• dehydrated milk; dry milk; white powder which is used as a milk substitute, milk powder
dried milk
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Use warm water to reconstitute dried milk powder.
[ترجمه ترگمان]از آب گرم برای بازسازی پودر خشک شیر استفاده کنید
[ترجمه گوگل]استفاده از آب گرم برای بازسازی پودر شیر خشک
[ترجمه گوگل]استفاده از آب گرم برای بازسازی پودر شیر خشک
2. Dried milk is kept in hermetically sealed containers.
[ترجمه ترگمان]شیر خشک در ظروف محکم و محکم نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]شیر خشک در ظروف مهر و موم شده نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]شیر خشک در ظروف مهر و موم شده نگهداری می شود
3. Taken in with his bottle of National Dried Milk and vitamin drops that it was all right to kill.
[ترجمه ترگمان]با یک بطری شیر خشک شیر و قطره ویتامین که همه چیز برای کشتن مناسب بود افتاد
[ترجمه گوگل]با بطری ملی شیر خشک و قطره های ویتامین که در آن کشتن کامل بود، در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]با بطری ملی شیر خشک و قطره های ویتامین که در آن کشتن کامل بود، در نظر گرفته شد
4. Add four tablespoons of dried milk to a pint of cold water, and stir until dissolved.
[ترجمه ترگمان]چهار قاشق سوپ خوری شیر خشک را به یک لیتر آب سرد اضافه کنید و تا زمان حل شدن تکان دهید
[ترجمه گوگل]چهار قاشق غذاخوری شیر خشک را به یک پشته آب سرد اضافه کنید و آنرا تا محلول مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]چهار قاشق غذاخوری شیر خشک را به یک پشته آب سرد اضافه کنید و آنرا تا محلول مخلوط کنید
5. The invention discloses a production method of dried milk powder.
[ترجمه ترگمان]اختراع یک روش تولید پودر شیر خشک را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این اختراع یک روش تولید پودر شیر خشک را تشریح می کند
[ترجمه گوگل]این اختراع یک روش تولید پودر شیر خشک را تشریح می کند
6. The casein is extracted from dried milk powder and then heated up in a type of meat-mincing machine with other natural ingredients.
[ترجمه ترگمان]casein از پودر شیر خشک استخراج می شود و سپس با یک نوع دستگاه خرد کننده گوشت با دیگر مواد طبیعی گرم می شود
[ترجمه گوگل]کازئین از پودر شیر خشک استخراج می شود و سپس در یک نوع دستگاه گوشتخواری با سایر مواد طبیعی گرم می شود
[ترجمه گوگل]کازئین از پودر شیر خشک استخراج می شود و سپس در یک نوع دستگاه گوشتخواری با سایر مواد طبیعی گرم می شود
7. Dried milk - based products have been used in pig starter diets for many years.
[ترجمه ترگمان]محصولات مبتنی بر شیر خشک برای چندین سال در رژیم غذایی خوک مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]محصولات شیمیایی خشک شده در سالهای زیاد در رژیم های غذای خوک مصرف شده اند
[ترجمه گوگل]محصولات شیمیایی خشک شده در سالهای زیاد در رژیم های غذای خوک مصرف شده اند
8. Dried milk dry milk pre - post means between the end of the period before birth.
[ترجمه ترگمان]شیر خشک شیر خشک قبل از زایمان به معنای قبل از تولد است
[ترجمه گوگل]شیر خشک شیر خشک قبل از تولد به معنای بین پایان دوره قبل از تولد است
[ترجمه گوگل]شیر خشک شیر خشک قبل از تولد به معنای بین پایان دوره قبل از تولد است
9. The use of dried milk powder also has major practical problems.
[ترجمه ترگمان]استفاده از پودر شیر خشک نیز دارای مشکلات عملی مهمی است
[ترجمه گوگل]استفاده از پودر شیر خشک همچنین دارای مشکلات عمده عملی است
[ترجمه گوگل]استفاده از پودر شیر خشک همچنین دارای مشکلات عمده عملی است
10. Thirty-six trucks were loaded with some 100 tons of dried milk and bandages.
[ترجمه ترگمان]سی و شش کامیون حامل حدود ۱۰۰ تن شیر خشک و نوار زخم بندی بودند
[ترجمه گوگل]سی و شش کامیون با حدود 100 تن شیر و باند خشک شده بارگیری شد
[ترجمه گوگل]سی و شش کامیون با حدود 100 تن شیر و باند خشک شده بارگیری شد
پیشنهاد کاربران
شیر خشک
dried milk ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: شیرخشک
تعریف: شیر کاملی که رطوبت آن کاهش یافته و به صورت پودری با ماندگاری بسیار درآمده باشد
واژه مصوب: شیرخشک
تعریف: شیر کاملی که رطوبت آن کاهش یافته و به صورت پودری با ماندگاری بسیار درآمده باشد
کلمات دیگر: