کلمه جو
صفحه اصلی

persistence


معنی : ایستادگی، دوام، ابرام، ماندگاری، اصرار، پافشاری، سماجت، مقاومت
معانی دیگر : (در برابر مشکلات و مصائب) ایستادگی، ثبات قدم، تسلیم ناپذیری، استقامت، پایمردی، پشتکار، سرسختی، ابرام (persistency هم می گویند)، (ادامه ی معلول حتی پس از رفع علت) تداوم، پایستگی، پایداری، استمرار، باقی ماندن

انگلیسی به فارسی

( persistency =) اصرار، ابرام، پافشاری، دوام، سماجت


ماندگاری، پافشاری، اصرار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: persistency (n.)
(1) تعریف: the act of persisting.

(2) تعریف: the quality of being steadfast, determined, stubborn, or insistent.
مشابه: patience

(3) تعریف: the continuation of an effect after the removal of its cause.

- the persistence of superstitions about lightning
[ترجمه ترگمان] تداوم خرافات در مورد صاعقه،
[ترجمه گوگل] پایداری خرافات در مورد رعد و برق

• diligence, perseverance; tenacity, stubbornness; continuation
the persistence of something is the fact of its continuing to exist for a long time.
if you have persistence, you continue to do something with determination, even though it is difficult or other people are against it.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] ماندگاری
[برق و الکترونیک] پایداری روشنایی

مترادف و متضاد

ایستادگی (اسم)
abidance, resistance, persistence

دوام (اسم)
abidance, persistence, durability, permanence, life, strength, substance, continuity, subsistence, continuance, solidity, persistency, perdurability, perpetuity, permanency

ابرام (اسم)
persistence, confirmation, request, importunity, persistency

ماندگاری (اسم)
persistence, durability, insolubility, perdurability

اصرار (اسم)
persistence, perseverance, tenacity, importunity, persistency, insistence, yen, insistency

پافشاری (اسم)
persistence, persistency, insistence, insistency

سماجت (اسم)
persistence, persistency, pertinacity, insistence

مقاومت (اسم)
resistance, persistence, opposition, insistence, resistor

جملات نمونه

1. persistence overcomes resistance
پافشاری بر مقاومت چیره می شود.

2. the persistence of a fever
ادامه ی تب

3. the persistence of smoke in the air for a few hours after the fire
باقی ماندن دود در هوا تا چند ساعت پس از آتش سوزی

4. the salesman's persistence angered her
سماجت فروشنده او را برآشفت.

5. our first aim is developing persistence in children
هدف اولیه ی ما ایجاد پایمردی در کودکان است.

6. If you wish to succeed, you should use persistence as your good friend, experience as your reference, prudence as your brother and hope as your sentry.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید موفق شوید، باید از پشت کار به عنوان دوست خوب خود، تجربه به عنوان مرجع، احتیاط به عنوان برادر و امید به عنوان نگهبان خود استفاده کنید
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید موفق شوید، باید به عنوان دوست خوب خود از استقامت استفاده کنید، به عنوان مرجع خود، تجربه و احتیاط به عنوان برادر و امید به عنوان نگهبان خود استفاده کنید

7. A little more persistence, a little more effort, and what seemed hopeless failure will turn to glorious success.
[ترجمه ترگمان]کمی تلاش بیشتر، کمی تلاش بیشتر، و چیزی که به نظر می رسید شکست نا امیدی به موفقیت می رسد، به موفقیت بزرگ تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]استمرار کمی بیشتر، تلاش کمی بیشتر و آنچه که ناامید کننده به نظر می رسد، به موفقیت های شگفت انگیز تبدیل می شود

8. Although patience and persistence is a painful thing, but it can gradually bring you the benefits.
[ترجمه ترگمان]با اینکه صبر و استقامت یک چیز دردناک است، اما می تواند به تدریج منافع شما را به ارمغان بیاورد
[ترجمه گوگل]اگر چه صبر و استقامت یک چیز دردناک است، اما به تدریج می تواند منافع شما را به ارمغان بیاورد

9. Her persistence paid off when she was offered the job of manager.
[ترجمه عباس نعمتی فر] وقتی به او شغل مدیریت پیشنهاد شد، پشتکار و استقامتش نتیجه داد.
[ترجمه ترگمان]سماجت او زمانی که به او پیشنهاد کار مدیر را داد، پرداخت شد
[ترجمه گوگل]پشتکار او زمانی بود که او مدیر شغلی بود

10. Persistence will enable us to succeed, and perseverance of the source is to do not waver in the least, we should take to achieve the necessary means to success.
[ترجمه ترگمان]مداومت ما را قادر خواهد ساخت که موفقیت را به موفقیت برسانیم و پشت کار این منبع در کم ترین زمان متزلزل نمی شود، ما باید به ابزارهای لازم برای موفقیت دست یابیم
[ترجمه گوگل]پایداری ما را قادر می سازد تا موفق شویم و استقامت منبع این است که حداقل در این راه نباشیم ما باید برای رسیدن به وسایل لازم برای موفقیت تلاش کنیم

11. My success is based on persistence, not luck.
[ترجمه ترگمان]موفقیت من برپایه پشت کار است، نه بدشانسی
[ترجمه گوگل]موفقیت من بر پایداری، و نه شانس استوار است

12. The persistence of a cough in his daughter puzzled him.
[ترجمه ترگمان]سماجت یک سرفه در دخترش او را گیج کرده بود
[ترجمه گوگل]پایداری سرفه در دخترش او را متعجب کرد

13. Although patience and persistence is a painful thing, but it can gradually bring you good.
[ترجمه ترگمان]با اینکه صبر و استقامت یک چیز دردناک است، اما می تواند به تدریج شما را خوب کند
[ترجمه گوگل]اگر چه صبر و استقامت چیزی دردناک است، اما به تدریج می تواند شما را خوب کند

14. Skill comes only with practice, patience and persistence.
[ترجمه ترگمان]مهارت تنها با تمرین، صبر و استقامت می آید
[ترجمه گوگل]مهارت تنها با تمرین، صبر و استقامت همراه است

Our first aim is developing persistence in children.

هدف اولیه‌ی ما ایجاد پایمردی در کودکان است.


The salesman's persistence angered her.

سماجت فروشنده او را برآشفت.


Persistence overcomes resistance.

پافشاری بر مقاومت چیره می‌شود.


the persistence of a fever

ادامه‌ی تب


the persistence of smoke in the air for a few hours after the fire

باقی ماندن دود در هوا تا چند ساعت پس از آتش‌سوزی


پیشنهاد کاربران

بدقلق

ایستادگی، مقاومت

سماجت

پایداری
ماندگاری
پایستگی
استمرار

پشتکار


کلمات دیگر: