کلمه جو
صفحه اصلی

unreconstructed


بازسازی نشده، کهنه پرست

انگلیسی به فارسی

بازسازی نشده


قدیمی مسلک، کهنه پرست


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: unable or unwilling, often defiantly so, to adjust to a new social, political, or economic order.

• steadfast in outdated opinions or beliefs; not rebuilt; (american history) not accepting the reconstruction after the civil war (of the southern states)
if you describe systems, beliefs, policies, or people as unreconstructed, you mean that they have not changed at all, in spite of new ideas and circumstances; used showing disapproval.

جملات نمونه

1. She describes herself as an unreconstructed feminist.
[ترجمه ترگمان]او خود را به عنوان یک فمینیست unreconstructed توصیف می کند
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک فمینیست بازسازی نشده توصیف می کند

2. She accused him of being an unreconstructed male chauvinist.
[ترجمه ترگمان]به او تهمت می زد که یک کار بسیار خوب و chauvinist است
[ترجمه گوگل]او او را متهم کرد که یک شوونیست مرد ناقص است

3. Struggling with this recalcitrant material, the director, an unreconstructed romantic, slapped on the atmosphere with a lavish hand.
[ترجمه ترگمان]کارگردان، که با این مواد مقاوم در کش مکش بود، با دستی پر زرق و برق به جو کوبید
[ترجمه گوگل]کارگردان با این مواد بازدارنده، یک رمانتیک غافلگیر کننده، در جو با یک دست بسیار شاداب به فضا پرتاب کرد

4. Not even the most unreconstructed Keynesian would ever claim that the General Theory was an easy read.
[ترجمه ترگمان]حتی the unreconstructed هم نمی توانست ادعا کند که این نظریه عمومی یک قرائت ساده است
[ترجمه گوگل]حتی کینزی که بیشترین بازسازی نشده است، حتی ادعا می کند که نظریه عمومی خوانایی آسان است

5. Among historical colleagues, Thatcherite Tories and unreconstructed Marxists alike are firmly snubbed.
[ترجمه ترگمان]در میان همکاران تاریخی، Tories Thatcherite و unreconstructed مارکسیست های، بشدت سرزنش می شوند
[ترجمه گوگل]در میان همکاران تاریخی، Tocherite Tories و بازسازی مارکسیست ها به طور یکسان به شدت فریب خورده است

6. It was the unreconstructed Communists who continued in charge.
[ترجمه ترگمان]کمونیست ها می گفتند که کمونیست ها بودند
[ترجمه گوگل]این کمونیست ها نبودند که مسئولیت را ادامه دادند

7. Pottz marks a reversion to unreconstructed virility symbol.
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به قدرت فکر کردن به قدرت مردانگی تو بستگی داره
[ترجمه گوگل]پاتز نشان دهنده بازگشت به نماد غولپیکر غیر بازسازی شده است

8. Peasants are still unreconstructed small capitalists at heart.
[ترجمه ترگمان]دهقان ها هنوز unreconstructed small
[ترجمه گوگل]دهقانان هنوز سرمایه داری کوچک را در قلب نادیده گرفته اند

9. There are probably more unreconstructed southerners than one would like to admit.
[ترجمه ترگمان]احتمالا بیش از یک نفر از اهالی جنوب تمایل دارند اعتراف کنند
[ترجمه گوگل]احتمالا بیشتر از غواصی که در جنوب غربی وجود دارد، بیشتر است

10. It is full of new unreconstructed collision, conflict and argue.
[ترجمه ترگمان]آن پر از برخورد unreconstructed جدید، درگیری و بحث است
[ترجمه گوگل]این پر از برخورد، عدم تعارض و استدلال است

11. Mr Papandreou's Pasok, embittered and demoralised, remains unable to evolve from unreconstructed popularism and anti-right rhetoric.
[ترجمه ترگمان]آقای پاپاندرو روحیه خود را درهم شکسته و روحیه خود را از دست داده است و هنوز نتوانسته است از شعارهای unreconstructed و شعارهای ضد راست منحرف شود
[ترجمه گوگل]پاسک پاپاندرو، که تلخ و تلخ است، همچنان قادر به تحقق بخشیدن به مردمسالاری و بی احترامی نیست

12. Mr Prescott's punch reminded voters that he was irascible and unreconstructed.
[ترجمه ترگمان]پانچ آقای پرسکات به رای دهندگان یادآوری کرد که او irascible و unreconstructed است
[ترجمه گوگل]پانچ آقای پرزکات به رای دهندگان یادآور شد که او آشکار و غیرقابل انعطاف است

13. In the figure of the coltish, resolute Sigourney Weaver, Alien may just be the film that overhauled the old, unreconstructed horror genre and dared to put a woman centre-stage.
[ترجمه ترگمان]بیگانه ویور، بیگانه با عزمی راسخ، می تواند تنها فیلمی باشد که سبک وحشت قدیم و unreconstructed را بهبود داد و جرات کرد که یک زن مرکز زن ایجاد کند
[ترجمه گوگل]در تصویر کولیته، سیرورنی وویر، بیگانه ممکن است فقط فیلمی باشد که مجسمه سازی قدیمی و غیرقابل تحسین را به نمایش بگذارد و جرأت کرده است تا زن را به مرحله ی مرکز تبدیل کند

14. Unlike 'love' and 'commitment', the words 'relationship satisfaction' are unlikely to strike fear into the heart of the unreconstructed man (or reconstructed woman).
[ترجمه ترگمان]برخلاف عشق و تعهد، بعید است که کلمات رضایت رابطه به قلب مرد unreconstructed (یا زن بازسازی شده)دست بزنند
[ترجمه گوگل]بر خلاف 'عشق' و 'تعهد'، کلمات 'رضایت از رابطه' بعید است که به ترس به قلب مرد غیر قابل تصور (یا زن بازسازی شده) حمله کنند

پیشنهاد کاربران

در مورد جوامع کهنه پرست و جوامعی که حقوق انسان ها و خصوصا زنان در آن رعایت نمی شود.


کلمات دیگر: