کلمه جو
صفحه اصلی

registry


معنی : دفتر، فهرست، دفتر ثبت اسناد
معانی دیگر : رجوع شود به: registration، اداره ی ثبت، اتاق ثبت، دفتر ثبت، نگاشتنامه، محضر

انگلیسی به فارسی

محضر، دفتر ثبت اسناد، دفتر، فهرست


ثبت، دفتر، فهرست، دفتر ثبت اسناد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: registries
(1) تعریف: an office or depository where records are kept.
مشابه: archives

(2) تعریف: a register showing the nationality of a merchant ship.

• office where registrations are recorded; database for storing system configuration information in windows operating systems (computers)
a registry is a place where official records are kept.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] قسمتی از ویندوز 95 که اطلاعات بر پایی ( setup) را برای سخت افزار، نرم افزار و سیستم عامل ذخیره می کند. این قسمت، بیشتر عملکرد انجام شده به وسیله ی فایلهای INIو Registration Editor در نسخه های قبلی ویندوز را به عهده دارد. اطلاعات در بخش Registry توسط برنامه ی Control Panel و برنامه های برپایی برای کاربردهای خاصی تأمین می شود. می توانید محتویات Registry را مستقیماً و به وسیله ی انتخاب گزینه ی Run از Start Menu و نوشتن regedit مشاهده کنید . این عمل به ندرت ضرورت دارد، مگر اینکه وضعی غیر عادی به وجود آمده باشد.
[برق و الکترونیک] بایگانی
[حقوق] دفتر ثبت، اداره ثبت

مترادف و متضاد

دفتر (اسم)
office, volume, book, bureau, registry, tome

فهرست (اسم)
index, file, roll, list, inventory, schedule, registry, table, catalog, repertory, roster, concordance

دفتر ثبت اسناد (اسم)
registry

جملات نمونه

1. They'd pulled the registry office down which then left an open space.
[ترجمه ترگمان]آن ها دفتر ثبت را پایین کشیده بودند و بعد فضای باز را ترک کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها دفتر ریاست را پایین کشیدند و سپس فضای باز را ترک کردند

2. The registry holds records of all major operations.
[ترجمه ترگمان]این ثبت سوابق همه عملیات های اصلی را ثبت می کند
[ترجمه گوگل]رجیستری پرونده های مربوط به تمام عملیات اصلی را نگه می دارد

3. The map is kept at the local land registry.
[ترجمه ترگمان]این نقشه در مرکز ثبت زمین محلی نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]نقشه در رجیستر زمین محلی نگهداری می شود

4. The public registry in Panama City keeps computerized records of all companies.
[ترجمه ترگمان]ثبت عمومی در پاناما، سوابق کامپیوتری همه شرکت ها را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]رجیستری عمومی در پاناما شهر سوابق کامپیوتری همه شرکت ها را نگه می دارد

5. It agreed to set up a central registry of arms sales.
[ترجمه ترگمان]توافق شد که یک مرکز ثبت مرکزی فروش اسلحه راه اندازی شود
[ترجمه گوگل]این موافقت کرد که یک رجیستری مرکزی از فروش اسلحه ایجاد کند

6. There is no central registry that ensures that only a tiny percentage of women will receive the label.
[ترجمه ترگمان]هیچ ثبت مرکزی وجود ندارد که تضمین کند که تنها درصد کمی از زنان برچسب را دریافت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]هیچ رجیستری مرکزی وجود ندارد که اطمینان حاصل کند که تنها درصد کمی از زنان برچسب را دریافت می کنند

7. They were also married in a registry office.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین در یک دفتر ثبت ازدواج کردند
[ترجمه گوگل]آنها نیز در یک دفتر رجیستری ازدواج کردند

8. They were married at a registry office and had a quiet reception.
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک دفتر مشترک ازدواج کردند و مراسم پذیرایی خاموش برگزار شد
[ترجمه گوگل]آنها در دفتر ثبت احوال ازدواج کردند و پذیرای آرام بودند

9. The offices, in an old registry office, are still being worked on.
[ترجمه ترگمان]ادارات، در یک دفتر ثبت قدیمی، هنوز در حال کار کردن هستند
[ترجمه گوگل]دفاتر، در دفتر رجیستری قدیمی، هنوز در حال کار هستند

10. The two birth registry controls were chosen by staff employed at the central register in Southport.
[ترجمه ترگمان]دو کنترل ثبت تولد توسط کارکنان شاغل در مرکز ثبت مرکزی در Southport انتخاب شدند
[ترجمه گوگل]کنترل های ثبت نام دو تولد توسط کارکنان استخدام شده در ثبت مرکزی در Southport انتخاب شدند

11. The Companies' Registry will also require a resolution completed by both the mortgagee and the mortgagor.
[ترجمه ترگمان]ثبت شرکت های داخل کشور همچنین نیازمند یک قطعنامه تکمیل شده از سوی the و the است
[ترجمه گوگل]رجیستر شرکت ها همچنین نیاز به یک قطعنامه توسط هر دو وام گیرنده و وام گیرنده دارد

12. Proper notice through registry recordings can be accomplished without having to set up a universal or central registry.
[ترجمه ترگمان]اطلاع مناسب از طریق ثبت ثبت می تواند بدون نیاز به ایجاد یک مرکز ثبت عمومی یا مرکزی انجام شود
[ترجمه گوگل]اطلاع دقیق از طریق ضبط رجیستری بدون نیاز به راه اندازی یک رجیستر جهانی یا مرکزی انجام می شود

13. The researchers used a cancer registry and found that 419 were diagnosed with stomach cancer by 199
[ترجمه ترگمان]محققان از یک مرکز ثبت سرطان استفاده کردند و دریافتند که حدود ۱۹۹ بیمار مبتلا به سرطان معده تشخیص داده شده اند
[ترجمه گوگل]محققان از یک رجیستر سرطان استفاده کرده و دریافتند که 419 مورد سرطان معده با 199 مورد تشخیص داده شده است

14. The witnesses were people who worked at the registry office.
[ترجمه ترگمان]شهود افرادی بودند که در اداره ثبت کار می کردند
[ترجمه گوگل]شاهدان افرادی بودند که در دفتر ریاست کار می کردند

15. If you're tying the knot at a registry office, this timeless style is ideal.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید گره را در دفتر ثبت گره بزنید، این سبک ماندگار ایده آل است
[ترجمه گوگل]اگر شما گره را در دفتر رجیستری متصل می کنید، این سبک بی انتها ایده آل است


کلمات دیگر: