1. a literal notation
یادداشت الفبایی
2. a system of notation
سازگان نشانه گذاری
3. Using binary notation is in fact just manipulating ones and noughts.
[ترجمه ترگمان]استفاده از نماد دودویی، در حقیقت فقط دستکاری و دستکاری اعداد است
[ترجمه گوگل]با استفاده از نماد باینری، در حقیقت فقط آنهایی که در حال تغییر هستند و noughts هستند
4. Music has a special system of notation.
[ترجمه ترگمان]موسیقی یک سیستم مخصوص به نماد دارد
[ترجمه گوگل]موسیقی دارای یک سیستم خاص از نماد است
5. He recognizes enough notation to be able to follow a score.
[ترجمه ترگمان]او نماد کافی برای اینکه بتواند یک امتیاز را دنبال کند، تشخیص می دهد
[ترجمه گوگل]او می تواند علامت های به اندازه کافی را برای پیگیری نمره به رسمیت می شناسد
6. Did you write things out in standard notation?
[ترجمه ترگمان]تو چیزا رو توی یادداشت استاندارد نوشتی؟
[ترجمه گوگل]آیا همه چیز را در علامت استاندارد نوشتید؟
7. Generally, notation from the Tables is added to notation in the schedules to make a more specific number.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، نماد جداول به نماد در برنامه اضافه می شود تا تعداد بیشتری از آن ها را تشکیل دهد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، علامت گذاری از جداول به نماد در برنامه ها برای ایجاد یک عدد مشخص تر اضافه می شود
8. The alphabetical notation used to designate main classes permits many of these to be included, as shown in Figure
[ترجمه ترگمان]نماد الفبایی که برای تعیین کلاس های اصلی به کار می رود بسیاری از این موارد را باید در نظر گرفت، همانطور که در شکل نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]علامت حروف الفبا برای تعیین کلاس های اصلی، اجازه می دهد بسیاری از این ها را شامل شود، همانطور که در شکل نشان داده شده است
9. Industrial crops Note also the notation for each of the main classes, as shown in Figure
[ترجمه ترگمان]محصولات صنعتی نیز یادداشت هر کدام از کلاس های اصلی را یادداشت کنید، همانطور که در شکل نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]محصولات صنعتی همچنین توجه داشته باشید برای هر یک از کلاس های اصلی، همانطور که در شکل نشان داده شده است
10. Unassigned notation within the sequence or gaps into which subjects can be inserted.
[ترجمه ترگمان]نماد unassigned در توالی یا شکاف ها که در آن ها افراد می توانند وارد شوند
[ترجمه گوگل]علامت اختصاص داده نشده در دنباله یا شکافهایی که می توان آنها را وارد کرد
11. Retroactive notation makes it possible to indicate distinct facets without recourse to mixed notation.
[ترجمه ترگمان]نماد retroactive این امکان را به وجود می آورد که جنبه های متمایز را بدون رجوع به نماد ترکیب نشان دهد
[ترجمه گوگل]علامت برگشتی اجازه می دهد تا عناصر مجزا را بدون استفاده از نشانه مخلوط نشان می دهد
12. With the notation of Chapter 1 the metric equation can be rewritten where.
[ترجمه ترگمان]با نماد فصل ۱، معادله متریک را می توان به صورت زیر بازنویسی کرد
[ترجمه گوگل]با علامت فصل 1 معادله متریک را می توان بازنویسی کرد
13. Systematic mnemonics is the use of the same notation for a given topic wherever that topic occurs.
[ترجمه ترگمان]mnemonics سیستماتیک استفاده از همان نماد برای یک موضوع خاص در هر جایی که موضوع اتفاق می افتد است
[ترجمه گوگل]علائم سیستماتیک استفاده از نشانه های مشابه برای یک موضوع معین هر کجا که موضوع رخ می دهد
14. The tempo also makes accurate notation harder.
[ترجمه ترگمان]این آهنگ هم آهنگ درست کردن را سخت تر می کند
[ترجمه گوگل]سرعت نیز نشانگر دقیق را سخت تر می کند