کلمه جو
صفحه اصلی

countermeasure


معنی : اقدام متقابل
معانی دیگر : چاره جویی، اقدام جبران کننده، پادکار، پیشگیری، پارسنگ

انگلیسی به فارسی

پارسنگ، اقدام متقابل


اقدامات مخالف، اقدام متقابل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an act or procedure designed to frustrate another act or procedure, as in nuclear warfare.

• action which opposes or counteracts another measure
opposing action, retaliatory measure
a counter-measure is an action that you take in order to weaken the effect of another action or a situation, or to make it harmless.

مترادف و متضاد

اقدام متقابل (اسم)
counteraction, countermeasure

جملات نمونه

1. The Chancellor's countermeasures against inflation have been completely ineffective.
[ترجمه ترگمان]اقدامات متقابل صدر اعظم علیه تورم به طور کامل بی اثر بوده است
[ترجمه گوگل]مقابله با اقدامات شانلر در برابر تورم کاملا بی اثر بوده است

2. However, species that rely on scavenging for much of their food have evolved counter-measures.
[ترجمه ترگمان]با این حال، گونه هایی که به خوردن غذا برای بسیاری از مواد غذایی خود تکیه می کنند، تکامل یافته اند
[ترجمه گوگل]با این حال، گونه هایی که بر اکثر مواد غذایی خود متمایل هستند، مقابله با اقدامات ایجاد شده است

3. Government countermeasures against rising prices.
[ترجمه ترگمان]اقدامات متقابل دولت علیه افزایش قیمت ها
[ترجمه گوگل]مخالفت دولت علیه افزایش قیمت ها

4. The only effective countermeasure to such activities is international inspection of all the nuclear facilities on Earth.
[ترجمه ترگمان]تنها تاثیر موثر بر این فعالیت ها، بازرسی بین المللی همه تاسیسات هسته ای روی کره زمین است
[ترجمه گوگل]تنها اقدام موثر برای چنین فعالیت هایی بازرسی بین المللی از تمام تاسیسات هسته ای روی زمین است

5. He struck a countermeasure that made better sense on every level.
[ترجمه ترگمان]او از یک اقدام متقابل جلوگیری کرد که در هر طبقه با عقل جور در می آمد
[ترجمه گوگل]او با یک اقدام مخالفت کرد که در هر سطحی بهتر شد

6. The seasoned fighter would be well aware of this and would take precautionary counter-measures.
[ترجمه ترگمان]این مبارز باتجربه به خوبی از این مساله آگاه است و اقدامات احتیاطی را انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]جنگنده چاقو به خوبی از این می آید و اقدامات احتیاطی علیه آن را انجام می دهد

7. A host of countermeasures have been devised and a few tried, such as exercise bikes and treadmills to which crew members are strapped.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از اقدامات متقابل طراحی شده اند و چند آزمایش انجام شده است، مانند دوچرخه تمرین و تردمیل که اعضای خدمه با طناب بسته می شوند
[ترجمه گوگل]تعدادی از اقدامات مقابله با تروریسم صورت گرفته است و چندین مورد آزمایش شده است، مانند دوچرخه های ورزشی و تردمیل که اعضای خدمه آنها را به هم متصل می کنند

8. The intercontinental B-1B bomber's electronic countermeasure system will never have the full capabilities touted by the Reagan administration.
[ترجمه ترگمان]سیستم الکترونیکی bomber بی - ۱ B هرگز قابلیت های کامل مدیریت ریگان را نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]سیستم دفاعمقابل الکترونیکی بمب افکن بین قاره ای B-1B هرگز توانایی های کامل توسط دولت ریگان نخواهد داشت

9. The rising incidence of drunken driving requires drastic countermeasures.
[ترجمه ترگمان]افزایش رخداد رانندگی مست نیازمند اقدامات متقابل شدید است
[ترجمه گوگل]بروز رو به افزایش رانندگی مست، مستلزم اقدامات شدید است

10. Objective To explore request and countermeasure of nurses to the diathesis of charge nurses.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی درخواست و countermeasure پرستاران به the پرستاران بار
[ترجمه گوگل]هدف بررسی درخواست و مقابله پرستاران از پرستاران با دیاتیز پرستاری

11. Studied the reason and the countermeasure of longitudinal surface crack of Ma-Steel beam blank.
[ترجمه ترگمان]Studied دلیل و سرعت ترک سطحی طولی عکس مادر - استیل سفید است
[ترجمه گوگل]علت و مقابله با سطح شکاف سطحی فولاد Ma-Steel خالی را بررسی کرد

12. Objective:To discussion the cause and countermeasure about misdiagnosis for children abdominal malignancy stereognostic tumor.
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بحث در مورد علت و countermeasure در مورد misdiagnosis برای کودکان تومور بدخیم در تومور
[ترجمه گوگل]هدف برای بحث و گفتگو علت و مقابله با تشخیص اشتباه برای تومور استروژنوزی بدخیم کودکان شکمی

13. The paper reveals takin′s ecological Countermeasure for adaptation of the habitant.
[ترجمه ترگمان]این مقاله اثرات اکولوژیکی takin's را برای سازگاری با habitant نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله نشان می دهد مخالفت های اکولوژیکی takin برای سازگاری با عشایر

14. The corrosion reason and countermeasure of concentrated acid pump in Guixi Smelter is discussed.
[ترجمه ترگمان]دلیل خوردگی و استفاده از پمپ اسید تغلیظ شده در Guixi smelter مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]دلیل خوردگی و مخالفت پمپ اسید متمرکز در گویکسیل سیلتر مورد بحث قرار گرفته است

15. Countermeasure: Break the monopoly of government, open business units and import competition system.
[ترجمه علیرضا] اقدام کنید:انحصار دولت را بشکنید. واحدهای تجاری را باز و سیستم رقابتی را وارد کنید.
[ترجمه ترگمان]countermeasure: شکستن انحصار دولت، واحدهای تجاری آزاد و سیستم رقابت وارداتی
[ترجمه گوگل]مقابله با انحصار انحصار دولت، واحدهای بازرگانی و سیستم رقابت وارداتی را از بین می برد

Unless sufficient countermeasures are taken, unemployment will continue to rise.

اگر تدابیر کافی اتخاذ نشود بیکاری بیشتر خواهد شد.


پیشنهاد کاربران

اقدام متقابل

در حقوق:عمل تلافی جویانه

an action taken to counteract a danger or threat


کلمات دیگر: