کلمه جو
صفحه اصلی

portions

انگلیسی به فارسی

بخش ها، سهم، بخش، قسمت، جزء، نصیب، بهره، قطعه، تکه، پاره، شقه، برخه، اری، تسهیم کردن، سهم بندی کردن، بخشیدن


پیشنهاد کاربران

سهم، بخش

( در مورد غذا ) وعده های در طول یک شبانه روز

وعده

پُرس غذا

معنی این واژه می شود تکیه برنج لطفا ثبت کنید

اجزاء، بخش ها

سهم غذا، پرس غذا

وعده های غذایی

بخش های
قسمت های

Part


کلمات دیگر: