1. And some problems of machine tool miniaturization are briefly discussed.
[ترجمه ترگمان]و برخی مشکلات of ابزار ماشینی به طور خلاصه مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]و برخی از مشکلات مینیاتور سازی ماشین ابزار به طور خلاصه مورد بحث قرار می گیرد
2. It can used to improve and consummate the miniaturization of multi-beam swath bathymeter further.
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند برای بهبود و تکمیل the of های چند پرتو با نفوذ بیشتر مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]این می تواند مورد استفاده قرار گیرد برای بهبود و به حداقل رساندن چند بشکه batimeter بیشتر
3. Miniaturization is the development trend of battery electric vehicle ( BEV ).
[ترجمه ترگمان]Miniaturization روند توسعه وسیله نقلیه الکتریکی باتری (bev)است
[ترجمه گوگل]Miniaturization روند توسعه خودرو باتری الکتریکی (BEV) است
4. How to reach the ultimate miniaturization limit of molecular electronics and related nanoscale patterning techniques of organic materials will also be discussed.
[ترجمه ترگمان]چگونگی رسیدن به محدوده miniaturization نهایی در الکترونیک مولکولی و تکنیک های الگوسازی در مقیاس نانو از مواد آلی نیز مورد بحث قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]چگونگی دستیابی به حد پایین مینیاتور سازی الکترونیک مولکولی و تکنیک های الگوریتم های نانومقیاس مرتبط با مواد آلی نیز مورد بحث قرار خواهد گرفت
5. The miniaturization of the apparatus is realized by unifying the plasma separation filter and the absorption filter into one body.
[ترجمه ترگمان]کوچک سازی دستگاه با متحد کردن فیلتر جداسازی پلاسما و فیلتر جذب در یک بدن تحقق می یابد
[ترجمه گوگل]Miniaturization دستگاه با متحد کردن فیلتر جداسازی پلاسما و فیلتر جذب در یک بدن تحقق پیدا می کند
6. With the miniaturization of a solid down to nanometers scale, the elasticity, extensibility, Debye temperature, and the specific heat capacity are no longer . . .
[ترجمه ترگمان]با کوچک سازی یک جامد تا چند نانومتر، الاستیسیته، extensibility پذیری، دما Debye و ظرفیت گرمایی ویژه دیگر نیستند
[ترجمه گوگل]با کوچک کردن مقیاس جامد به نانومتر، کشش، کشش، دمای دبی و ظرفیت حرارت خاص دیگر نیست
7. This equipment has the miniaturization and the transportable characteristic, can use in the field work.
[ترجمه ترگمان]این تجهیزات the و مشخصه transportable را دارد که می تواند در کار می دانی بکار رود
[ترجمه گوگل]این تجهیزات مینیاتورایی و ویژگی قابل حمل می تواند در زمینه کار استفاده شود
8. In the design the system miniaturization standardization and modularization by using the structure of FPGA + SAA 7111 A.
[ترجمه ترگمان]در طراحی استاندارد miniaturization و modularization با استفاده از ساختار FPGA + SAA ۷۱۱۱ A
[ترجمه گوگل]در طراحی سیستم استاندارد سازی مینیاتوری و مدولاسیون با استفاده از ساختار FPGA SAA 7111 A
9. In the paper, the miniaturization of multi-beam swath bathymeter based on the H/HCS-01 the first multi-beam swath bathymeter of our country, was argued.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، کوچک سازی مناطق multi باریکه بر پایه H \/ HCS - ۰۱ اولین bathymeter multi swath در کشور ما، مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در مقاله، مینیاتوری سنج سنجی چند پرتو مبتنی بر H / HCS-01 اولین بطری سنجش چند پرتو کشور ما بود
10. A renovation project of miniaturization and high efficiency is provided for the hot blast stove.
[ترجمه ترگمان]یک پروژه نوسازی برای کوچک سازی و کارایی بالا برای اجاق القایی داغ فراهم شده است
[ترجمه گوگل]یک پروژه نوسازی مینیاتور سازی و راندمان بالا برای اجاق گاز داغ انباشته شده است
11. Device miniaturization results in reduced unit cost per function and in improved performance.
[ترجمه ترگمان]کوچک سازی دستگاه منجر به کاهش هزینه واحد در هر عملکرد و در عملکرد بهبود یافته می شود
[ترجمه گوگل]Miniaturization دستگاه منجر به کاهش هزینه واحد برای هر عملکرد و بهبود عملکرد می شود
12. Miniaturization technique of condenser is presented in this paper.
[ترجمه ترگمان]روش Miniaturization در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه گوگل]روش مینیاتور سازی کندانسور در این مقاله ارائه شده است
13. Series, miniaturization and test package have been realized for the new HL extraction equipments.
[ترجمه ترگمان]Series، miniaturization و بسته تست برای تجهیزات استخراج HL جدید تشخیص داده شدند
[ترجمه گوگل]سری جدید، کوچک سازی و بسته بندی آزمون برای تجهیزات استخراج HL جدید به دست آمده است
14. And the cells of phytoplankton were miniaturization.
[ترجمه ترگمان]و سلول های of miniaturization بودند
[ترجمه گوگل]و سلول های فیتوپلانکتون کوچک سازی شدند
15. The silicon chip is a classic example of the benefits of miniaturization.
[ترجمه ترگمان]تراشه سیلیکون یک نمونه کلاسیک از مزایای miniaturization است
[ترجمه گوگل]تراشه سیلیکون یک مثال کلاسیک از مزایای مینیاتوری است