استراحتگاه، رفت و آمد مکرر، مامن، ملجا، میعادگاه، مفر، مراجعه، پناه گاه، پاتوغ، ملاقات مکرر، محل استراحت، متوسل شدن، دوباره دسته بندی کردن، متشبث شدن به
resorts
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
a place where a lot of people go for holidays
کلمات دیگر: