کلمه جو
صفحه اصلی

conceptual


معنی : ادراکی، تصوری
معانی دیگر : وابسته به اندیش زایی، ذهنی، بینشی، مفهومی، نظری، فرایافتی، تعقلی، عقلانی

انگلیسی به فارسی

وابسته به اندیش‌زایی، ذهنی، بینشی، مفهومی، نظری، فرایافتی، تعقلی، عقلانی


مفهومی، ادراکی، تصوری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: conceptually (adv.)
• : تعریف: of or pertaining to concepts or their formation.

- There is strong conceptual similarity between the words "flaw" and "defect."
[ترجمه ترگمان] شباهت مفهومی قوی بین کلمات \"نقص\" و \"نقص\" وجود دارد
[ترجمه گوگل] شباهت مفهومی قوی بین کلمات 'نقص' و 'نقص' وجود دارد

• of an idea or concept; pertaining to the forming of a concept or idea
conceptual means related to ideas and concepts formed in the mind; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] ادراکی، مفهومی، پنداری، تصوری

مترادف و متضاد

ادراکی (صفت)
conceptual, perceptual, noetic

تصوری (صفت)
imaginary, unrealistic, unreal, romantic, imaginable, imaginal, conceptual, shandy, suppositious, shandygaff

جملات نمونه

1. a child's conceptual growth
رشد بینشی کودک

2. most people are unable to have a conceptual understanding of computers
بیشتر مردم از درک ذهنی کامپیوتر عاجزند.

3. The two systems are, at bottom, conceptual models.
[ترجمه ترگمان]این دو سیستم در پایین مدل های مفهومی هستند
[ترجمه گوگل]دو سیستم، در پایین، مدل های مفهومی هستند

4. The main weakness of the proposal is conceptual.
[ترجمه ترگمان]ضعف اصلی پیشنهاد مفهومی است
[ترجمه گوگل]ضعف اصلی این پیشنهاد مفهومی است

5. In the 50s, Rauschenberg anticipated the conceptual art movement of the 80s.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۵۰، Rauschenberg حرکت هنر مفهومی ۸۰ s را پیش بینی کرد
[ترجمه گوگل]در 50s، Rauschenberg پیش بینی جنبش هنر مفهومی 80s

6. Coursework gives a solid conceptual grounding introducing major themes from economics, sociology, history and business management.
[ترجمه ترگمان]coursework، دیدگاه مفهومی محکمی را ارایه می دهد که موضوعات اصلی را از اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ و مدیریت کسب وکار معرفی می کند
[ترجمه گوگل]کارآموزی، پایه مفهومی جامع را ارائه می دهد که موضوعات اصلی را از اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ و مدیریت کسب و کار معرفی می کند

7. If we can develop a conceptual language therefore, there may be important advantages for the scheme.
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانیم یک زبان مفهومی را توسعه دهیم، ممکن است مزایای مهمی برای این طرح وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین اگر ما بتوانیم یک زبان مفهومی را توسعه دهیم، ممکن است مزایای مهم این طرح وجود داشته باشد

8. It means using evidence, making deductions, seeing conceptual connections and drawing conclusions.
[ترجمه ترگمان]این به معنی استفاده از شواهد، ایجاد کسورات، دیدن روابط مفهومی و نتیجه گیری می باشد
[ترجمه گوگل]این بدین معنی است که با استفاده از شواهد، کسر کردن، دیدن ارتباطات مفهومی و رسیدن نتیجه گیری استفاده شود

9. They are included to provide insight into the conceptual underpinnings of the team-based, decentralized approach.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل ارایه بینش در اصول مفهومی رویکرد مبتنی بر تیم و غیرمتمرکز می شوند
[ترجمه گوگل]آنها شامل ارائه بینش به مبانی مفهومی روش مبتنی بر تیم، تمرکز غیر متمرکز است

10. As a conceptual analysis of the idea of law, sanction theories of the traditional Austinian type are largely discredited.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک تحلیل مفهومی از ایده قانون، تئوری های تصویب از نوع Austinian سنتی تا حد زیادی بی اعتبار تلقی می شوند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک تحلیل مفهومی از ایده قانون، نظریه های تحریم نوع سنتی آستانه ای عمدتا بی اعتبار است

11. Conceptual problems Despite these technical limitations, physiological psychologists take the lesion method very much for granted.
[ترجمه ترگمان]مشکلات مفهومی با وجود این محدودیت های فنی، روان شناسان فیزیولوژیکی، روش lesion را بسیار بدیهی تلقی می کنند
[ترجمه گوگل]مشکلات مفهومی علیرغم این محدودیت های فنی، روانشناسان فیزیولوژیکی روش های ضایعه را به شدت مورد توجه قرار می دهند

12. The plan reflects bold conceptual thinking on a grand scale.
[ترجمه ترگمان]این طرح منعکس کننده تفکر مفهومی پررنگ در مقیاس بزرگ است
[ترجمه گوگل]این طرح تفکر مفهومی جسورانه را در مقیاسی بزرگ نشان می دهد

13. Also implicit within, but fundamental to, Dicey's conceptual structure is the idea of the separation of powers.
[ترجمه ترگمان]همچنین به طور ضمنی در درون، اما ساختار مفهومی to ایده جداسازی قدرت است
[ترجمه گوگل]همچنین، ساختار مفهومی Dicey در داخل، اما اساسی است، ایده جدایی قدرت است

14. Conceptual art was another attempt by artists to avoid the strait-jacket of commercialisation and the conformity of gallery art.
[ترجمه ترگمان]هنر مفهومی یک تلاش دیگر از سوی هنرمندان برای اجتناب از نیم تنه تنگ تجاری سازی و مطابقت با هنر گالری بود
[ترجمه گوگل]هنر مفهومی یک تلاش دیگر هنرمندان برای جلوگیری از تنگناهایی از تجاری سازی و انطباق هنر گالری بود

15. The conceptual block of the Nat Bell case is circumvented by regarding a component of the X question as jurisdictional.
[ترجمه ترگمان]بلوک مفهومی قضیه نات، با در نظر گرفتن جزیی از سوال X به عنوان jurisdictional نادیده گرفته می شود
[ترجمه گوگل]بلوک مفهومی پرونده Nat Bell با درنظر گرفتن یک جزء از سوال X به عنوان قضایی است

Most people are unable to have a conceptual understanding of computers.

بیشتر مردم از درک ذهنی کامپیوتر عاجزند.


a child's conceptual growth

رشد بینشی کودک


پیشنهاد کاربران

مفهومی

فرضی

ادراکی یا مفهومی

بینشی

ذهنی

انتزاعی ، غیرواقعی

تئوری !!
( در مقابل operational )


کلمات دیگر: