1- کج، خارج از خط، لنگ، تابدار 2- ناسازگار، ناهمساز، نامتوافق 3- نافرمان، سرکش
out of line
1- کج، خارج از خط، لنگ، تابدار 2- ناسازگار، ناهمساز، نامتوافق 3- نافرمان، سرکش
انگلیسی به انگلیسی
• inappropriate, unsuitable, not fitting
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند .
جملات نمونه
1. You are out of line with the others.
[ترجمه ترگمان] تو دیگه با بقیه فرق داری
[ترجمه گوگل]شما با دیگران هماهنگ نیستید
[ترجمه گوگل]شما با دیگران هماهنگ نیستید
2. Their predictions were hopelessly out of line with the actual results.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی ها با نتایج واقعی به طور ناامید از خط خارج شدند
[ترجمه گوگل]پیش بینی های آنها ناامیدانه با نتایج واقعی نبود
[ترجمه گوگل]پیش بینی های آنها ناامیدانه با نتایج واقعی نبود
3. London prices are way out of line with the rest of the country.
[ترجمه ترگمان]قیمت های لندن در حال خارج شدن از خط با بقیه کشور است
[ترجمه گوگل]قیمت لندن با سایر نقاط کشور فاصله دارد
[ترجمه گوگل]قیمت لندن با سایر نقاط کشور فاصله دارد
4. Please excuse me if I'm being out of line.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم منو ببخش اگه من از صف خارج شدم
[ترجمه گوگل]لطفا من را ببخشید اگر من خارج از خط هستم
[ترجمه گوگل]لطفا من را ببخشید اگر من خارج از خط هستم
5. The top salary awards are completely out of line with inflation.
[ترجمه ترگمان]بالاترین میزان جوایز به طور کامل از خط تورم خارج شده است
[ترجمه گوگل]جوایز بالای حقوق و دستمزد کاملا با تورم تفاوت دارد
[ترجمه گوگل]جوایز بالای حقوق و دستمزد کاملا با تورم تفاوت دارد
6. Anyone stepping out of line is liable to get the chop.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که از صف خارج بشه ممکنه کشته بشه
[ترجمه گوگل]هر کسی که از خط خارج می شود، مسئولیت دریافت ریش دارد
[ترجمه گوگل]هر کسی که از خط خارج می شود، مسئولیت دریافت ریش دارد
7. You're way out of line, lady.
[ترجمه ترگمان]تو دیگه از حد گذشتی، خانم
[ترجمه گوگل]شما از خط خارج هستید، بانوی
[ترجمه گوگل]شما از خط خارج هستید، بانوی
8. Anybody who steps out of line will be in deep trouble.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که از این صف بیرون بیاد تو دردسر می افته
[ترجمه گوگل]هرکسی که از خط خارج می شود مشکل جدی خواهد بود
[ترجمه گوگل]هرکسی که از خط خارج می شود مشکل جدی خواهد بود
9. His ideas are out of line with reality.
[ترجمه ترگمان]ایده های او در ارتباط با واقعیت هستند
[ترجمه گوگل]ایده هایش از واقعیت خارج است
[ترجمه گوگل]ایده هایش از واقعیت خارج است
10. A couple of the posts were out of line .
[ترجمه ترگمان]دو ستون از آن ها از صف خارج شده بودند
[ترجمه گوگل]چند پست از خط خارج شدند
[ترجمه گوگل]چند پست از خط خارج شدند
11. One of thesoldiers is out of line.
[ترجمه ترگمان]یکی از thesoldiers از خط خارج شده
[ترجمه گوگل]یکی از این افراد خارج از خط است
[ترجمه گوگل]یکی از این افراد خارج از خط است
12. You just keep quiet! You're way out of line.
[ترجمه ترگمان]! تو فقط ساکت باش تو از صف خارج شدی
[ترجمه گوگل]فقط سکوت میکنی شما از خط خارج هستید
[ترجمه گوگل]فقط سکوت میکنی شما از خط خارج هستید
13. Our prices are out of line with those of our competitors.
[ترجمه ترگمان]قیمت ما با رقبای ما در ارتباط است
[ترجمه گوگل]قیمت های ما از رقبای ما خارج است
[ترجمه گوگل]قیمت های ما از رقبای ما خارج است
14. His boss warned him that if he stepped out of line once more he would be fired.
[ترجمه ترگمان]رئیسش به او هشدار داده بود که اگر یک بار دیگر از صف خارج شود اخراج خواهد شد
[ترجمه گوگل]رئیس او به او هشدار داد که اگر او یک بار دیگر از خط خارج شود، او را اخراج خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رئیس او به او هشدار داد که اگر او یک بار دیگر از خط خارج شود، او را اخراج خواهد کرد
15. Step out of line one more time Peters, and you're fired!
[ترجمه ترگمان]یه بار دیگه از صف برو بیرون و یه بار دیگه پیتر رو اخراج کن
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات پترس از خط خارج می شود و شما اخراج می شوید!
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات پترس از خط خارج می شود و شما اخراج می شوید!
پیشنهاد کاربران
زیاده روی کردن در چیزی یا کاری.
پا از گلیم خود فراتر گذاشتن
خارج از حد و شئونات
You can disagree with her, but calling her dishonest was out of line
You can disagree with her, but calling her dishonest was out of line
نامناسب، کاری که نباید انجام داده می شد یا چیزی که نباید گفته می شد
مغز رد دادن
کلمات دیگر: