1. If the company was to relocate, most employees would move.
[ترجمه ترگمان]اگر شرکت نقل مکان می کرد، اغلب کارکنان شروع به حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]اگر این شرکت مجبور به نقل مکان کرد، اکثر کارکنان حرکت می کردند
2. The firm may be forced to relocate from New York to Stanford.
[ترجمه ترگمان]این شرکت ممکن است مجبور به جابجایی از نیویورک به استنفورد شود
[ترجمه گوگل]شرکت ممکن است مجبور به نقل مکان از نیویورک به استنفورد باشد
3. There will be the problem of where to relocate the returning troops.
[ترجمه ترگمان]مشکل محل استقرار نیروهای بازگشتی وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]مشکلی برای جابجایی سربازان بازگشت وجود خواهد داشت
4. The company decided to relocate to the suburbs because the rent was much cheaper.
[ترجمه ترگمان]این شرکت تصمیم گرفت تا به حومه شهر نقل مکان کند چرا که اجاره بسیار ارزان تر بود
[ترجمه گوگل]این شرکت تصمیم به نقل مکان به حومه ها کرد زیرا اجاره بسیار ارزان تر بود
5. Employees who refuse to relocate are in breach of contract .
[ترجمه ترگمان]کارمندانی که از نقل مکان کردن امتناع می کنند، در حال نقض قرارداد هستند
[ترجمه گوگل]کارکنانی که حاضر به نقل مکان نیستند، قرارداد را نقض می کنند
6. The company is to relocate its headquarters in theMidlands.
[ترجمه ترگمان]این شرکت قرار است مقر خود در theMidlands را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت می بایست دفتر مرکزی خود را در مرزهای جنوبی نقل مکان کند
7. They found themselves compelled to relocate.
[ترجمه ترگمان] خودشون رو مجبور کردن که نقل مکان کنن
[ترجمه گوگل]آنها خود را مجبور به نقل مکان کردند
8. Forty staff chose to relocate to the Bristol area and continued their employment with Sun Life in the head office.
[ترجمه ترگمان]چهل کارمند برای نقل مکان به ناحیه بریستول انتخاب شدند و کار خود را با شرکت سان زندگی در دفتر مرکزی ادامه دادند
[ترجمه گوگل]چهل نفر از کارکنان تصمیم گرفتند تا به منطقه بریستول بروند و کار خود را با Sun Life در دفتر مرکزی ادامه دادند
9. The team must relocate to make way for the major-league expansion Diamondbacks.
[ترجمه ترگمان]این تیم باید به گونه ای جابجا شود که بتواند مسیر اصلی توسعه لیگ را در پیش بگیرد
[ترجمه گوگل]تیم باید به جای Diamondbacks برای گسترش لیگ برتر راه یابد
10. A National Marine Fisheries facility is scheduled to relocate from Tiburon.
[ترجمه ترگمان]یک مرکز ملی ماهیگیری قرار است از Tiburon نقل مکان کند
[ترجمه گوگل]یک تسهیلات ملی شیلات دریایی برنامه ریزی شده است که از Tiburon نقل مکان کند
11. Organisations may choose to relocate to a new area for a variety of reasons.
[ترجمه ترگمان]سازمان ها ممکن است انتخاب کنند که به دلایل مختلف به یک منطقه جدید نقل مکان کنند
[ترجمه گوگل]سازمانها ممکن است انتخاب کنند که به دلایل مختلف به یک منطقه جدید حرکت کنند
12. The Chrysler Center will relocate to Hansen Ford's current site.
[ترجمه ترگمان]مرکز Chrysler به سایت فعلی هانسن منتقل خواهد شد
[ترجمه گوگل]مرکز کرایسلر به محل فعلی هانسن فورد نقل مکان می کند
13. Then he dictated that thousands more relocate there.
[ترجمه ترگمان]سپس به این نتیجه رسید که هزاران مکان دیگر در آنجا وجود دارد
[ترجمه گوگل]سپس او دیکته کرد که هزاران نفر دیگر جای خود را به آنجا می بردند
14. Semi-skilled and unskilled workers were more willing to relocate than management and professional staff.
[ترجمه ترگمان]کارگران نیمه ماهر و غیر ماهر نسبت به مدیریت و پرسنل حرفه ای تمایل بیشتری به جابجایی دارند
[ترجمه گوگل]کارگران نیمه ماهر و غیر متخصص، بیشتر مایل به نقل مکان از مدیریت و کارکنان حرفه ای بودند
15. Polisario announced that its forces had begun to relocate in the assembly areas allocated to them for the period of the ceasefire.
[ترجمه ترگمان]پلیساریو اعلام کرد که نیروهایش در مناطق مونتاژ اختصاص داده شده به آن ها برای مدت آتش بس شروع به جابجایی کرده اند
[ترجمه گوگل]پلیساریو اعلام کرد که نیروهایش در محل های مونتاژ شده برای مدت زمان آتش بس نقل مکان کرده اند