روانشناسى : بازدارى زدایى
disinhibition
روانشناسى : بازدارى زدایى
انگلیسی به فارسی
تخریب
انگلیسی به انگلیسی
• loss of normal inhibitions (psychology)
جملات نمونه
1. The problem is, the online disinhibition effect works in both positive and negative ways.
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که اثر disinhibition آنلاین هم در هر دو روش مثبت و هم منفی عمل می کند
[ترجمه گوگل]مشکل این است که اثر تخفیف آنلاین در هر دو روش مثبت و منفی کار می کند
[ترجمه گوگل]مشکل این است که اثر تخفیف آنلاین در هر دو روش مثبت و منفی کار می کند
2. Because of the online disinhibition effect some share too much on their social networking profiles, sometimes even things they wouldn't admit to their closest friends.
[ترجمه ترگمان]به دلیل تاثیر disinhibition آنلاین برخی از آن ها در پروفایل های شبکه اجتماعی خود به اشتراک گذاشته می شوند، و گاهی اوقات حتی چیزهایی که آن ها به نزدیک ترین دوستان خود اعتراف نمی کنند
[ترجمه گوگل]به علت اثر تخفیف آنلاین، برخی از آنها در پروفایل های شبکه اجتماعی خود، حتی گاهی اوقات چیزهایی که به نزدیکترین دوستانشان اعتراف نمی کنند، به اشتراک نمی گذارند
[ترجمه گوگل]به علت اثر تخفیف آنلاین، برخی از آنها در پروفایل های شبکه اجتماعی خود، حتی گاهی اوقات چیزهایی که به نزدیکترین دوستانشان اعتراف نمی کنند، به اشتراک نمی گذارند
3. However, men score lower in disinhibition than women.
[ترجمه ترگمان]با این حال مردان در disinhibition نسبت به زنان کم تر امتیاز می گیرند
[ترجمه گوگل]با این حال، مردان در رهایی از زنان کمتر از زنان است
[ترجمه گوگل]با این حال، مردان در رهایی از زنان کمتر از زنان است
4. The online disinhibition effect has cost people their jobs, their income and their relationships, yet many are still oblivious to it.
[ترجمه ترگمان]تاثیر آنلاین disinhibition برای افراد شغل، درآمد و روابط آن ها هزینه دارد، با این حال بسیاری از آن ها هنوز نسبت به آن بی توجه هستند
[ترجمه گوگل]اثر تخفیف آنلاین مردم، مشاغل، درآمد و روابط آنها را هزینه می کند، اما هنوز هم بسیاری از آن ها را فراموش کرده ام
[ترجمه گوگل]اثر تخفیف آنلاین مردم، مشاغل، درآمد و روابط آنها را هزینه می کند، اما هنوز هم بسیاری از آن ها را فراموش کرده ام
5. There's even a term for it: the online disinhibition effect.
[ترجمه ترگمان]حتی یک واژه برای آن وجود دارد: اثر disinhibition آنلاین
[ترجمه گوگل]حتی یک اصطلاح برای آن وجود دارد: اثر تخفیف آنلاین
[ترجمه گوگل]حتی یک اصطلاح برای آن وجود دارد: اثر تخفیف آنلاین
6. Now in disinhibition, the basic idea is that two drives that seem to inhibit, to hold back, a third drive.
[ترجمه ترگمان]حالا در disinhibition، ایده اصلی این است که دو محرک که برای مهار کردن به نظر می رسد، برای عقب نگه داشتن، یک درایو سوم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در رد شدن، ایده اصلی این است که دو درایو که به نظر می رسد برای جلوگیری، جلوگیری از، یک درایو سوم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در رد شدن، ایده اصلی این است که دو درایو که به نظر می رسد برای جلوگیری، جلوگیری از، یک درایو سوم
7. Conclusion: The scores of disinhibition are related with whether who is a painter or not, but experience seeking is related with the painting style.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: امتیازات disinhibition مربوط به اینکه چه کسی یک نقاش است یا نه، اما تجربه به دنبال تجربه مرتبط با سبک نقاشی است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: نمرات ریزش در ارتباط با اینکه چه کسی نقاش است یا خیر، مرتبط است، اما تجربه تجربه در ارتباط با سبک نقاشی است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: نمرات ریزش در ارتباط با اینکه چه کسی نقاش است یا خیر، مرتبط است، اما تجربه تجربه در ارتباط با سبک نقاشی است
8. "There's definitely a disinhibition affect online," he said, with people more likely to exaggerate their good points while hiding anything negative.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" قطعا یک disinhibition بر روی اینترنت تاثیر خواهد گذاشت \" با افرادی که احتمال مبالغه در نکات مثبت خود در حین پنهان کردن هر چیز منفی وجود دارد
[ترجمه گوگل]وی گفت، 'قطعا اختلال در اینترنت به طور آنلاین موثر است'، او گفت، افرادی که بیشترین امتیاز ممکن را در اختیار دارند، در حالی که هر چیزی منفی را پنهان می کنند
[ترجمه گوگل]وی گفت، 'قطعا اختلال در اینترنت به طور آنلاین موثر است'، او گفت، افرادی که بیشترین امتیاز ممکن را در اختیار دارند، در حالی که هر چیزی منفی را پنهان می کنند
9. The interpersonal nature, post-modernity, and disinhibition of network technology, as well as the vessel effect are the technical conditions of the virtual self in network.
