کلمه جو
صفحه اصلی

privacy


معنی : اختفاء، پنهانی، تنهایی، پوشیدگی، خلوت
معانی دیگر : محرمیت، محرمانگی، پنهانداری، پوشیده داری، محرم واری، نهانخواهی

انگلیسی به فارسی

پوشیدگی، فلوت


خلوت، تنهایی، پوشیدگی، پنهانی، اختفا


حریم خصوصی، خلوت، پنهانی، پوشیدگی، اختفاء، تنهایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition of being removed from the view or presence of other people.

(2) تعریف: secrecy.

- an argument made in privacy
[ترجمه ترگمان] جر و بحثی که در خلوت داشت،
[ترجمه گوگل] یک استدلال در حفظ حریم خصوصی

(3) تعریف: the condition of not having one's personal life exposed to public knowledge.

• seclusion, solitude, reclusion; state of being private, secrecy, confidentiality; freedom from harassment or disturbance
privacy is the state of being alone, so that you can do things without being seen or disturbed.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] خلوت، پوشیدگی
[حقوق] محرمانه بودن، مصون بودن از افشاء، خلوت

مترادف و متضاد

اختفاء (اسم)
subterfuge, concealment, privacy

پنهانی (اسم)
hugger-mugger, concealment, privacy, latency

تنهایی (اسم)
hugger-mugger, privacy, solitude, singleness, soleness

پوشیدگی (اسم)
privacy, latency, secrecy

خلوت (اسم)
privacy, solitude, reclusion, retired place, retirement

solitude, secrecy


Synonyms: aloofness, clandestineness, concealment, confidentiality, isolation, one’s space, penetralia, privateness, quiet, retirement, retreat, seclusion, separateness, separation, sequestration, solitude


Antonyms: publicity, publicness, sociableness


جملات نمونه

1. the invasion of privacy of a newly married couple
به هم زدن خلوت یک زوج تازه ازدواج کرده

2. to disturb someone's privacy
خلوت کسی را به هم زدن

3. to invade someone's privacy
خلوت کسی را به هم زدن

4. to respect others' privacy
ملاحظه ی آسایش دیگران را کردن

5. to violate someone's privacy
خلوت کسی را به هم زدن

6. to intrude upon another's privacy
مخل خلوت دیگری شدن

7. i enjoy writing in the privacy of my house
من دوست دارم در خلوت خانه ام چیز بنویسم.

8. the government respects the citizens' privacy
دولت حق شهروندان به پنهان داری را محترم می شمارد.

9. he disliked the disturbance of his privacy
دوست نمی داشت کسی خلوتش را برهم زند.

10. Our privacy should not be violated.
[ترجمه ترگمان]حریم خصوصی ما نباید نقض شود
[ترجمه گوگل]حریم خصوصی ما نباید نقض شود

11. He was a man who cherished his privacy.
[ترجمه ترگمان]او مردی بود که حریم خصوصی خود را حفظ کرده بود
[ترجمه گوگل]او مردی بود که حریم خصوصی اش را حفظ کرد

12. People here like their freedom and privacy.
[ترجمه ترگمان]مردم اینجا آزادی و حریم خصوصی شان را دوست دارند
[ترجمه گوگل]مردم اینجا مانند آزادی و حفظ حریم خصوصی خود هستند

13. I tell you this in strict privacy.
[ترجمه ترگمان]اینو تو حریم خصوصی خودم بهت میگم
[ترجمه گوگل]من این را در حفظ حریم خصوصی به شما می گویم

14. Account details are encrypted to protect privacy.
[ترجمه ترگمان]جزییات حساب برای حفاظت از حریم خصوصی رمزنگاری شده است
[ترجمه گوگل]جزئیات حساب برای حفاظت از حریم خصوصی رمزگذاری می شوند

15. California's state Constitution includes a guarantee of privacy.
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی ایالت کالیفرنیا شامل تضمین حریم خصوصی است
[ترجمه گوگل]قانون اساسی ایالت کالیفرنیا شامل تضمین حریم خصوصی است

16. The newspaper breached the code of conduct on privacy.
[ترجمه ترگمان]این روزنامه قانون رفتار با حریم خصوصی را نقض کرده است
[ترجمه گوگل]این روزنامه قوانین مربوط به حریم خصوصی را نقض کرد

17. These phone calls are a gross invasion of privacy.
[ترجمه ترگمان]این تماس های تلفنی نوعی تهاجم بزرگ به حریم خصوصی هستند
[ترجمه گوگل]این تماس های تلفنی یک حمله ناگهانی به حریم خصوصی است

to disturb someone's privacy

خلوت کسی را به‌هم زدن


I enjoy writing in the privacy of my house.

من دوست دارم در خلوت خانه‌ام چیز بنویسم.


The government respects the citizens' privacy.

دولت حق شهروندان به پنهان‌داری را محترم می‌شمارد.


پیشنهاد کاربران

حریم خصوصی

حریم شخصی

حفظ حریم خصوصی

Secret life ( حریم خصوصی )

حریم خصوصی
How deliberately do I use inappropriate words? How much do I respect you and treat you in a way that I owe you?
I do not understand
I do not like you now
Be my ex
I did not see you
I was very close to your privacy
So what is this anger and these nonsense thoughts for
؟
من چقد به عمد از کلمات نامناسب استفاده کنم من چقد مراعاتت میکنم و تو جوری با من رفتار میکنی که من به تو بدهکارم
نفهم
من الان تو را دوست ندارم
ادم سابق من شو
من تو را ندیدم
من به حریم تو خیلی نزدیک بودم
پس این معضب بودن و این افکار مزخرف برای چیه ؟

I'd like a bit of privacy
میخوام یه کم تنها باشم

به معنای خصوصی، حریم خصوصی، ( به قول گفتنی ) PV، حریم تجاوز

همون p. vکه میگن

Privacy is the state of being happily away frome other people

I will compensate you
I am secretly pitying my wounds
I make your wound disappear, I give continuity
Enter the privacy of my heart
جبران میکنم برات
محرمانه مرحم زخمات میشوم
زخمت را ناپدید میکنم تداومی میبخشم
وارد حریم خصوصی قلب من شوید

privacy ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: حریم
تعریف: محدوده‏ای که در آن تعیین می شود کدام اطلاعات شخصی است و ممکن است به چه منظور در اختیار چه کسانی قرار گیرد


کلمات دیگر: