بهینه کردن یا شدن، حداکثر استفاده (یا لذت یا سود و غیره) را بردن، به حد کمال رساندن، تمایل به خوشبینی داشتن، خوشبین بودن، بهینه ساختن
optimize
بهینه کردن یا شدن، حداکثر استفاده (یا لذت یا سود و غیره) را بردن، به حد کمال رساندن، تمایل به خوشبینی داشتن، خوشبین بودن، بهینه ساختن
انگلیسی به فارسی
خوش بین بودن، بهین ساختن
بهینه ساختن
انگلیسی به انگلیسی
• produce maximum results; make optimal; improve efficiency; become optimal; act as an optimist, act in an optimistic manner; (computers) carry out optimization (also optimise)
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] بهینه سازی، بهینه ساختن .
[ریاضیات] بهینه یافتن، بهینه ساختن، بهینه کردن
[ریاضیات] بهینه یافتن، بهینه ساختن، بهینه کردن
جملات نمونه
1. in order to optimize the distribution of drugs
به منظور بهینه کردن توزیع دارو
2. We need to optimize our use of the existing technology.
[ترجمه M.Z.R] ما باید از حداکثر تکنولوژی استفاده کنیم.
[ترجمه ترگمان]ما باید استفاده از تکنولوژی موجود را بهینه کنیم[ترجمه گوگل]ما باید از تکنولوژی موجود خود استفاده کنیم
3. They need to optimize the use of available resources.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید استفاده از منابع موجود را بهینه کنند
[ترجمه گوگل]آنها نیاز به استفاده از منابع موجود را بهینه می کنند
[ترجمه گوگل]آنها نیاز به استفاده از منابع موجود را بهینه می کنند
4. What can you do to optimize your family situation?
[ترجمه ترگمان]چه کاری می توانید برای بهینه سازی وضعیت خانواده انجام دهید؟
[ترجمه گوگل]برای بهینه سازی وضعیت خانوادگی چه کاری می توانید انجام دهید؟
[ترجمه گوگل]برای بهینه سازی وضعیت خانوادگی چه کاری می توانید انجام دهید؟
5. They take wheat and optimize the environment for the production of wheat.
[ترجمه ترگمان]آن ها گندم را برداشت و محیط کشت گندم را بهینه کردند
[ترجمه گوگل]آنها گندم را دریافت می کنند و محیط زیست را برای تولید گندم بهینه می کنند
[ترجمه گوگل]آنها گندم را دریافت می کنند و محیط زیست را برای تولید گندم بهینه می کنند
6. Cash flows should be managed to optimize the return from cash received and to minimize the cost of finance.
[ترجمه ترگمان]وجوه نقد باید به منظور بهینه سازی بازگشت سرمایه نقدی و به حداقل رساندن هزینه مالی مدیریت شود
[ترجمه گوگل]جریان های نقدی باید بهینه سازی بازگشت از دریافت پول نقد و به حداقل رساندن هزینه های مالی باشد
[ترجمه گوگل]جریان های نقدی باید بهینه سازی بازگشت از دریافت پول نقد و به حداقل رساندن هزینه های مالی باشد
7. So, for instance, a processor could optimize its design for the problem in hand.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای مثال، یک پردازنده می تواند طراحی خود را برای مشکل در دست بهینه کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، به عنوان مثال، یک پردازنده می تواند طراحی خود را برای مشکل در دست خود بهینه سازی کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، به عنوان مثال، یک پردازنده می تواند طراحی خود را برای مشکل در دست خود بهینه سازی کند
8. To optimize the whole supply chain and attain the win-win goal, mutual optimal lot size models and the quantity discount pricing models were proposed under the cooperative game.
[ترجمه ترگمان]برای بهینه سازی کل زنجیره تامین و رسیدن به هدف برد - برد، مدل های اندازه با اندازه بهینه دو طرفه و مدل های قیمت گذاری تخفیف قیمت تحت این بازی مشارکتی پیشنهاد شدند
[ترجمه گوگل]برای بهینه سازی کل زنجیره تأمین و دستیابی به هدف برنده، مدل های بزرگ به اندازه ای بزرگ و قیمت های تخفیفی کم در بازی های تعاونی پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]برای بهینه سازی کل زنجیره تأمین و دستیابی به هدف برنده، مدل های بزرگ به اندازه ای بزرگ و قیمت های تخفیفی کم در بازی های تعاونی پیشنهاد شده است
9. Utilize Chaos optimize algorithms to identify the heatengineering system model finally.
[ترجمه ترگمان]در نهایت الگوریتم های بهینه سازی آشوب برای شناسایی مدل سیستم heatengineering مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]استفاده از الگوریتم های بهینه سازی هرج و مرج برای شناسایی مدل سیستم مهندسی Heatesin در نهایت
[ترجمه گوگل]استفاده از الگوریتم های بهینه سازی هرج و مرج برای شناسایی مدل سیستم مهندسی Heatesin در نهایت
10. Objective To optimize the water extractive process of Guben Zhike Electuary .
[ترجمه ترگمان]هدف بهینه سازی فرآیند استخراجی water of Zhike
[ترجمه گوگل]هدف برای بهینه سازی فرآیند استخراج آب گوبن ژیک الکتریک
[ترجمه گوگل]هدف برای بهینه سازی فرآیند استخراج آب گوبن ژیک الکتریک
11. Methods: Using formula adjuvant as factor to optimize the ratio of Cataplasma base by homogeneous design.
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از فرمول adjuvant به عنوان عاملی برای بهینه سازی نسبت پایه Cataplasma به وسیله طراحی همگن
[ترجمه گوگل]روش های استفاده از فرمول Adjuvant به عنوان عامل برای بهینه سازی نسبت پایه Cataplasma با طراحی همگن
[ترجمه گوگل]روش های استفاده از فرمول Adjuvant به عنوان عامل برای بهینه سازی نسبت پایه Cataplasma با طراحی همگن
12. Which proposed a new mathod to optimize operation of the thermal power unit.
[ترجمه ترگمان]که یک mathod جدید را برای بهینه سازی عملیات واحد توان حرارتی پیشنهاد داد
[ترجمه گوگل]کدام یک از مدل های جدید را برای بهینه سازی عملکرد واحد حرارتی پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]کدام یک از مدل های جدید را برای بهینه سازی عملکرد واحد حرارتی پیشنهاد کرد
13. Baum - Welch algorithm is often made to optimize parameter in parameter estimation problem.
[ترجمه ترگمان]الگوریتم ولش - ولش اغلب برای بهینه سازی پارامتر در مساله تخمین پارامتر ساخته می شود
[ترجمه گوگل]الگوریتم Baum-Welch اغلب برای بهینه سازی پارامتر در مسئله برآورد پارامتر ساخته می شود
[ترجمه گوگل]الگوریتم Baum-Welch اغلب برای بهینه سازی پارامتر در مسئله برآورد پارامتر ساخته می شود
14. Aim To optimize and establish the extraction technology of antidepressive substances from Hypericum perforatum L.
[ترجمه ترگمان]هدف بهینه سازی و تعیین فن آوری استخراج مواد antidepressive از hypericum perforatum L
[ترجمه گوگل]هدف: بهینه سازی و ایجاد تکنولوژی استخراج مواد ضد افسردگی از Hypericum perforatum L
[ترجمه گوگل]هدف: بهینه سازی و ایجاد تکنولوژی استخراج مواد ضد افسردگی از Hypericum perforatum L
in order to optimize the distribution of drugs
به منظور بهینهکردن توزیع دارو
پیشنهاد کاربران
رسیدن به حد ِ مطلوب چیزی یا کاری
هو
خوش بین بودن.
خوش بین بودن.
به نقل از هزاره:
( رسمی ) بهینه ساختن
بهینه کردن
( رسمی ) بهینه ساختن
بهینه کردن
بهینه سازی کردن
بازدهی بیشتر
کلمات دیگر: