1. to modify a penalty
در مجازات (یا جریمه) تخفیف قایل شدن
2. he believed that laws modify conduct
او معتقد بود که قانون رفتار را تعدیل می کند.
3. adverbs are used to modify verbs and adjectives.
[ترجمه Reza] قیدها برای توصیف فعل و صفت بکار میروند
[ترجمه aroosh#] قید ها برای اصلاح کردن فعل ها و صفتها بکار برده میشوند
[ترجمه Hani] قیدها برای تعریف کردن فعل ها و صفات بکار میروند
[ترجمه ترگمان]قیدها برای اصلاح افعال و صفات به کار می رود
[ترجمه گوگل]عبارات مورد استفاده برای اصلاح افعال و صفت ها هستند
4. The club members did agree to modify their recruitment policy.
[ترجمه ترگمان]اعضای این باشگاه موافقت کردند که سیاست استخدام خود را تغییر دهند
[ترجمه گوگل]اعضای باشگاه موافقت کردند که سیاست استخدامشان را تغییر دهند
5. The union has been forced to modify its position.
[ترجمه ترگمان]این اتحادیه مجبور به تغییر موضع خود شده است
[ترجمه گوگل]اتحادیه مجبور شده است موقعیت خود را تغییر دهد
6. Adverbs are used to modify verbs and adjectives.
[ترجمه ترگمان]adverbs برای اصلاح افعال و صفات به کار می روند
[ترجمه گوگل]آداب برای اصلاح افعال و صفت ها استفاده می شود
7. Established practices are difficult to modify.
[ترجمه حامد] اصلاح روش های تثبیت شده دشوار است .
[ترجمه ترگمان]اصلاح شیوه ها دشوار است
[ترجمه گوگل]روش های تاسیس شده دشوار است
8. You may need to modify your plans a little.
[ترجمه ترگمان]شاید لازم باشد که برنامه خود را کمی اصلاح کنید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است نیاز به کمی تغییر برنامه های خود را
9. Adults often modify their language when talking to young children. It is also the word you use when you are talking about making changes to the design of something:The design of the car has been modified for racing.
[ترجمه ترگمان]بزرگسالان اغلب هنگام صحبت با کودکان، زبان خود را تغییر می دهند همچنین کلمه ای که از آن استفاده می کنید زمانی است که در مورد ایجاد تغییراتی در طراحی چیزی صحبت می کنید: طراحی خودرو برای مسابقه تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]بزرگسالان اغلب هنگام صحبت کردن با کودکان جوان، زبان خود را تغییر می دهند این همان کلمه ای است که شما در مورد تغییرات در طراحی چیزی صحبت می کنید: طراحی خودرو برای مسابقه اصلاح شده است
10. We had to slightly modify the original design.
[ترجمه ترگمان]ما باید طرح اصلی را کمی اصلاح می کردیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم طرح اصلی را کمی تغییر دهیم
11. Patients are taught how to modify their diet.
[ترجمه ترگمان]به بیماران یاد داده می شود که چگونه رژیم غذایی خود را اصلاح کنند
[ترجمه گوگل]بیماران آموزش داده می شوند که چگونه رژیم غذایی خود را تغییر دهند
12. How do such distortions modify the conclusions reached in the previous Lecture about the incidence of the corporation tax?
[ترجمه ترگمان]چگونه چنین distortions نتیجه گیری در سخنرانی قبلی در مورد وقوع مالیات بر شرکت ها را اصلاح می کنند؟
[ترجمه گوگل]چگونه چنین تحریفات نتیجه گیری در سخنرانی قبلی راجع به بروز مالیات شرکت را اصلاح می کند؟
13. The fitters laboured to modify the jeeps for desert travel and to a completely novel specification.
[ترجمه ترگمان]fitters کوشیدند تا the را برای سفر صحرایی و یک استاندارد کاملا جدید اصلاح کنند
[ترجمه گوگل]سازندگان تلاش کردند تا جیپ هایی برای سفر بیابانی و به طور کاملا جدیدی تغییر دهند
14. Users can reportedly modify the workflow process on the fly.
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، کاربران می توانند روند کار گردش کار را در پرواز اصلاح کنند
[ترجمه گوگل]کاربران می توانند از طریق گزارش روند پردازش را در پرواز تغییر دهند
15. Kvaerner said it will modify existing facilities and produce and install new modules on the field.
[ترجمه ترگمان]Kvaerner گفت که تسهیلات موجود را اصلاح خواهد کرد و واحدهای جدیدی را در این زمینه نصب خواهد کرد
[ترجمه گوگل]Kvaerner گفته است که امکانات موجود را تغییر خواهد داد و ماژول های جدید را در این زمینه تولید و نصب خواهد کرد