کلمه جو
صفحه اصلی

module


معنی : حدود، گنجایش، نمونه، پیمانه، واحد، اندازه گیری، اتاقک، نقشه کوچک، واحد اندازره گیری، مقیاسمدل، قسمتی از سفینه فضایی
معانی دیگر : سنجه، (معماری) مقیاس، معیار، (هر یک از اجزای چیزی که می توان آنها را به طرق مختلف بر هم سوار کرد یا با هم درآمیخت) وهیره، یکان، مدول، حوزه، طرح

انگلیسی به فارسی

ماژول، واحد، پیمانه، نمونه، اتاقک، اندازه گیری، گنجایش، نقشه کوچک، واحد اندازره گیری، مقیاسمدل، قسمتی از سفینه فضایی، حدود


اندازه‌گیری، حدود، حوزه، گنجایش، طرح، نقشه کوچک،واحد اندازره گیری، مقیاس مدل، نمونه، قسمتی ازسفینه فضایی، اتاقک


پیمانه، واحد


انگلیسی به انگلیسی

• component, unit, subsystem; part of a computer program which may be run separately (computers)
a module is one part of something that can be combined with other parts, for example, in order to make or build something, or to perform a particular task.
a module is a part of a spacecraft which can operate independently of the other parts, often away from the spacecraft.
a module is also one of the units of a course taught at a college or university.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] مدول - ضریب - پیمون - پیمانه
[کامپیوتر] ماژول، واحد، پیمانه . - ماجول، بخش بخشی از یک سیستم بزرگتر ف ماجول در یک برنامه ی کامپیوتری، بخشی از برنامه است که به طور جداگانه و مستقل نوشته شده و ازمایش می شود . سپس با بخشهای دیگر ترکیب شده و برنامه ی کاملی را شکل می دهد . نگاه کنید به top - down programming .
[برق و الکترونیک] مدول، قدر مطلق - مدول بسته بندی استاندارد شده، یک شکل، قابل تعویض برای مدار ،یا قطعات الکتریکی که تغمیر شف جایگزینی و انبارکردن را ساده تر می کند . مدوله می تواند پوشش بسته یا برد مداری دارای ابعاد یکسان سازی شده باشد، مثلاً منابع تغذیه ولتاژ پایین و جعبه های ATE برای مدارهای الکترونیکی هواپیما .
[نساجی] ضریب - مدول - ساختار یک دستگاه
[ریاضیات] سنج، مدول، هنگ، قطعه، اندازه، کالبد، ضریب، عکس، گام، مدول دنده، واحد، میزان، قدرنسبت
[نفت] واحد استاندارد
[پلیمر] مدول
[آب و خاک] مودول آبیاری

مترادف و متضاد

حدود (اسم)
limit, range, run, ambit, periphery, precinct, scantling, gamut, verge, tether, module, purview

گنجایش (اسم)
aptitude, capacity, inclusion, burden, content, caliber, module

نمونه (اسم)
example, instance, exemplar, parable, exemplum, progenitor, precedent, piece, breadboard, sample, model, specimen, module, paradigm, typicality

پیمانه (اسم)
modulus, measure, mete, gauge, module, bushel, yardstick

واحد (اسم)
measure, one, unit, unity, monad, plank, module

اندازه گیری (اسم)
measurement, module, mensuration

اتاقک (اسم)
module

نقشه کوچک (اسم)
module

واحد اندازره گیری (اسم)
module

مقیاس مدل (اسم)
module

قسمتی از سفینه فضایی (اسم)
module

جملات نمونه

1. module specification
(کامپیوتر) مشخصات فنی پیمانه

2. a 4- inch module
یک معیار چهار اینچی

3. one of the astronauts went around the moon in the command module, the other went down to the surface in the lunar module
یکی از فضانوردان که در مدول فرماندهی بود ماه را دور می زد و دیگری که در مدول ماه نشین بود به سطح ماه فرود آمد.

4. They have docked a robot module alongside the orbiting space station.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک ماژول روبات را در کنار ایستگاه فضایی orbiting قرار داده اند
[ترجمه گوگل]آنها در کنار ایستگاه فضایی اطراف دندانه دار یک ماژول ربات هستند

5. The module referred to by the keyword BUILT-BY is the command file which builds i. e compiles, links etc. the package.
[ترجمه ترگمان]پیمانه ای که به آن کلید واژه شده اشاره می کند، فایل فرمان است که من را می سازد e compiles، پیوندها و … بسته
[ترجمه گوگل]ماژول با کلمه کلیدی BUILT-BY به نام فایل فرمان است که من را ایجاد می کند کامپایل، لینک ها و غیره بسته

6. Option 0, Update Module Details, enables the user to update the details of an existing module.
[ترجمه ترگمان]گزینه ۰، به روز رسانی جزئیات پیمانه، کاربر را قادر می سازد تا جزئیات یک ماژول موجود را به روز کند
[ترجمه گوگل]گزینه 0، Update Module Details، کاربر را قادر می سازد تا اطلاعات مربوط به یک ماژول موجود را به روز رسانی کند

7. As the command module entered the atmosphere tipped backwards so its heat shield was protecting the crew, the same effect happened.
[ترجمه ترگمان]وقتی ماژول فرمان وارد جو شد، سپر حرارتی آن از خدمه محافظت می کرد، همان تاثیری که روی داده بود
[ترجمه گوگل]همانطور که ماژول فرمان وارد جو شد و به عقب برگشت، بنابراین سپر گرمایش محافظت از خدمه بود، همان اثر اتفاق افتاد

8. Self-assessment is a key feature of the module and students should set targets for themselves based on their initial self-assessment.
[ترجمه ترگمان]خود ارزیابی یکی از ویژگی های کلیدی ماژول و دانش آموزان است که باید اهداف خود را براساس ارزیابی اولیه خود تعیین کنند
[ترجمه گوگل]خود ارزیابی یک ویژگی کلیدی از این ماژول است و دانش آموزان باید بر اساس خود ارزیابی اولیه خود اهداف خود را تعیین کنند

9. Reserve module names for the package and the new modules which it is to contain.
[ترجمه ترگمان]پیمانه ذخیره برای بسته و ماژول های جدید که قرار است حاوی آن باشد
[ترجمه گوگل]رزرو نام های ماژول برای بسته و ماژول های جدید که آن را شامل است

10. Intended audience programmers, module managers, and quality assurers.
[ترجمه ترگمان]برنامه نویسان در نظر گرفته شده برنامه نویسان، مدیران ماژول، و assurers کیفیت را در نظر گرفتند
[ترجمه گوگل]برنامه ریزان مخاطبان هدف، مدیران ماژول و متخصصین کیفیت

11. The command module had shown several bugs in its components and a maddening fault with the communications systems.
[ترجمه ترگمان]ماژول فرمان، چندین حشره را در قطعات خود و خطای maddening را با سیستم های ارتباطی نشان داده بود
[ترجمه گوگل]ماژول فرمان چندین خطا در اجزای آن نشان داد و گسل دیوانه کننده با سیستم های ارتباطی

12. In order to update the details of a module you must be the current module manager.
[ترجمه ترگمان]برای به روز رسانی جزئیات یک ماژول باید مدیر فعلی ماژول باشد
[ترجمه گوگل]به منظور به روز رسانی جزئیات یک ماژول شما باید مدیر فعلی ماژول باشد

13. The module referred to by BUILT-BY should define the file names which are a result of the building process.
[ترجمه ترگمان]پیمانه ای که با BUILT ساخته شده است باید نام فایل را تعریف کند که در نتیجه فرآیند ساختمان هستند
[ترجمه گوگل]ماژول به نام BUILT-BY باید نام فایل را که نتیجه فرایند ساختمان است، تعریف کند

14. The crew could then transfer to the command module for the return to Earth.
[ترجمه ترگمان]سپس خدمه می توانند به ماژول فرمان برای بازگشت به زمین منتقل شوند
[ترجمه گوگل]سپس خدمه می تواند به ماژول فرمان برای بازگشت به زمین منتقل شود

module specification

(کامپیوتر) مشخصات فنی پیمانه


a 4- inch module

یک معیار چهار اینچی


One of the astronauts went around the moon in the command module, the other went down to the surface in the lunar module.

یکی از فضانوردان که در مدول فرماندهی بود ماه را دور می‌زد و دیگری که در مدول ماه‌نشین بود به سطح ماه فرود آمد.


پیشنهاد کاربران

بخش ، یکانه

ماژول ( در برق )

واحد درسی

اجزاء


1. واحد درسی
2. از قسمت های یک نرم افزار که وظیفه خاصی دارد
3. از قسمت های ( قطعه ) یک سفینه فضایی
4. یکی از قسمتهای جدا شده از یک وسیله کلی مثل دستگاه یا ساختمان

واحد مستقل ( در رشته کامپیوتر و آی تی )

برش، قسمت، قطعه، بخش، گروه، دسته، دایره، جز، فصل، برشگاه

پودمان


کلمات دیگر: