کلمه جو
صفحه اصلی

good looks


خوش قیافگی، خوش سیمایی، زیبایی، قشنگی

انگلیسی به فارسی

زیبایی ،قشنگی


به نظر خوب میاد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: attractive personal appearance; handsomeness; beauty.

• attractiveness, beauty, handsomeness
if you talk about someone's good looks, you are referring to the attractive appearance of their face.

جملات نمونه

1. She's very vain about her good looks.
[ترجمه ترگمان]اون به نظر خوب میاد
[ترجمه گوگل]او بسیار خوش تیپ است

2. She is envious of Jane's good looks and covetous of her car.
[ترجمه ترگمان]او به ظاهر خوب و پر از حرص و آز جین غبطه می خورد
[ترجمه گوگل]او از ظاهر خوب جین و خوابیده از ماشینش حسادت می کند

3. Good looks may fade, but a good heart keeps you beautiful forever.
[ترجمه ترگمان]نگاه کردن به زیبایی ممکن است محو شود، اما قلب خوب همیشه تو را تا ابد زیبا نگه می دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد ممکن است محو شود، اما یک قلب خوب شما را برای همیشه زیبا نگه می دارد

4. Good looks are not as important as kindness.
[ترجمه ترگمان]ظاهر خوب به اندازه مهربانی مهم نیست
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد به عنوان مهربانی به عنوان مهم نیست

5. She's infatuated by his good looks.
[ترجمه ترگمان]شیفته ظاهرش شده
[ترجمه گوگل]او به نظر خوب خود را تحسین می کند

6. Her energy and youthful good looks belie her 65 years.
[ترجمه ترگمان]ظاهر خوب و خوش قیافه او به مدت ۶۵ سال در تناقض است
[ترجمه گوگل]انرژی و جوان بودن او به نظر می رسد او را 65 سال معتدل

7. He has good looks and charm, and always falls on his feet.
[ترجمه ترگمان]ظاهرش خوب و جذاب است و همیشه روی پاهایش می افتد
[ترجمه گوگل]او ظاهر و جذابیت خوبی دارد و همیشه بر روی پای خود می افتد

8. He is endowed with both intelligence and good looks.
[ترجمه ترگمان]او هم از هوش و هم از نظر خوبی برخوردار است
[ترجمه گوگل]او با هر دو هوش و ظاهر خوب برخورد می شود

9. She has her father's good looks.
[ترجمه ترگمان]قیافه خوب پدرش را دارد
[ترجمه گوگل]او نگاه خوب پدرش را دارد

10. The famous actor kept his good looks even in old age.
[ترجمه ترگمان]این بازیگر مشهور حتی در سنین پیری به ظاهر خوب خود نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]بازیگر معروف حتی در سن سالگی او را خوب نگاه می کرد

11. She's got her father's good looks.
[ترجمه ترگمان]نگاه خوبی به پدرش می اندازد
[ترجمه گوگل]او نگاه خوب پدرش را دارد

12. He / She has boyish good looks.
[ترجمه ترگمان]او یک ظاهر خوب پسرانه دارد
[ترجمه گوگل]او / او به نظر می رسد پسرانه خوب است

13. She was attracted by his rugged good looks.
[ترجمه ترگمان]از قیافه خشن و خشن او مجذوب شده بود
[ترجمه گوگل]او از نظر ظاهری نجیب خود جذاب بود

14. Makeup accents her good looks.
[ترجمه ترگمان]لوازم آرایش چهره زیبایش را با لحنی ملایم تر ادا کرد
[ترجمه گوگل]آرایش لهجه او به نظر می رسد

15. His boyish good looks made him popular with girls.
[ترجمه ترگمان]قیافه بشاش و پسرانه او او را با دختران محبوب کرده بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد پسر خوب او را با دختران محبوب ساخته است

His good looks came in handy.

قیافه‌ی خوب او خیلی به دردش خورد.


پیشنهاد کاربران

ضاهر زیبا ، قشنگ


کلمات دیگر: