(عامیانه - انگلیس) دهن لقی کردن، سری را فاش کردن
blow the whistle
(عامیانه - انگلیس) دهن لقی کردن، سری را فاش کردن
انگلیسی به انگلیسی
• cause an action or situation to stop by revealing it to opposing parties; blow a whistle to indicate the start or finish of a game or a time-out in an activity
جملات نمونه
1. Companies should protect employees who blow the whistle on dishonest workmates and work practices.
[ترجمه ترگمان]شرکت ها باید از کارمندانی محافظت کنند که در زمینه فعالیت های کاری نادرست و نادرست، سوت را منفجر می کنند
[ترجمه گوگل]شرکت ها باید از کارکنانی که ضربات سوت را به همکاران نادرست و شیوه های کار می کنند، محافظت کنند
[ترجمه گوگل]شرکت ها باید از کارکنانی که ضربات سوت را به همکاران نادرست و شیوه های کار می کنند، محافظت کنند
2. There were even rebelliously honest policemen, who might blow the whistle on the dishonest ones.
[ترجمه ترگمان]حتی یک مامور پلیس درستکار وجود داشت که ممکن بود سوتی را بر روی افراد نادرست بیندازد
[ترجمه گوگل]حتی پلیس صادقانه نیز وجود داشت که می توانست سوته را بر روی افراد نادرست بکشد
[ترجمه گوگل]حتی پلیس صادقانه نیز وجود داشت که می توانست سوته را بر روی افراد نادرست بکشد
3. A few honest policemen were willing to blow the whistle on the captain.
[ترجمه ترگمان]چند نفر پلیس درستکار مشتاق شنیدن سوت ناخدا بودند
[ترجمه گوگل]چند پلیس صادق مایل به سوت زدن در کاپیتان بودند
[ترجمه گوگل]چند پلیس صادق مایل به سوت زدن در کاپیتان بودند
4. So, why not blow the whistle on a thoroughly corrupt system sooner?
[ترجمه ترگمان]پس چرا زودتر یه سیستم فاسد رو خراب نکنیم؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، چرا زودتر از یک سیستم کاملا فاسد به سوت نرسید؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، چرا زودتر از یک سیستم کاملا فاسد به سوت نرسید؟
5. Anyone who tried to blow the whistle on the violence was intimidated or threatened.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که تلاش می کرد سوت را بر روی خشونت وارد کند، ترسیده یا تهدید شده بود
[ترجمه گوگل]هر کسی که سعی کرد سوت را به خشونت بکشد، تهدید و تهدید شد
[ترجمه گوگل]هر کسی که سعی کرد سوت را به خشونت بکشد، تهدید و تهدید شد
6. They tried to blow the whistle on governmental corruption but failed.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند در مورد فساد دولتی سوت بکشند اما شکست خوردند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند فساد دولتی را فریاد بزنند اما شکست خوردند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند فساد دولتی را فریاد بزنند اما شکست خوردند
7. The referee will blow the whistle when a goal is scored.
[ترجمه ترگمان]داور سوت را زمانی منفجر خواهد کرد که یک گل زده شود
[ترجمه گوگل]داور ضرب سوت هنگامی که یک گل به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]داور ضرب سوت هنگامی که یک گل به ثمر رساند
8. T - bag : Whatcha gonna do, blow the whistle on your own escape?
[ترجمه ترگمان]ت - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]T - کی کی چه کاری انجام خواهد داد، سوت را در فرار خود بکشید؟
[ترجمه گوگل]T - کی کی چه کاری انجام خواهد داد، سوت را در فرار خود بکشید؟
9. He was dismissed when he tried to blow the whistle the safety problems the factory.
[ترجمه ترگمان]او زمانی که سعی کرد صدای سوت کارخانه را وارد کند اخراج شد
[ترجمه گوگل]وقتی او سعی کرد که مشکلات امنیتی را در کارخانه بکشد، او را رد کرد
[ترجمه گوگل]وقتی او سعی کرد که مشکلات امنیتی را در کارخانه بکشد، او را رد کرد
10. She didn't mean to blow the whistle on him.
[ترجمه ترگمان]نمی خواست سوت بزند
[ترجمه گوگل]او به معنای سوت زدن بر او نبود
[ترجمه گوگل]او به معنای سوت زدن بر او نبود
11. No, I didn't. Besides, the referee didn't blow the whistle on me.
[ترجمه ترگمان]نه، نکردم از آن گذشته، داور سوت را روی من پرتاب نکرد
[ترجمه گوگل]نه، من ندیدم علاوه بر این، داور سوت را بر من نچرخاند
[ترجمه گوگل]نه، من ندیدم علاوه بر این، داور سوت را بر من نچرخاند
12. Not withstanding that risk, under the Constitution, the judiciary is in the best position to blow the whistle on runaway majorities.
[ترجمه ترگمان]در مقابل این خطر، تحت قانون اساسی، قوه قضائیه در بهترین موقعیت برای ضربه زدن با اکثریت فراری قرار دارد
[ترجمه گوگل]صرفنظر از این ریسک، تحت قانون اساسی، قوه قضائیه در بهترین موقعیت ممکن است برای ضربه زدن به اکثریت فراری باشد
[ترجمه گوگل]صرفنظر از این ریسک، تحت قانون اساسی، قوه قضائیه در بهترین موقعیت ممکن است برای ضربه زدن به اکثریت فراری باشد
13. He claims the two are separate enough that he was in the clear to blow the whistle on the Rialto Theater project.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که این دو به اندازه کافی مجزا هستند که او برای منفجر کردن سوتش در پروژه تئاتر Rialto بود
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که این دو به اندازه کافی جداگانه هستند که او به راحتی می تواند سوت را در پروژه تئاتر ریالتو بکشد
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که این دو به اندازه کافی جداگانه هستند که او به راحتی می تواند سوت را در پروژه تئاتر ریالتو بکشد
14. The report will question why medical staff working with him did not blow the whistle on his activities.
[ترجمه ترگمان]این گزارش حاکی از آن است که چرا کارکنان پزشکی که با او کار می کنند در فعالیت های خود سوت نمی زنند
[ترجمه گوگل]این گزارش سوال خواهد کرد که چرا کارکنان پزشکی که با او کار می کنند، سوت را در فعالیت های خود ندیده اند
[ترجمه گوگل]این گزارش سوال خواهد کرد که چرا کارکنان پزشکی که با او کار می کنند، سوت را در فعالیت های خود ندیده اند
پیشنهاد کاربران
whistle blows به معنی صدای سوت هم هست
سوت زدن
کسی/چیزی را لودادن
افشاگری، برملاسازی، پرده دری
پرده برداری از چیزی کردن
موضوعی را علنی پیش دیگران مطرح کردن
موضوعی را علنی پیش دیگران مطرح کردن
کلمات دیگر: