کلمه جو
صفحه اصلی

pretzel


معنی : چوب شور، بیسکویت نمکی
معانی دیگر : چوب شور مزه ابجو وغیره

انگلیسی به فارسی

چوب شور، بیسکویت نمکی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a thin, crisp, glazed biscuit usu. shaped as a knot or stick and salted on the surface.

(2) تعریف: a larger, softer, heavier version of this biscuit.

• crisp snack made from baked salted dough; snack made from soft baked dough

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] بیسکویت نمکی ( در اصطلاح عامیانه ) لقبی برای علامت ستاره کوچک کلید فرمان مک اینتاش .

مترادف و متضاد

چوب شور (اسم)
pretzel, pretzels

بیسکویت نمکی (اسم)
pretzel

جملات نمونه

1. Well you got you got another thing of pretzels.
[ترجمه ترگمان] خب، یه چیز دیگه از پرتزل گرفتی
[ترجمه گوگل]خب، شما یه چیز دیگه از چوب کنجد داشتید

2. And I love pretzels, trail mix, raisins and dried fruit.
[ترجمه ترگمان]و من از پرتزل ها، مخلوط و کشمش و میوه خشک خوشم میاد
[ترجمه گوگل]و من عاشق گرز، مخلوط پیاز، کشمش و میوه های خشک می باشم

3. Some exhibitors offer only pretzels or hard candy.
[ترجمه ترگمان]بعضی از exhibitors فقط چوب شور یا شکلات سفت تعارف میکنن
[ترجمه گوگل]بعضی از غرفه داران فقط برنج یا آبنبات سختی عرضه می کنند

4. Are we going to eat pretzels or are we going to eat?
[ترجمه ترگمان]میخوایم چوب شور بخوریم یا بخوریم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما میخواهیم سبزیجات بخوریم یا بخوریم؟

5. Where are the pictures that that creepy pretzel vendor took of us together?
[ترجمه ترگمان]عکس هایی که این فروشنده چوب شور را به هم زد، کجا هستند؟
[ترجمه گوگل]کجا تصاویری است که این فروشنده ی گراز وحشیانه از ما با هم از ما گرفته؟

6. Insert, rotate, and remove pretzel trays; monitor ovens for correct baking time and product color.
[ترجمه ترگمان]قرار دادن، چرخش، و حذف سینی های چوب شور، نظارت بر کوره ها برای پخت زمان پخت مناسب و رنگ محصول
[ترجمه گوگل]درج، چرخش و حذف سینی های ضد زل؛ کوره های مانیتور را برای زمان درست پخت و رنگ محصول نظارت کنید

7. The first citation for pretzel in English comes in the 1820s in a collection called Antiquities of Long Island.
[ترجمه ترگمان]اولین استناد به چوب شور به زبان انگلیسی در دهه ۱۸۲۰ میلادی در مجموعه ای به نام \"آثار باستانی\" قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]اولین ارجاع برای کنتزل به زبان انگلیسی در دهه 1820 در مجموعه ای با عنوان �آثار تاریخی لانگ آیلند� آمده است

8. Still, when presented to a receptive mind, Sketchpad could twist that mind into a pretzel.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هنگامی که ذهن receptive را به خود جلب کرد، sketchpad می توانست آن ذهن را به صورت چوب شور تبدیل کند
[ترجمه گوگل]با این حال، هنگامی که به یک ذهن جذام ارائه می شود، Sketchpad می تواند این ذهن را به یک گربه تبدیل کند

9. So many people in so little space that everyone had to stand up, with nothing to eat but peanuts and pretzels.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در آن فضای کوچک که همه می بایست سرپا می ایستادند، چیزی برای خوردن نداشتند بجز بادام زمینی و چوب شور
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در فضای بسیار کمی که هر کس مجبور به ایستادن، با هیچ چیز برای خوردن، اما بادام زمینی و برش خورده

10. Two unsightly slush machines mar the ambience, and tacky little bowls of pretzels are strewn throughout.
[ترجمه ترگمان]دو دستگاه پرس و جو ناخوشایند محیط را از بین می برند، و کاسه کوچکی از چوب شور روی هم ریخته می شود
[ترجمه گوگل]دو دستگاه شستشوی ناخوشایندی در محوطه قرار می گیرند، و کاسه های کوچک چوب کریستالی در همه جا پر می شود

11. Pretzel, German beer bread, Frankfurt bread, soft roll, hard roll, whole wheat bread, multigrain bread Portion butter and assorted jams, salted bread sticks, salted mini pretzel.
[ترجمه ترگمان]نان آبجو، نان beer آلمانی، نان فرانکفورت، نان نرم، نان کره، کره، کره، کره و انواع مربا، گوشت نمک سود شده، نان salted و چوب شور،
[ترجمه گوگل]Pretzel، نوشیدنی آبجو آلمانی، نان فرانکفورت، رول نرم، رول سخت، نان کل گندم، نان چند دانه، کره ی ترشی و یشم های مختلف، نان های نوشیدنی یخ زد، مینی یخ زده

12. Forgot this One, George W. Bush fell off a Segway and Chocked on a Pretzel and was a Cocaine addict.
[ترجمه ترگمان]یادم آمد این یکی، جورج دبلیو بوش در یک pretzel سقوط کرد و یک معتاد به کوکائین بود
[ترجمه گوگل]این یکی را فراموش کرد، جورج دبلیو بوش سگاوی را سقوط کرد و در یک مقبره سقوط کرد و معتاد به کوکائین شد

13. When pitching he looked, in the words of the catcher, " a pretzel gone loony. "
[ترجمه ترگمان]هنگامی که مشغول زدن توپ بود، به کلمات شکارچی، \"چوب شور و خل\"، نگاه کرد
[ترجمه گوگل]وقتی که سنگ فرش، او به سخنان چوپان نگاه کرد، 'یک چوب برنج زده شد '

14. It is rumored a self - administered Heimlich saved George W . Bush from death by pretzel.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که a که توسط خود اداره می شود، جرج دبلیو بوش را نجات داد \" بوش \" از مرگ ناشی از چوب شور، از مرگ جان سالم به در برد
[ترجمه گوگل]شایعه شده Heimlich خود را مدیریت جورج W بوش از مرگ توسط گرزل

پیشنهاد کاربران

نوعی نان شکری معروف به چوب شور

نان ترد . شیرین یا شور.

چوب شور آلمانی


کلمات دیگر: