1. Migrating birds make use of airstreams to assist them on their long journey south.
[ترجمه ترگمان]پرندگان مهاجر از airstreams برای کمک به آن ها در سفر طولانی خود به جنوب استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]پرنده های مهاجر استفاده می کنند از پرتگاه ها برای کمک به آنها در سفر طولانی خود را به جنوب
2. A polar airstream has swept across the country on strong north-westerly winds.
[ترجمه ترگمان]طوفان قطبی در سراسر کشور بر روی باده ای شدید شمال غربی به حرکت در آمده است
[ترجمه گوگل]یک هواپیما قطبی در سرتاسر کشور در باد قوی شمال و غرب قرار دارد
3. Thus high - energy cycle airstream to leave Qibeng.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، چرخه انرژی با انرژی بالا باعث ترک Qibeng می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین چرخه ای از چرخه انرژی بالا برای ترک Qibeng
4. Noise will probably not hurt the airstream.
[ترجمه ترگمان]احتمالا نویز به airstream صدمه نمی زند
[ترجمه گوگل]احتمالا سر و صدای هواپیما آسیب نخواهد خورد
5. A rather cold north west airstream will cover our province.
[ترجمه ترگمان]منطقه نسبتا سرد شمال غربی استان ما را تحت پوشش قرار خواهد داد
[ترجمه گوگل]سرزمین آرام شمالی شمال غربی سرزمین ما را پوشش می دهد
6. MAYSAK will move south within a northerly airstream in the next 12 hours.
[ترجمه ترگمان]MAYSAK در عرض ۱۲ ساعت آینده به جنوب خواهد رفت
[ترجمه گوگل]MAYSAK در 12 ساعت آینده، در ناحیه ای از اقیانوس آرام شمالی حرکت خواهد کرد
7. A rather cold n . w . airstream will cover our province.
[ترجمه ترگمان]کمی سرد است w airstream منطقه ما را پوشش خواهند داد
[ترجمه گوگل]نه خیلی سرد w ایرلند استان ما را پوشش خواهد داد
8. The fan adds energy to the airstream, increasing velocity.
[ترجمه ترگمان]فن انرژی را به the اضافه می کند و سرعت را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]فن این انرژی را به فرسایش افزوده و سرعت را افزایش می دهد
9. An active southerly airstream is bringing rainy weather to the south China coastal areas.
[ترجمه ترگمان]جنوب چین در حال آوردن آب و هوای بارانی به مناطق ساحلی جنوب چین است
[ترجمه گوگل]اقیانوس آرام جنوبی فعال، آب و هوای بارانی را به مناطق ساحلی جنوب چین وارد می کند
10. Then it is demonstrated that the substituting airstream in spray dryer average staying time for the material drying time is reasonable.
[ترجمه ترگمان]سپس ثابت شده است که جایگزینی airstream در خشک کن اسپری خشک به طور متوسط زمان مانده برای خشک کردن مواد، منطقی است
[ترجمه گوگل]سپس نشان داده شده است که جایگزین هوا در خشک کن اسپری به طور متوسط زمان ماندگاری برای زمان خشک شدن مواد معقول است
11. There are three types of airstream reaction engines.
[ترجمه ترگمان]سه نوع موتور واکنش airstream وجود دارد
[ترجمه گوگل]سه نوع موتورهای واکنش خنک کننده وجود دارد
12. Rodney's house is like an Airstream trailer crossed with a coffee pot.
[ترجمه ترگمان]خونه \"رادنی\" مثل یه تریلر میمونه که با یه قوری قهوه عبور کرده
[ترجمه گوگل]خانه رودنی مانند یک تریلر اورستیم است که با یک ظرف قهوه ای کشیده شده است
13. An example of another type of anemometer in which the airstream displaces an indicator giving an instantaneous reading of velocity or flowrate is the rotameter .
[ترجمه ترگمان]مثالی از نوع دیگری از anemometer که در آن the، شاخصی را جابجا می کند که یک خوانش آنی از سرعت یا flowrate را به displaces می دهد
[ترجمه گوگل]یک مثال از نوع دیگری از آنومومتر که در آن هواشناسی جایگزین یک نشانگر برای خواندن لحظه ای از سرعت و یا جریان جریان است روتامتر است
14. Its chief suspensibility can be raised to 70% from 34%, because of using airstream comminution process instead of conventional Raymond mill, and selecting suitable adjuvants.
[ترجمه ترگمان]suspensibility اصلی آن را می توان تا ۷۰ % از ۳۴ % افزایش داد، به دلیل استفاده از فرآیند airstream comminution به جای آسیاب مرسوم، و انتخاب adjuvants مناسب
[ترجمه گوگل]به علت استفاده از فرآیند خرد شدن در خورشید به جای آسیاب ریموند معمولی و انتخاب مناسب مواد افزودنی، می توان آن را به طور قابل ملاحظه ای از 70 درصد به 34 درصد افزایش داد
15. In some situations air streamed integral visors and helmets are more appropriate especially in humid areas.
[ترجمه ترگمان]در برخی شرایط air از visors و کلاه خود integral به خصوص در مناطق مرطوب مناسب تر هستند
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد، چشمه های یکپارچه هوا و کلاه ایمنی هوا مناسب تر هستند مخصوصا در مناطق مرطوب
16. The air stream breaks up into turbulence, the excess energy is absorbed by the turbulent eddies and this energy is irrecoverable. This is where the majority of the energy is wasted.
[ترجمه ترگمان]جریان هوا به تلاطم تبدیل می شود، انرژی اضافی توسط جریان های آشفته انرژی جذب می شود و این انرژی برگشت ناپذیر است این جایی است که اکثر انرژی هدر می رود
[ترجمه گوگل]جریان هوا به ناخودآگاه شکسته می شود، انرژی اضافی از طریق eddies آشفته جذب می شود و این انرژی غیرقابل برگشت است این جایی است که اکثریت انرژی هدر رفته است
17. You will notice that the air stream sucks the ball back into it.
[ترجمه ترگمان]متوجه خواهی شد که جریان هوا توپ را به درون آن برمی گرداند
[ترجمه گوگل]متوجه خواهید شد که جریان هوا توپ را به آن می کشد
18. Fan can two-way offer same air stream, can achieve same stoving effect through bavin caboodle consequently.
[ترجمه ترگمان]فن می توانند دو راه برای ارائه یک جریان هوای مشابه را داشته باشند، و در نتیجه می توانند از طریق bavin caboodle به همان اثر stoving برسند
[ترجمه گوگل]فن می تواند جریان دو طرفه همان جریان هوا را ارائه دهد، می تواند به همین ترتیب اثر پاکتی از طریق کابودل bavin در نتیجه
19. A spinning cylinder generates lift in direct proportion to the acceleration it imparts on the air streaming by.
[ترجمه ترگمان]استوانه چرخان نسبت مستقیم به شتاب ایجاد شده در جریان هوا را تولید می کند
[ترجمه گوگل]یک سیلندر چرخشی باعث افزایش مستقیم نسبت به سرعت شتاب در جریان هوا می شود
20. A steady flow of oxygenated water can be maintained by an air stream in the uplift attached to a filter plate.
[ترجمه ترگمان]جریان ثابت آب اکسیژن دار را می توان با یک جریان هوا در بربلندی متصل به یک بشقاب فیلتر حفظ کرد
[ترجمه گوگل]یک جریان ثابت آب اکسیژنی می تواند توسط یک جریان هوا در بالا بردن اتصال به یک صفحه فیلتر حفظ شود
21. The plasma filter (2 produces free radicals by which contaminants in the air stream are neutralised.
[ترجمه ترگمان]فیلتر پلاسما (۲ رادیکال های آزاد تولید می کند که از طریق آن آلاینده ها در جریان هوا خنثی می شوند
[ترجمه گوگل]فیلتر پلاسما (2) رادیکال های آزاد را تولید می کند که از طریق آن آلاینده ها در جریان هوا خنثی می شوند
22. GD-J series high-vacuum flap valve is used to cut off or connect air stream in vacuum system.
[ترجمه ترگمان]سوپاپ دریچه GD سری J برای قطع کردن یا اتصال جریان هوا در سیستم خلا استفاده می شود
[ترجمه گوگل]دریچه فلپ سوپاپ با نام تجاری GD-J برای قطع یا وصل جریان هوا در سیستم خلاء استفاده می شود
23. In enter - pool before, want to start air - blower above all, generate air stream.
[ترجمه ترگمان]در داخل استخر، قبل از آن، می خواهید دمنده هوا را بالاتر از همه شروع کنید، جریان هوا را ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]در ابتدای ورود به سیستم، می خواهید هوا را شروع کنید - دمنده در بیشتر موارد، هوا را تولید می کند
24. GD - J series - vacuum flap valve is used to cut off or connect air stream in vacuum system.
[ترجمه ترگمان]سوپاپ دریچه - J برای قطع کردن یا اتصال جریان هوا در سیستم خلا استفاده می شود
[ترجمه گوگل]GD-J سری - شیر فلپ سوپاپ برای قطع یا وصل جریان هوا در سیستم خلا استفاده می شود
25. A 30 - kW duct heater was used to regulate the air temperature for the regeneration air stream.
[ترجمه ترگمان]یک بخاری ۳۰ کیلو واتی برای تنظیم دمای هوا برای جریان هوای احیا مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]برای تنظیم دمای هوا برای جریان هوای بازسازی، بخاری بخاری 30 - کیلووات استفاده شد
26. The peak amplitude is decreased substantially by the first air stream and thereafter remains between 0. 1 and 0. 2 of the amplitude without air curtains.
[ترجمه ترگمان]دامنه پیک به طور قابل توجهی با اولین جریان هوا کاهش می یابد و از آن پس از آن بین صفر باقی می ماند ۱ و ۰ ۲)دامنه بدون پرده هوا
[ترجمه گوگل]دامنه اوج به طور قابل ملاحظه ای با جریان هوا اول کاهش می یابد و بعد از آن بین 0 1 و 0 2 دامنه بدون پرده هوا باقی می ماند
27. This technique is widely applied to granule core coating because due to high evaporation rate of fluidized bed, the granule could be coated when suspended in the air stream.
[ترجمه ترگمان]این روش به طور گسترده برای پوشش هسته granule بکار می رود زیرا به علت نرخ تبخیر بالای بس تر سیال، the می تواند در هنگام معلق شدن در جریان هوا پوشش داده شود
[ترجمه گوگل]این تکنیک به طور گسترده ای به پوشش هسته ای گرانول اعمال می شود زیرا به علت میزان تبخیر بالا در بستر سیال، گرانول می تواند در هنگام جریان هوا به حالت تعلیق درآید
28. Other problems can come when the plane hits a rocky air stream or rough weather.
[ترجمه ترگمان]مشکلات دیگری می تواند زمانی اتفاق بیفتد که هواپیما با آب و هوای سرد برخورد کند
[ترجمه گوگل]مشکلات دیگر می تواند زمانی اتفاق بیفتد که هواپیما به یک جریان هوای سنگی یا آب و هوای خشن برسد