1. plane wave
موج صفحه ای
2. a plane curve
منحنی مستوی
3. a plane in a straightaway flight
هواپیما در مسیر پرواز مستقیم
4. a plane surface
سطح صاف
5. his plane was downed by enemy flak
آتش پاد هوایی دشمن هواپیمای او را به زیر آورد.
6. the plane arrived early
هواپیما پیش از وقت رسید.
7. the plane began its descent into tehran
هواپیما فرود خود را به تهران آغاز کرد.
8. the plane crash-landed in a wheat field
هواپیما در مزرعه ی گندم فرود اضطراری کرد.
9. the plane deviated from its course
هواپیما از مسیر خود منحرف شد.
10. the plane dipped to drop its bombs
هواپیما برای انداختن بمب هایش شیرجه رفت.
11. the plane flew at an altitude of 3000 meters
هواپیما در ارتفاع سه هزار متری پرواز می کرد.
12. the plane held over london
هواپیما روی لندن می چرخید و منتظر فرود بود.
13. the plane is due at 6 p. m.
هواپیما ساعت شش بعدازظهر می رسد.
14. the plane is two hours late
هواپیما دو ساعت تاخیر دارد.
15. the plane landed in kashan
هواپیما در کاشان به زمین نشست.
16. the plane limped over the airport, its engine coughing
هواپیما تلو تلو خوران بر فراز فرودگاه آمد در حالی که موتور آن عطسه می کرد.
17. the plane overran the runway
هواپیما از باند فرودگاه خارج شد.
18. the plane plummeted to earth
هواپیما به سوی زمین سرنگون شد.
19. the plane topped the clouds
هواپیما از بالای ابرها عبور کرد.
20. the plane was hijacked while on a flight to paris
هواپیما حین پرواز به پاریس ربوده شد.
21. the plane was soon lost in the distance
در فاصله ی دور هواپیما به زودی ناپدید شد.
22. the plane yawed and made a dive toward the target
هواپیما کج شد و به سوی هدف شیرجه رفت.
23. toothing plane
رنده ی خاشی
24. a cargo plane
هواپیمای باری
25. a charter plane
هواپیمای دربست
26. a fighter plane pilot
خلبان هواپیمای جنگنده
27. a passenger plane
هواپیمای مسافری
28. a spy plane
هواپیمای جاسوسی (آبشتی)
29. a supersonic plane
هواپیمای فراصوتی
30. an inclined plane
سطح شیب دار
31. the next plane arrives in one hour
هواپیمای بعدی یک ساعت دیگر وارد می شود.
32. we must plane the path of future generations
ما باید راه نسل های آینده را هموار کنیم.
33. he piloted the plane safely to his base
هواپیما را سالم به پایگاه خود رساند.
34. i came by plane
با هواپیما آمدم.
35. i loathed the plane highjackers but i couldn't do anything about it
من از آن هواپیما ربایان منزجر بودم ولی نمی توانستم هیچ کاری بکنم.
36. on a religious plane
از نظر مذهبی
37. to launch a plane by catapult
هواپیما را با منجنیق پرتاب کردن
38. when does the plane depart?
هواپیما کی حرکت می کند؟
39. each part of the plane must be inspected
هریک از اجزای هواپیما باید بررسی شود.
40. the stock of a plane in which the cutting blade is inserted
بدنه ی رنده ی نجاری که تیغه ی برنده در آن جاسازی شده است.
41. to get off a plane
از هواپیما پیاده شدن
42. he is on a different plane of thought
او در پایه ی فکری دیگری قرار دارد.
43. the suitcases are taken into the plane through a special hatch
چمدان ها را از طریق مدخل ویژه ای در هواپیما می گذارند.
44. they plotted the course of the plane
آنها مسیر هواپیما را تعیین کردند.
45. to get on (or board) a plane
سوار هواپیما شدن
46. extra passengers will be sent by another plane
مسافران اضافی با هواپیمای دیگری فرستاده خواهند شد.
47. let's keep the discussion on a friendly plane
بیا بحث را در سطح دوستانه نگهداریم.
48. native languages were relegated to a lower plane than latin
برای زبان های بومی رتبه ی کمتری قائل بودند تا زبان لاتین.
49. the natives threw their spears at the plane
بومیان نیزه های خود را به طرف هواپیما پرتاب کردند.
50. to release a reserved seat on a plane
از جای رزرو شده در هواپیما صرفنظرکردن
51. executives were ferried back and forth by air- plane
رفت و آمد مدیران توسط هواپیما انجام می شد.
52. i felt a series of jolts as the plane landed
هواپیما که در حال نشستن بود چند تکان را احساس کردم.
53. we had to jettison the cargo to make the plane lighter
مجبور شدیم برای سبک کردن هواپیما بارها را بیرون بیاندازیم.
54. the seats are three abreast on either side of the plane
صندلی ها در ردیف های سه تایی در دو طرف هواپیما قرار دارند.
55. a space of one dimension is a line and of two dimensions is a plane
فضای یک بعدی از یک خط و فضای دو بعدی از یک صفحه تشکیل شده است.
56. there was a mix-up in the airport and i ended up on the wrong plane
در فرودگاه اشتباه روی داد و در نتیجه من سوار هواپیمای عوضی شدم.