1. It was really a reiteration of the same old entrenched positions.
[ترجمه ترگمان]واقعا تکرار همان مواضع مستحکم قدیم بود
[ترجمه گوگل]این واقعا یک تکرار همان موقعیت های قدیمی است
2. Reiteration of a decade-old deception could not fail to foster an enhanced sense of futility.
[ترجمه ترگمان]reiteration یک فریب دهه به معنای افزایش حس بیهودگی عدم موفقیت بود
[ترجمه گوگل]تکرار یک فریب ده ساله نمیتواند باعث افزایش احساس بیعدالتی شود
3. Lexical reiteration is an important aspects in lexical cohesion, and provides a basis for discourse coherence.
[ترجمه ترگمان]Lexical تکرار یک جنبه مهم در انسجام واژگانی است و مبنایی برای انسجام گفتمان فراهم می کند
[ترجمه گوگل]تکرار واژگان یک جنبه مهمی در انسجام واژگانی است و مبنایی برای انسجام گفتمان است
4. In this article the Newton reiteration is employed to calculate the cross point of rays intersecting a toric surface. The formulation is also offered.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، آزمایش نیوتن برای محاسبه نقطه تقاطع پرتوه ای متقاطع یک سطح toric بکار گرفته شده است فرموله کردن این فرمول نیز پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله نیوتون تکرار شده برای محاسبه نقطه متقاطع اشعه متقاطع یک سطح toric استفاده می شود فرمول بندی نیز ارائه شده است
5. The English linguists Halliday and Hasan classify reiteration into four parts: repetition, synonym, hyponymy and general word.
[ترجمه ترگمان]زبانشناسان انگلیسی Halliday و حسن reiteration را به چهار قسمت تکرار می کنند: تکرار، synonym، hyponymy و واژه کلی
[ترجمه گوگل]زبان شناسان انگلیسی زبان هالیدی و حسن تقسیم بندی را به تکرار چهار قسمت تقسیم می کنند، مترادف، هیپنیمی و کلمه کلی
6. The origin is the "Hebdomad Reiteration" in ZhouYi and Zen Ideology of Buddhism.
[ترجمه ترگمان]منشا \"Hebdomad reiteration\" در ZhouYi و ایدئولوژی Zen بودیسم است
[ترجمه گوگل]منشاء 'Rebecca Hebdomad' در ZhouYi و Zen ایدئولوژی بودیسم است
7. Varied forms can be seen in reiteration. Different forms of reiteration feature different functions.
[ترجمه ترگمان]شکل Varied را می توان در تکرار مشاهده نمود انواع مختلف تکرار و تکرار وظایف مختلف
[ترجمه گوگل]فرم های متنوع را می توان در تکرار مشاهده کرد اشکال مختلف تکرار از ویژگی های مختلف توابع
8. The characteristics such as science, precision, reiteration of automatic image analyzer are showed by examples.
[ترجمه ترگمان]ویژگی هایی چون علم، دقت، تکرار تحلیل گر تصویر اتوماتیک با مثال نشان داده می شوند
[ترجمه گوگل]ویژگی هایی مانند علم، دقت، تکرار خودکار آنالیز تصویر اتوماتیک با نمونه های نشان داده شده است
9. Melancholy, weariness, tedium? the reiteration of the note cannot be coincidence.
[ترجمه ترگمان]اندوه، خستگی، یکنواختی؟ این نوشته نمیتونه تصادفی باشه
[ترجمه گوگل]لبخند، خستگی، تدیوم؟ تکرار یادداشت نمی تواند تصادفی باشد
10. The final statement is just a reiteration of U. S. policy on Taiwan.
[ترجمه ترگمان]جمله نهایی فقط تکرار U است اس سیاست تایوان
[ترجمه گوگل]بیانیه نهایی فقط یک تکرار سیاست U S در تایوان است
11. The reiteration of this figure, more than anything else, wrecked the conservative chance of coming back.
[ترجمه ترگمان]The این هیکل، بیش از هر چیز دیگر، امکان بازگشت محافظه کار را به هم ریخت
[ترجمه گوگل]تکرار این رقم، بیشتر از هر چیز دیگر، احتمال حمایت محافظه کارانه را از بین برد
12. Reiteration and collocation are two types of lexical cohesion to complete text coherence by the selection of vocabulary.
[ترجمه ترگمان]reiteration و همنشینی دو نوع همبستگی واژگانی برای تکمیل انسجام متن با انتخاب واژگان هستند
[ترجمه گوگل]تکرار و هماهنگ سازی دو نوع انسجام واژگانی برای تکمیل سازگاری متن با انتخاب واژگان است
13. Characterized by or involving repetition, recurrence, reiteration, or repetitiousness.
[ترجمه ترگمان]تکرار با تکرار، تکرار، تکرار، تکرار، یا repetitiousness
[ترجمه گوگل]با تکرار، تکرار، تکرار یا تکراری بودن مشخص شده است
14. The third is forward and backward reiteration. There are 16 example sentences, about 7 %.
[ترجمه ترگمان]سومی رو به جلو و تکرار عقب است ۱۶ جمله نمونه وجود دارد که حدود ۷ % است
[ترجمه گوگل]سومین تکرار رو به جلو و عقب است 16 جمله به عنوان مثال وجود دارد، حدود 7٪
15. A harsher critic would have gone for the jugular and claimed that this was a blunt reiteration of those dormant adolescent prejudices.
[ترجمه ترگمان]یک منتقد سخت تر باید به سراغ خرخره می رفتند و ادعا می کردند که این یک مانع صریح و صریح این تعصبات جوان راکد است
[ترجمه گوگل]یک منتقد سخت تر برای جولول رفت و ادعا کرد که این یک تکرار بی نظیر از این تعصبات نوجوانان خفته است