[ترجمه ترگمان]ماهیت بین فردی، post، و disinhibition تکنولوژی شبکه، و همچنین اثر مجرا، شرایط فنی شخصی مجازی در شبکه است
[ترجمه گوگل]ماهیت بین فردی، پس مدرنیته، و محو فناوری شبکه، و همچنین اثر عوارض، شرایط فنی فیزیکی مجازی در شبکه است
[ترجمه گوگل]ماهیت بین فردی، پس مدرنیته، و محو فناوری شبکه، و همچنین اثر عوارض، شرایط فنی فیزیکی مجازی در شبکه است
10. And beyond the disinhibition of taking off clothes, this also involves art," said Jerry Lino, 30, who took part in the event. "One never feels naked.
[ترجمه ترگمان]جری Lino ۳۰ ساله که در این رویداد شرکت کرده بود، گفت: \" و فراتر از disinhibition درآوردن لباس، این کار نیز شامل هنر است
[ترجمه گوگل]جری لینو، 30 ساله که در این رویداد شرکت کرد، گفت: 'علاوه بر تخریب لباس ها، این نیز شامل هنر است ' 'هرگز برهنه احساس نمی کند
[ترجمه گوگل]جری لینو، 30 ساله که در این رویداد شرکت کرد، گفت: 'علاوه بر تخریب لباس ها، این نیز شامل هنر است ' 'هرگز برهنه احساس نمی کند
11. Less restrained : people feel freer online because of the online disinhibition effect.
[ترجمه عزیز] محدودیت کمتر: افراد به دلیل اثر محدودیت زدایی محیط برخط، احساس آزادی بیشتری دارند
[ترجمه ترگمان]کم تر مهار می شود: افراد به خاطر اثر disinhibition آنلاین احساس آزادی بیشتری دارند[ترجمه گوگل]کمتر محدودیت: مردم به دلیل اثر تخفیف آنلاین، احساس آزادتری می کنند
12. Previous studies have shown that those who score higher in disinhibition have higher body mass indexes and gain weight more easily, she said.
[ترجمه ترگمان]او گفت مطالعات قبلی نشان داده اند که آن هایی که امتیاز بالاتری در disinhibition دارند، شاخص وزن بدن بالاتری دارند و به راحتی وزن خود را به دست می آورند
[ترجمه گوگل]مطالعات قبلی نشان داده است که کسانی که نمره بالاتر در رد شدن دارند، شاخص های توده بدنی بالاتری دارند و راحت تر وزن می کنند
[ترجمه گوگل]مطالعات قبلی نشان داده است که کسانی که نمره بالاتر در رد شدن دارند، شاخص های توده بدنی بالاتری دارند و راحت تر وزن می کنند
13. The suggestion that acquired mirror-pain synaesthesia may be mediated by neural disinhibition is intriguing.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد که synaesthesia - درد را بدست آورد ممکن است توسط disinhibition عصبی طراحی شده باشد
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد که موجب برانگیختن درد آینه می شود ممکن است با تخریب عصبی متناظر باشد، جذاب است
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد که موجب برانگیختن درد آینه می شود ممکن است با تخریب عصبی متناظر باشد، جذاب است
14. The reduction in tonic inhibitory drive from the basal ganglia induces a disinhibition of activity in the VM, a motor thalamic nucleus.
[ترجمه ترگمان]کاهش در محرک بازدارنده از سوی غدد عصبی، منجر به disinhibition فعالیت در حافظه مجازی، یک هسته thalamic موتوری می شود
[ترجمه گوگل]کاهش درایو مهار کننده تونیک از گانگلیس پایه موجب تخریب فعالیت در VM، هسته موتور تالاموس می شود
[ترجمه گوگل]کاهش درایو مهار کننده تونیک از گانگلیس پایه موجب تخریب فعالیت در VM، هسته موتور تالاموس می شود
پیشنهاد کاربران
مهارگسیختگی
روانشناسی : بازدارى زدایی، مهارگسیختگی
در روانشناسی به دو معنای زیر بکار می رود:
1 - رفع اثر مهاری مغز بر رفتار فرد، مانند کاهش عملکرد مهاری قشر مغز توسط الکل.
2 - آزادی بیشتر در عمل مطابق با سائق ها یا احساسات درونی و کم توجه بودن نسبت به مهارهای تلقین شده توسط هنجارهای فرهنگی یا سوپرایگوی فرد.
در روانشناسی به دو معنای زیر بکار می رود:
1 - رفع اثر مهاری مغز بر رفتار فرد، مانند کاهش عملکرد مهاری قشر مغز توسط الکل.
2 - آزادی بیشتر در عمل مطابق با سائق ها یا احساسات درونی و کم توجه بودن نسبت به مهارهای تلقین شده توسط هنجارهای فرهنگی یا سوپرایگوی فرد.
بازداری زدایی
افسار گسیختگی
مهار گسیختگی
بدون داشتن کنترل
بدون داشتن کنترل
کلمات دیگر: