشرسون، نویسنده برنده جایزه، روزنامهنگار روزنامه جدید خواهد بود
12. One Phoenix columnist, who claimed to have covered the accident, said Mix always drove a Stutz Bearcat.
[ترجمه ترگمان]یکی از columnist Phoenix که ادعا می کرد این حادثه را پوشش داده است گفت، همیشه یک stutz bearcat را با هم مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]یک متخصص فونیکس، که ادعا کرد که این تصادف را پوشش داده است، گفت: Mix همواره یک استوتز آرکاک را سوار کرد
13. George Will, a conservative columnist, rounded on Powell last year for identifying himself with Rockefeller.
[ترجمه ترگمان]جرج ویل، یک مقاله نویس محافظه کار، سال گذشته پاول را برای شناسایی خود با راکفلر به پایان رساند
[ترجمه گوگل]جورج ویل، یک متخصص محافظه کار، در سال گذشته برای شناسایی خود با راکفلر در سال 1999 پائول را گرد هم آورد
14. Columnist Hal Crowther, a contributor to these pages, wrote one of the few unkind obituaries of Nixon.
[ترجمه ترگمان]Columnist هال Crowther، که یکی از نویسندگان این صفحات بود، یکی از معدود obituaries unkind نیکسون را نوشت
[ترجمه گوگل]هال کروثر، ستون نویسی، یکی از شرکت کنندگان در این صفحات، یکی از چند نکته غیرقابل توصیف نیکسون را نوشت
15. Alsop, said the memo, is a civilian columnist and is not accepted as a military authority.
[ترجمه ترگمان]the گفت که این یادداشت یک ستون نویس غیر نظامی است و به عنوان یک مقام نظامی پذیرفته نمی شود
[ترجمه گوگل]آلوپس، یادداشت یاد شده، یک ستون شناس غیرنظامی است و به عنوان یک مقام نظامی مورد پذیرش نیست