کلمه جو
صفحه اصلی

bifacial


دو چهره، دارای دو صورت یا سیما، دورو

انگلیسی به فارسی

دورو


دو طرفه


انگلیسی به انگلیسی

• having two facades or faces; (of tools ) two-sided (in archaeology); having 2 opposing similar surfaces

جملات نمونه

1. When bifacial weakness is accompanied by hyperreflexia, cerebral diseases such as brainstem encephalitis, pontine glioma, and stroke must be considered.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ضعف bifacial همراه با hyperreflexia، بیماری های مغزی مانند brainstem encephalitis، pontine glioma و سکته توام می شود، باید در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که ضعف دوفازی با هیپر رفلکسیا همراه است، بیماری های مغزی مانند انسفالیت بافتی، گلیوم پونتین و سکته مغزی باید در نظر گرفته شود

2. The thing always is bifacial, I hope everybody sees the one side of thing sunshine.
[ترجمه ترگمان]، همیشه \"bifacial\" - ه امیدوارم همه اون طرف خورشید رو ببینند
[ترجمه گوگل]چیزی که همیشه دو طرفه است، من امیدوارم که همه چیز یک طرفه از آفتاب را ببیند

3. The results indicates that the leaf is typical bifacial and has characteristics of xeric in the morphology and the anatomy.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که برگ یک bifacial معمولی است و دارای ویژگی های of در مورفولوژی و آناتومی است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که برگ دو طرفه معمولی است و ویژگی های xeric در مورفولوژی و آناتومی است

4. The symptoms appear as 2-sided ( bifacial ) lesions that usually occur between the veins and occasionally along the margins of the leaves.
[ترجمه ترگمان]این نشانه ها به صورت ضایعات ۲ جانبه (bifacial)ظاهر می شوند که معمولا بین رگ ها و گاهی اوقات در حاشیه برگ ها رخ می دهد
[ترجمه گوگل]علائم ظاهر می شوند به عنوان ضایعات دو طرفه (دو طرفه) که معمولا بین رگ ها و گاهی در امتداد حاشیه برگ رخ می دهد

5. The Roman Janus is bifacial.
[ترجمه ترگمان]The رومی bifacial است
[ترجمه گوگل]یونان رومی دو طرفه است

6. The leaf has developmental palisade tissue, 2 layer, and belongs to the bifacial leaf.
[ترجمه ترگمان]برگ دارای بافت محافظ رشدی ۲ لایه است و به برگ bifacial تعلق دارد
[ترجمه گوگل]برگ دارای بافت رشدی، 2 لایه و متعلق به برگ دوساله است

7. Several other locales in South Africa, for example, have yielded the sophisticated bifacial points but no evidence of symbolic behavior.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، چندین نقطه دیگر در آفریقای جنوبی، نقاط bifacial پیچیده را تسلیم کرده اند، اما هیچ مدرکی دال بر رفتار نمادین وجود ندارد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، چندین محل دیگر در آفریقای جنوبی، امتیازات دوفازی پیچیده را به دست آورده اند، اما هیچ مدرکی از رفتار نمادین وجود ندارد

8. The observed results indicate that the leaf belongs to typical bifacial leaf.
[ترجمه ترگمان]نتایج مشاهده شده نشان می دهد که برگ به برگ bifacial معمولی تعلق دارد
[ترجمه گوگل]نتایج مشاهده شده نشان می دهد که برگ متعلق به برگ دوفاسالی معمولی است

پیشنهاد کاربران

دو طرفه
( اگه ب عنوان صفت انسانی به کار بره"دو رو "معنی میده )


کلمات دیگر: