کلمه جو
صفحه اصلی

cogitation


معنی : خیال، اندیشه و تفکر
معانی دیگر : اندیشه وتفکر

انگلیسی به فارسی

اندیشه و تفکر


فریب دادن، اندیشه و تفکر، خیال


انگلیسی به انگلیسی

• contemplation, rumination, reflection

مترادف و متضاد

خیال (اسم)
illusion, fiction, impression, vision, apparition, deliberation, intention, guess, thought, design, fancy, idea, notion, imagination, phantom, ghost, mind, meditation, plan, whim, whim-wham, reverie, cogitation, hallucination, figment, dream, simulacrum, spectrum, fantom, speculation, phantasma, wraith

اندیشه و تفکر (اسم)
cogitation

deep thought


Synonyms: brainwork, cerebration, consideration, contemplation, deliberation, meditation, reflection, rumination, speculation


Antonyms: ignorance


جملات نمونه

1. the doorbell disrupted her cogitation
زنگ در ژرف اندیشی او را مختل کرد.

2. After much cogitation, I have decided to resign.
[ترجمه ترگمان]بعد از خیلی cogitation، تصمیم گرفتم استعفا دهم
[ترجمه گوگل]پس از تصمیم گیری زیاد، تصمیم گرفتم استعفا بدهم

3. After much cogitation he rejected the offer.
[ترجمه ترگمان]پس از much بسیار، پیشنهاد را رد کرد
[ترجمه گوگل]پس از آنکه او به شدت مخالفت کرد، پیشنهاد را رد کرد

4. After much cogitation, we decided to move to the Isle of Wight.
[ترجمه ترگمان]پس از much بسیار، ما تصمیم گرفتیم به جزیره وایت نقل مکان کنیم
[ترجمه گوگل]پس از پیگیری بسیار زیاد، تصمیم گرفتیم به جزیره وایت برویم

5. After much cogitation, I decide to resign.
[ترجمه ترگمان]بعد از خیلی cogitation تصمیم می گیرم استعفا بدهم
[ترجمه گوگل]پس از انتخاب بسیار، من تصمیم می گیرم که استعفا بدهم

6. It is not cogitation; it is a waste of life.
[ترجمه ترگمان]این اندیشه cogitation، اتلاف زندگی است
[ترجمه گوگل]این cogitation نیست این زباله زندگی است

7. The existing problems were analyzed from two aspects of cogitation and research.
[ترجمه ترگمان]مشکلات موجود از دو منظر of و تحقیق تحلیل شدند
[ترجمه گوگل]مشکلات موجود از دو جنبه ی بررسی و تحقیق بررسی شده است

8. Artistical living has gradually become the philosophy of Mikoo after cogitation and action.
[ترجمه ترگمان]زندگی Artistical به تدریج به فلسفه Mikoo پس از cogitation و عمل تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]زندگی هنری به تدریج پس از تشریح و اقدام به فلسفهی میکو تبدیل شده است

9. The language serve as the tool of communication and cogitation of human beings. During the course of reforming, language are changing, in which the glossary especially have a strong energy.
[ترجمه ترگمان]زبان به عنوان ابزار ارتباط و طبقه بندی انسان ها عمل می کند در طی دوره اصلاح، زبان در حال تغییر است، که واژه نامه به ویژه انرژی قوی دارد
[ترجمه گوگل]زبان به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط و تشویق انسان استفاده می شود در طول دوره اصلاح، زبان تغییر می کند، که در آن واژه نامه به ویژه انرژی قوی دارد

10. Burke not only is a positive promising political activist, moreover is "only for the substantive free realistic security" the political theoretician which but cogitation.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، برک نه تنها یک فعال سیاسی امیدوار کننده مثبت است، بلکه \"تنها برای امنیت واقعی و واقعی\" the سیاسی \" است که but سیاسی است
[ترجمه گوگل]بورک نه تنها فعال سیاسی سیاسی امیدوار کننده است، بلکه 'نظریه پرداز سیاسی' تنها 'برای امنیت واقعی واقع گرایانه' است

11. The higher education idea of humanism is to consider cogitation and the choice of value as the start point and the end point and to promote the development of personality in the process of the work.
[ترجمه ترگمان]ایده آموزش عالی انسان گرایی در نظر گرفتن cogitation و انتخاب ارزش به عنوان نقطه شروع و نقطه پایانی و ارتقای رشد شخصیت در فرآیند کار است
[ترجمه گوگل]ایده آموزش عالی هومیسم، در نظر گرفتن و انتخاب ارزش به عنوان نقطه شروع و نقطه پایان و ترویج توسعه شخصیت در فرآیند کار است

12. In fact, he carries out a realistic approach to storytelling, vividly presenting his observation toward the history and his cogitation in the reality with rich details.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، او یک رویکرد واقع گرایانه برای داستان سرایی، به روشنی ارائه مشاهدات خود نسبت به تاریخ و cogitation در واقعیت با جزئیات غنی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، او یک رویکرد واقع بینانه را به داستان داستان می کشد، مشاهدات خود را نسبت به تاریخ و نمایش او در واقعیت با جزئیات غنی ارائه می دهد

13. But these words were not the product of intellectual cogitation; they were rooted in direct experience.
[ترجمه ترگمان]اما این کلمات محصول of فکری نبودند؛ آن ها ریشه در تجربه مستقیم داشتند
[ترجمه گوگل]اما این کلمات محصول فکری فکری نبودند؛ آنها در تجربه مستقیم ریشه داشتند

14. Moreover, it provides, for the Journal's repositioning strategy, a rational cogitation upon strengthening directions of education as well as geography.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، برای تغییر استراتژی repositioning ژورنال، یک استراتژی منطقی برای تقویت جهت آموزش و همچنین جغرافیا فراهم می کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، برای ستراتیژی مجدد مجله، یک راهبرد منطقی جهت تقویت جهت آموزش و همچنین جغرافیا فراهم می کند

پیشنهاد کاربران

اندیشه
فکر و نظر


کلمات دیگر: