کلمه جو
صفحه اصلی

hormonal

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or caused by hormones (substance secreted into the bloodstream by the endocrine glands)
hormonal means relating to or involving hormones.

جملات نمونه

1. Postnatal depression is usually due to hormonal imbalance.
[ترجمه ترگمان]افسردگی روحی معمولا ناشی از عدم تعادل هورمونی است
[ترجمه گوگل]افسردگی پس از زایمان معمولا ناشی از عدم تعادل هورمونی است

2. Late miscarriages are usually not due to hormonal insufficiency.
[ترجمه ترگمان]سقط جنین خیلی دیر معمولا به دلیل نارسایی هورمونی نیست
[ترجمه گوگل]سوانح ناگهانی معمولا به علت نارسایی هورمونی نیست

3. Gold completely reversed her position on a hormonal link.
[ترجمه ترگمان]طلا موقعیت خود را در پیوند هورمونی به طور کامل معکوس کرد
[ترجمه گوگل]طلا به طور کامل موضع خود را بر روی یک پیوند هورمونی تغییر داد

4. An underlying hormonal element has long been suspected in many cases of malignant melanoma.
[ترجمه ترگمان]یک عنصر هورمونی به مدت طولانی در بسیاری از موارد سرطان بدخیم مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]یک عنصر هورمونی پایه در بسیاری از موارد از ملانوم بدخیم مظنون است

5. They are subject to regulation by many neural, hormonal, and paracrine factors, acting via intracellular mediators.
[ترجمه ترگمان]آن ها تحت مقررات بسیاری از عوامل عصبی، هورمونی و paracrine قرار دارند و از طریق واسطه های درون سلولی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]آنها تحت نظارت بسیاری از عوامل عصبی، هورمونی و پاراکرین قرار دارند که از طریق میانجیگران داخل سلولی عمل می کنند

6. Yet this objection is easily answered once the hormonal theory is taken into account.
[ترجمه ترگمان]با این حال، زمانی که نظریه هورمونی به حساب می آید، این ایراد به راحتی پاسخ داده می شود
[ترجمه گوگل]با این حال این اعتراض به راحتی پاسخ داده می شود زمانی که نظریه هورمونی در نظر گرفته شود

7. The hormonal tensions had flowed out of Lexandro, earthed through his power sword into the bodies.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]تنش های هورمونی از لساندرو خارج شد و از طریق شمشیر قدرتش به داخل بدن فرو رفت

8. The secretion of these hormonal peptides, particularly from the colon, is therefore likely to entail other mechanisms.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ترشح این پپتیدهای هورمونی، به خصوص از روده، به احتمال زیاد منجر به مکانیزم های دیگری می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین ترشح این پپتیدهای هورمونی، به ویژه از روده بزرگ، احتمالا باعث می شود که مکانیزم دیگری پیدا شود

9. Gastrointestinal epithelial cell proliferation is influenced by many hormonal, paracrine, and intraluminal agents.
[ترجمه ترگمان]تکثیر سلول های اپی تلیال Gastrointestinal توسط بسیاری از عوامل هورمونی، paracrine و intraluminal تحت تاثیر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]تکثیر سلول های اپیتلیال دستگاه گوارش تحت تاثیر عوامل زیادی از جمله هورمونی، پاراآرین و اینترلوامین قرار دارد

10. The underlying assumption is that gradual hormonal decline is bad because some physical functions decline at the same time.
[ترجمه ترگمان]فرض اساسی این است که کاهش تدریجی هورمونی بد است چون برخی از توابع فیزیکی همزمان کاهش می یابند
[ترجمه گوگل]فرضیه اصلی این است که کاهش هورمونی تدریجی بد است زیرا برخی از توابع فیزیکی در همان زمان کاهش می یابد

11. This is the time at which hormonal changes halt the production of ova and end the menstrual cycle.
[ترجمه ترگمان]این زمانی است که تغییرات هورمونی، تولید of را متوقف کرده و چرخه قاعدگی را پایان می دهند
[ترجمه گوگل]این زمانی است که تغییرات هورمونی تولید تخمک را متوقف می کند و چرخه قاعدگی را پایان می دهد

12. The female hormonal cycle is finely synchronized with the circulatory system and lymphatic drainage in particular.
[ترجمه ترگمان]چرخه هورمونی خانم به طور دقیق با سیستم گردش خون و drainage لنفاوی هماهنگ است
[ترجمه گوگل]چرخه هورمون زنانه به طور دقیق با سیستم گردش خون و تخلیه لنفاوی به طور خاص هماهنگ است

13. Last year. following hormonal stimulation, doctors removed four eggs from her ovaries.
[ترجمه ترگمان]سال گذشته پزشکان به دنبال تحریک هورمونی، چهار تخم مرغ را از تخمدان او جدا کردند
[ترجمه گوگل]سال گذشته پس از تحریک هورمونی، پزشکان چهار تخمک را از تخمدان خود برداشت

14. This test was also used to compare total hormonal responses to human and porcine insulin in the clamp studies.
[ترجمه ترگمان]این تست همچنین برای مقایسه واکنش های هورمونی به انسولین انسانی و porcine در مطالعات گیره مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این آزمایش همچنین برای مقایسه پاسخ های هورمونی کل به انسولین انسانی انسانی و انسانی در مطالعات کلمپ انجام گرفت

پیشنهاد کاربران

دارای مشکل هورمونی


کلمات دیگر: