کلمه جو
صفحه اصلی

notebook


معنی : دفتر یادداشت، دفتر تکالیف درسی، کتابچه یادداشت
معانی دیگر : کتابچه، دفترچه، دفتریادداشت، دفتر کتابچه

انگلیسی به فارسی

کتابچه یادداشت، دفتر یادداشت، دفتر تکالیف درسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a book of blank pages.
مشابه: album, book, diary, legal pad, logbook, pad, scrapbook, tablet

• blank book for writing in; portable personal computer, laptop computer
a notebook is a small book for writing notes in.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] دفترچه ی یادداشت - کامپیوتر کوچکی به اندازه ی دفترچه یادداشت، و دارای وزنی کمتر از شش پوند این نوع کامپیوترها اندکی از کامپیوترهای چمدانی کوچکترند.

مترادف و متضاد

دفتر یادداشت (اسم)
folio, notebook

دفتر تکالیف درسی (اسم)
notebook

کتابچه یادداشت (اسم)
notebook

writing tablet


Synonyms: binder, blotter, daybook, diary, exercise book, journal, log, loose-leaf notebook, memo book, pad, scratch pad, spiral notebook, workbook


جملات نمونه

1. a loose-leaf notebook
کلاسور

2. i tore a page from the notebook
یک ورق از کتابچه کندم.

3. The margins of his notebook were festooned with doodles.
[ترجمه ترگمان]حاشیه های دفترش با doodles تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]حاشیه نوت بوک خود را با doodles festooned

4. I record all my thoughts in a notebook.
[ترجمه ترگمان]تمام افکارم را در یک دفترچه یادداشت می کنم
[ترجمه گوگل]من تمام افکارم را در یک دفترچه ثبت می کنم

5. He drew out his notebook and began to take notes.
[ترجمه ترگمان]دفتر خود را بیرون آورد و شروع به یادداشت کردن نمود
[ترجمه گوگل]او دفترچه یادداشت خود را برداشت و شروع به یادداشت نمود

6. "It's from a notebook," the sheriff said, "And there's writing on it. ".
[ترجمه ترگمان]کلانتر گفت: \" از یک دفتر یادداشت شده است، و روی آن نوشته شده است \"
[ترجمه گوگل]'این از طریق یک نوت بوک است،' کلانتر گفت: 'و در آن نوشته است '

7. She drew a notebook from her bag.
[ترجمه Hamid] دفتری را از کیفش درآورد
[ترجمه ترگمان]یک دفترچه یادداشت از کیفش بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او یک نوت بوک را از کیسه اش گرفت

8. The notebook computer is small and compact and weighs only 6lb.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر نوت بوک کوچک و فشرده است و تنها ۶ پوند وزن دارد
[ترجمه گوگل]نوت بوک کوچک و جمع و جور است و وزن آن تنها 6 کیلو بایت است

9. He opened his schoolbag and took out a notebook.
[ترجمه امیرحسین] کیف مدرسه اش را باز کرد و یک دفترچه بیرون آورد.
[ترجمه به تو چه] کیف مدرسه خود را باز کرد و دفترچه را باز کرد
[ترجمه ترگمان]کیفش را باز کرد و یک دفترچه یادداشت بیرون آورد
[ترجمه گوگل]کیسه مدرسه او را باز کرد و دفترچه ای را بیرون آورد

10. She turned to a blank page in her notebook.
[ترجمه ترگمان]او به صفحه سفیدی که در دفتر کارش بود برگشت
[ترجمه گوگل]او در دفتر یادداشت خود به یک صفحه خالی تبدیل شد

11. Dad brought a notebook along to the beach, in case he was seized by sudden inspiration.
[ترجمه ترگمان]پدر یک دفترچه یادداشت به کنار ساحل آورد، در صورتی که ناگهان الهام ناگهانی بر او چیره شد
[ترجمه گوگل]بابا در کنار ساحل یک نوت بوک آورد، در صورتی که او توسط الهام ناگهانی کشته شد

12. He referred briefly to his notebook.
[ترجمه ترگمان]او به دفتر خاطراتش رجوع کرد
[ترجمه گوگل]او به طور خلاصه به نوت بوک خود اشاره کرد

13. She was jotting things down in a little notebook.
[ترجمه ترگمان]اون تو یه دفترچه یادداشت یه چیزایی یادداشت می کرد
[ترجمه گوگل]او چیزهای کمی را در یک نوت بوک کوچک گذاشت

14. Carson returned the notebook to his pocket.
[ترجمه ترگمان]کار سن دفترچه را به جیب برد
[ترجمه گوگل]کارسون نوت بوک را به جیبش برگرداند

پیشنهاد کاربران

دفترچه

دفتر مشق

دفتر. دفترچه. دفترچه یادداشت

دفتر یادداشت، دفترچه

به نظرم دفتر ، دفترچه ، کتابچه ، دفترچه یادداشت و اینا
باشه


دفترچه ، دفتر

این کلمه یعنی دفتر. 📓📒
ولی یه نکته،
کتاب=book
یعنی book به معنای کتاب است📙📗📘

دفتر


کلمات دیگر: