کلمه جو
صفحه اصلی

take office

انگلیسی به فارسی

اداره کردن


پیشنهاد کاربران

به روی قدرت آمدن
He has had some notable success since he took office in 1998

آغاز به کار کردن

روی کار آمدن ، بر روی کار آمدن


کلمات دیگر: