کلمه جو
صفحه اصلی

reboot


(کامپیوتر) ریبوت کردن، دوباره راه انداختن

انگلیسی به فارسی

راه اندازی مجدد


(کامپیوتر) ریبوت کردن، دوباره راه انداختن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of boot.

• restarting of a computer, booting a computer again, stopping of a computer operation and reactivating it afterward (computers)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] راه اندازی مجدد - راه اندازی مجدد - راه اندازی دوباره ی کامپیوتر، یعنی خاموش کردن و سپس روشن کردن آن . نگاه کنید به boot .

جملات نمونه

1. Just reboot the system and try again.
[ترجمه ترگمان]مجددا سیستم را مجددا راه اندازی کنید و دوباره امتحان کنید
[ترجمه گوگل]فقط سیستم را دوباره راه اندازی کنید و دوباره امتحان کنید

2. If a program crashes you usually have to reboot the computer.
[ترجمه محمدتقی احمدزاده] معمولا در هنگام هنگ کردن یک نرم افزار، باید کامپیوتر را خاموش و روشن کرد.
[ترجمه ترگمان]اگر یک برنامه سقوط می کند، شما معمولا باید رایانه را مجددا راه اندازی کنید
[ترجمه گوگل]اگر یک برنامه سقوط کند، شما معمولا مجبورید کامپیوتر را مجددا راه اندازی کنید

3. To reboot the systems, just switch them back on again and keep hitting returns when asked about loading VAPs etc.
[ترجمه ترگمان]برای راه اندازی مجدد سیستم ها، دوباره آن ها را دوباره روشن کنید و به بازگشت ها در زمانی که درباره بارگیری VAPs پرسیده می شود، نگاه دارید
[ترجمه گوگل]برای راه اندازی مجدد سیستم ها، آنها را دوباره به عقب برگردانید و هنگامی که در مورد بارگیری VAP ها و غیره پرسیدند، بارگیری ضربه را ادامه دهید

4. You must reboot this computer for the name change to take effect.
[ترجمه ترگمان]شما باید این رایانه را برای تغییر نام خود راه اندازی مجدد کنید
[ترجمه گوگل]شما باید این رایانه را برای تغییر نام به تأخیر بگذارید

5. After you finish the above steps, reboot the computer, then an ID CODE will pop up when you open the software. Then there is no problem for registration.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که مراحل بالا را تمام کردید، رایانه را راه اندازی کنید، سپس یک کد شناسه زمانی که نرم افزار را باز کنید، ظاهر خواهد شد سپس هیچ مشکلی برای ثبت نام وجود ندارد
[ترجمه گوگل]پس از پایان مراحل فوق، کامپیوتر را مجددا راه اندازی کنید، سپس هنگامی که نرم افزار را باز می کنید یک کد شناسایی ظاهر می شود سپس برای ثبت نام هیچ مشکلی وجود ندارد

6. That's it - after a reboot the NVIDIA drivers should be automatically loaded at boot time.
[ترجمه ترگمان]پس از راه اندازی مجدد، رانندگان NVIDIA باید به طور خودکار در زمان بوت بار شوند
[ترجمه گوگل]این به این معنی است - پس از راه اندازی مجدد، رانندگان NVIDIA باید بطور خودکار در زمان بوت شدن بارگذاری شوند

7. You must reboot the machine before this component can be added.
[ترجمه ترگمان]شما باید قبل از افزودن این مولفه، دستگاه را مجددا راه اندازی کنید
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه این جزء را اضافه کنید می توانید دستگاه را دوباره راه اندازی کنید

8. Quite often they fail to save and you reboot the device.
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها موفق به ذخیره و راه اندازی مجدد دستگاه نمی شوند
[ترجمه گوگل]اغلب آنها موفق به ذخیره و راه اندازی مجدد دستگاه

9. Unable to reboot this computer . Please reboot the computer manually.
[ترجمه ترگمان]راه اندازی مجدد این رایانه ممکن نیست لطفا رایانه را به طور دستی راه اندازی کنید
[ترجمه گوگل]قادر به راه اندازی مجدد این رایانه نیست لطفا کامپیوتر را به صورت دستی راه اندازی مجدد کنید

10. Reboot again in normal mode and check if your issue is solved.
[ترجمه ترگمان]مجددا در حالت عادی مجددا راه اندازی مجدد کنید و بررسی کنید که آیا مساله شما حل شده است یا خیر
[ترجمه گوگل]دوباره راه اندازی مجدد در حالت عادی و بررسی کنید که آیا مشکل شما حل شده است

11. Reboot your machine and delete the trojan horse.
[ترجمه ترگمان]ماشین خود را مجددا راه اندازی کنید و اسب trojan را حذف کنید
[ترجمه گوگل]راه اندازی مجدد دستگاه خود و حذف اسب تروجان

12. The only problem is, I have to reboot the FTP service after every system reboot.
[ترجمه ترگمان]تنها مشکل این است که، پس از راه اندازی مجدد هر سیستم، باید سرویس FTP را مجددا راه اندازی کنم
[ترجمه گوگل]تنها مشکل این است که من باید پس از هر بار راه اندازی مجدد سیستم سرویس FTP را راه اندازی مجدد کنید

13. If haven list, please uninstall Netguard, reboot the computer and install agent.
[ترجمه ترگمان]اگر لیست ندارید، لطفا uninstall Netguard، راه اندازی مجدد کامپیوتر و عامل نصب کنید
[ترجمه گوگل]اگر لیست پناهگاه، Netguard را حذف کنید، کامپیوتر را مجددا راه اندازی کنید و عامل نصب کنید

14. A reboot or shutdown to change the operating system configuration.
[ترجمه ترگمان]راه اندازی مجدد یا تعطیلی برای تغییر پیکربندی سیستم عملیاتی
[ترجمه گوگل]راه اندازی مجدد یا خاموش کردن برای تغییر پیکربندی سیستم عامل

15. A reboot or shutdown to fix a problem with an unresponsive application.
[ترجمه ترگمان]راه اندازی مجدد یا تعطیلی برای رفع یک مشکل با یک برنامه پاسخ دهنده
[ترجمه گوگل]راه اندازی مجدد یا خاموش کردن برای رفع یک مشکل با یک برنامه پاسخگو

پیشنهاد کاربران

باز راه اندازی ، راه اندازی دوباره ، باز کاراندازی ، کاراندازی دوباره


کلمات دیگر: