کلمه جو
صفحه اصلی

preventive maintenance


نگهداشت پیش گیر

انگلیسی به انگلیسی

• regular maintenance and repairs in order to prevent serious deterioration

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] تعمیرات پیش گیر، سرویس پیشگیرانه
[کامپیوتر] نگهداشت پیشگیر، نگهداری پیشگیرانه
[برق و الکترونیک] تگهداشت پیشگیرانه دستورالعمل بارزسی، آزمایش و تنظیم دوباره سیستم در فاصله های زمانی منظم، مطابق با دستورالعملهای تعریف شده ای، به منظور جلو گیری ا ز بروز اشکال در خدمات یا به تاخیر اندازی تخریب سیستم .
[ریاضیات] برنامه ی نگهداری، نگهداری پیشگیرانه، تعمیرات پیشگیر، سرویس پیشگیرانه، تعمیرات پیشگیرانه، نگهداشت پیشگیرانه
[صنعت] نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه - نگهداری و تعمیراتی که به منظور جلوگیری از توقف ناگهانی ماشین بر اساس تجزیه و تحلیل مسائل گذشته و برنامه ریزی قبلی انجام می شود.

جملات نمونه

1. Much of the routine preventive maintenance is done by the operators who use the machines.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نگهداری پیشگیرانه روتین توسط اپراتورها انجام می شود که از ماشین ها استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر تعمیرات پیشگیرانه روزمره توسط اپراتورهایی که از ماشین استفاده می کنند، انجام می شود

2. Do you have an established preventive maintenance program?
[ترجمه ترگمان]برنامه نگهداری پیشگیرانه خاصی دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا برنامه نگهداری پیشگیرانه تاسیس شده ای دارید؟

3. Responsible for implementation preventive maintenance procedure, to achieve weekly monthly quarterly maintenance plan.
[ترجمه ترگمان]مسیول اجرای فرآیند نگهداری پیشگیرانه، برای رسیدن به برنامه تعمیر و نگهداری ماهانه ماهانه
[ترجمه گوگل]مسئول اجرای روش نگهداری پیشگیرانه، برای رسیدن به برنامه نگهداری ماهانه ماهانه ماهانه ماهانه

4. Maintain equipment in good working order through preventive maintenance program.
[ترجمه ترگمان]نگهداری تجهیزات به ترتیب کار خوب از طریق برنامه نگهداری پیشگیرانه
[ترجمه گوگل]از طریق برنامه تعمیر و نگهداری پیشگیرانه، تجهیزات را در شرایط کار خوب نگهداری کنید

5. Performing preventive maintenance work and help plant manager finish MI work.
[ترجمه ترگمان]انجام کار نگهداری پیشگیرانه و کمک به مدیر کارخانه به اتمام کار MI کمک می کند
[ترجمه گوگل]انجام کار تعمیر و نگهداری پیشگیرانه و کمک به مدیریت کارخانه MI پایان کار

6. The release control, dispatching and machine preventive maintenance scheduling were realized by agent collaboration.
[ترجمه ترگمان]کنترل انتشار، اعزام و برنامه ریزی نگهداری پیشگیرانه ماشین با هم کاری نماینده دریافت شد
[ترجمه گوگل]کنترل انتشار، اعزام و برنامه ریزی نگهداری پیشگیرانه ماشین توسط همکاری عامل انجام شد

7. Develop machine uptime and preventive maintenance performance to meet daily production quality needs.
[ترجمه ترگمان]توسعه uptime دستگاه و عملکرد نگهداری پیشگیرانه برای برآورده کردن نیازهای کیفیت تولید روزانه
[ترجمه گوگل]به روز رسانی و تعمیر و نگهداری پیشگیرانه عملکرد برای رفع نیازهای روزانه کیفیت تولید

8. The result of prediction is useful for the preventive maintenance of naval ordnance.
[ترجمه ترگمان]نتیجه پیش بینی برای نگهداری پیشگیرانه مهمات نیروی دریایی مفید است
[ترجمه گوگل]نتیجه پیش بینی مفید برای نگهداری پیشگیرانه از تفنگ دریایی است

9. Enmax also has battery tank cleaning and preventive maintenance programs for tank bottoms and flow lines.
[ترجمه ترگمان]Enmax همچنین تمیز کردن مخزن باتری و برنامه های نگهداری پیشگیرانه برای bottoms مخزن و خطوط جریان دارد
[ترجمه گوگل]Enmax همچنین دارای برنامه های تمیز کردن مخزن باتری و برنامه های نگهداری پیشگیرانه برای پایین ترین سطح مخزن و خطوط جریان است

10. An effective preventive maintenance plan for your UPS and batteries saves both time and money by preventing costly down-time and extending the useful lifespan of your equipment.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه نگهداری موثر پیشگیرانه برای UPS و باتری ها هر دو زمان و پول را با جلوگیری از اتلاف وقت و افزایش طول عمر مفید تجهیزات تان حفظ می کند
[ترجمه گوگل]طرح نگهداری موثر پیشگیرانه برای یو پی اس و باتری های خود، صرفه جویی در زمان و پول خود را با جلوگیری از هزینه های پایین زمان و گسترش عمر مفید تجهیزات خود را

11. Regular equipment Preventive maintenance and unplanned equipment maintenance, tools debug & troubleshooting.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات و تعمیر و نگهداری تجهیزات معمولی و تعمیر و نگهداری تجهیزات برنامه ریزی نشده، ابزار عیب یابی اشکال زدایی را رفع می کند
[ترجمه گوگل]تجهیزات منظم تعمیرات پیشگیرانه و نگهداری تجهیزات غیر برنامه ریزی، عیب یابی ابزارهای عیب یابی

12. Carry out scheduled or unscheduled preventive maintenance tasks and provide all related onsite service support.
[ترجمه ترگمان]وظایف تعمیر و نگهداری برنامه ریزی شده یا برنامه ریزی نشده را انجام دهید و تمام خدمات مربوط به خدمات در محل را فراهم کنید
[ترجمه گوگل]انجام وظایف تعمیر و نگهداری پیشگیرانه برنامه ریزی شده یا برنامه ریزی نشده و ارائه کلیه خدمات مربوط به خدمات در محل را انجام دهید

13. Finish the preventive maintenance work according to the schedule.
[ترجمه ترگمان]برنامه نگهداری پیشگیرانه را طبق برنامه زمانبندی تمام کنید
[ترجمه گوگل]کار تعمیر و نگهداری پیشگیرانه را طبق برنامه انجام دهید

14. The ISM Code required preventive maintenance schedules.
[ترجمه ترگمان]کد ISM به برنامه نگهداری پیشگیرانه نیاز دارد
[ترجمه گوگل]کد ISM برنامه های تعمیر و نگهداری پیشگیرانه را مورد نیاز است

پیشنهاد کاربران

preventive maintenance ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: نگهداری پیشگیرانه
تعریف: تعمیر و نگهداری روزانۀ تجهیزات که برای بهبود عملکرد آنها، براساس دستورکار فنی، و نیز برای پیشگیری از بروز نقص براثر بی توجهی انجام می شود


کلمات دیگر: