کلمه جو
صفحه اصلی

proliferative

انگلیسی به فارسی

proliferative


انگلیسی به انگلیسی

• prosperous, flourishing, growing quickly; reproducing quickly, multiplying rapidly

جملات نمونه

1. The factors that influence the size of the proliferative compartment are less clear, though in rats there are genetic differences.
[ترجمه ترگمان]عواملی که اندازه محفظه proliferative را تحت تاثیر قرار می دهند، کم تر واضح هستند، اگرچه در موش های صحرایی، تفاوت های ژنتیکی وجود دارد
[ترجمه گوگل]فاکتورهایی که بر اندازه محفظه پرولیفراتیو تأثیر می گذارد کمتر واضح است، هرچند در موش های صحرایی تفاوت های ژنتیکی وجود دارد

2. Lipkin proposed that upward expansion of the proliferative compartment of the crypts of the large intestine occurs before adenoma development.
[ترجمه ترگمان]lipkin پیشنهاد کرد که انبساط به سمت بالا محفظه proliferative از حفره های روده بزرگ قبل از توسعه adenoma رخ می دهد
[ترجمه گوگل]لیپکین پیشنهاد کرد که گسترش ظاهری پرولیفراتیو کریپتهای روده بزرگ تا قبل از رشد آدنوم رخ می دهد

3. The proliferative zone, however, was expanded in the distal colon of the higher fibre diet fed rats.
[ترجمه ترگمان]با این حال، منطقه proliferative در the دوربرد رژیم غذایی فیبر بالا گسترش یافت
[ترجمه گوگل]با این وجود، منطقه پرولیفراتیو در کولون دیستال رژیم تغذیه با رژیم پرچرب با تغذیه موشها گسترش یافت

4. The heterogeneity of proliferative patterns found within the high risk population used for this study is not surprising.
[ترجمه ترگمان]ناهمگونی الگوهای proliferative یافت شده در جمعیت ریسک بالای مورد استفاده برای این مطالعه شگفت آور نیست
[ترجمه گوگل]ناهمگونی الگوهای پرولیفراتیو که در میان جمعیت پرخطر مورد استفاده برای این مطالعه قرار گرفته، شگفت آور نیست

5. CONCLUSION: Proliferation and DNA proliferative fraction in gastric cancer do not appear to correlate with survival, but DNA ploidy can be used as a prognostic factor in gastric cancer.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تکثیر و تکثیر DNA در سرطان معده به نظر نمی رسد با بقا ارتباط داشته باشد، اما ploidy DNA می تواند به عنوان یک عامل تشخیصی در سرطان معده به کار رود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: کاهش پرولیفراسیون و کاهش پرولیفراتیو DNA در سرطان معده به نظر نمی رسد که با بقا همراه باشد، اما پلئیدی DNA می تواند به عنوان یک عامل پیش آگهی در سرطان معده مورد استفاده قرار گیرد

6. Results:There were continuous CD10-positive myoepithelial cells around the proliferative ductules in 41 cases of benign breast lesions, the sensitivity being 100%(41/4.
[ترجمه ترگمان]نتایج: سلول های myoepithelial CD۱۰ - مثبت continuous در حدود the ductules در ۴۱ مورد جراحات خوش خیم پستان وجود داشتند، حساسیت ۱۰۰ % (۴۱ \/ ۴)بود
[ترجمه گوگل]نتایج: 41 مورد از ضایعات خوش خیم پستان سلولهای myoepithelial مثبت CD10 مثبت در اطراف مجاری proliferative وجود داشت، حساسیت 100٪ (4/41٪)

7. CsA inhibited the proliferative effect of ConA on lymphocytes and no CFSE fluorescence halving were seen.
[ترجمه ترگمان]csa اثر proliferative of بر روی lymphocytes را مهار کرد و هیچ halving فلورسنس مشاهده نشد
[ترجمه گوگل]CsA اثرات proliferative ConA را بر لنفوسیت ها مهار کرد و هیچ نیمی از فلورسنت CFSE مشاهده نشد

8. CFSE staining is an effective method for lymphoctye proliferative assay.
[ترجمه ترگمان]رنگ آمیزی CFSE یک روش موثر برای سنجش lymphoctye proliferative است
[ترجمه گوگل]رنگ آمیزی CFSE یک روش مؤثر برای آزمایش پرولیفراتیو لنفوسیتی است

9. Several observations suggest that androgens may counteract the proliferative effects of estrogen and progestogen in the mammary gland.
[ترجمه ترگمان]مشاهدات متعددی نشان می دهند که androgens ممکن است اثرات منفی استروژن و progestogen در غده پستانی را خنثی کند
[ترجمه گوگل]مشاهدات متعدد نشان می دهد که آندروژن ممکن است اثرات proliferative استروژن و پروژستروژن در غدد پستان مقابله کند

10. Objective To compare the proliferative responses of T cell line (TCL) to myelin basic protein (MBP), proteolipid protein (PLP) and their synthetic peptides in multiple sclerosis (MS) patient.
[ترجمه ترگمان]هدف برای مقایسه واکنش های proliferative (TCL)به پروتیین اصلی میلین (TCL)، پروتئین proteolipid (PLP)و پپتیدهای سنتتیک در اسکلروز چندگانه (MS)
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه پاسخ های پرولیفراتیو سلول T (TCL) به پروتئین پایه میلین (MBP)، پروتئولیپید پروتئین (PLP) و پپتید های مصنوعی آنها در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS)

11. Inhibition of proliferative response of B lymphocyte to SAC by HI47 is also observed.
[ترجمه ترگمان]مهار پاسخ proliferative B به SAC توسط HI۴۷ نیز مشاهده می شود
[ترجمه گوگل]مهار پاسخ پرولیفراتیو لنفوسیت B به SAC توسط HI47 نیز مشاهده می شود

12. Langerhans cell histiocytosis is an idiopathic reticuloendothelial proliferative disorder involving the Langerhans cell, an immature dendritic cell of bone marrow origin.
[ترجمه ترگمان]histiocytosis سلول Langerhans یک اختلال idiopathic reticuloendothelial reticuloendothelial است که شامل سلول Langerhans، سلول dendritic immature از مبدا مغز استخوان است
[ترجمه گوگل]Histiocytosis سلول لانگرهانس یک اختلال پرولیفراتیو ردیوکولوژیستی است که شامل سلول لانگرهانس، سلول انقباض دندریتیک منشاء مغز استخوان است

13. Pseudocyst of Auricle is a kind of proliferative aseptic inflammation with exudate.
[ترجمه ترگمان]Pseudocyst of نوعی التهاب proliferative aseptic با exudate است
[ترجمه گوگل]Pseudocyst Auricle یک نوع التهاب آسپتیک proliferative با اکستوات است

14. Conclusion Exogenous hTERT gene transfection could promote the proliferative capacity of hEF.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ژن transfection hTERT می تواند ظرفیت proliferative of را ارتقا دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری انتقال ژن hTERT خارجی می تواند ظرفیت پرولیفراتیوین hEF را افزایش دهد

15. In addition, EPCs proliferative, migratory and adhesive capacity were also impaired.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، EPCs proliferative، مهاجر و ظرفیت چسب نیز آسیب دیده اند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ظرفیت پرولیفراتیو، مهاجرت و چسبندگی EPC نیز مختل شد

پیشنهاد کاربران

تکثیری

توانایی تکثیر

تزاییدی. مثلا proliferative Lesions به معنای ضایعات تزاییدی است. در واقع ضایعاتی که بر روی هم شروع به رشد میکنند و از سطح پوست بیرون میزنند.

زایشی


کلمات دیگر: