کلمه جو
صفحه اصلی

networking


برقراری تماس با دیگران (برای کسب خبر و غیره)، شبکه سازی

انگلیسی به فارسی

برقراری تماس با دیگران (برای کسب خبر و غیره)، شبکه سازی


(کامپیوتر) شبکه بندی، همبندی (اتصال چند کامپیوتر و پایانه و غیره)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a process of sharing resources and information among individuals, groups, or organizations that share a common goal.

• making of ties or acquaintances (especially for professional support or business advantages); linking of computers (especially for the exchange of information); interconnecting

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] شبکه سازی، شبکه بندی .

جملات نمونه

1. His business lunches were taken up with networking.
[ترجمه ترگمان]ناهار کاری او با شبکه های اجتماعی در ارتباط بود
[ترجمه گوگل]ناهار کسب و کار او با شبکه همکاری می کردند

2. If executives fail to exploit the opportunities of networking they risk being left behind.
[ترجمه ترگمان]اگر مدیران اجرایی نتوانند از فرصت های شبکه ای که در آن جا مانده اند بهره برداری کنند
[ترجمه گوگل]اگر مدیران موفق به بهره برداری از فرصت های شبکه ها شوند، خطر آنها را از دست می دهند

3. The addition of networking facilities will greatly enhance the system.
[ترجمه شادی جعفری] افزودن امکانات گسترش شبکه اجتماعی به طور قابل توجهی باعث پیشرفت سیستم میشود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، امکانات شبکه سازی به شدت سیستم را افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]افزون بر امکانات شبکه، این سیستم به طرز چشمگیری افزایش می یابد

4. When searching for a job Adrian favours networking and writing letters on spec.
[ترجمه ترگمان]زمانی که جستجوی شغلی را جستجو می کنید، آدریان از شبکه سازی و نوشتن حروف در مورد مشخصات آن استفاده می کند
[ترجمه گوگل]آدریان هنگام جستجو برای کار، به شبکه ها و نوشتن نامه ها در مشخصات علاقه مند است

5. Managers have learned to grapple with networking, artificial intelligence, computer-aided engineering and manufacturing.
[ترجمه ترگمان]مدیران آموخته اند که با شبکه سازی، هوش مصنوعی، مهندسی و تولید به کمک کامپیوتر دست و پنجه نرم کنند
[ترجمه گوگل]مدیران آموخته اند که با شبکه سازی، هوش مصنوعی، مهندسی کامپیوتر و ساخت و ساز، از آن استفاده کنند

6. I'm hoping to do some networking at the conference.
[ترجمه ترگمان]من امیدوار هستم که در کنفرانس کاری انجام دهم
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که در این کنفرانس شبکه ای ایجاد کنم

7. It supports a full complement of networking, interface, development and database environments.
[ترجمه ترگمان]آن از تکمیل کامل شبکه، رابط، توسعه و محیط پایگاه داده پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]این یک کامپایل کامل از محیط شبکه، رابط، توسعه و پایگاه داده را پشتیبانی می کند

8. Computer networking companies have been consolidating rapidly as the industry becomes more competitive and demand for products increases.
[ترجمه ترگمان]شرکت های شبکه های کامپیوتری به سرعت در حال تثبیت شدن هستند چون صنعت رقابتی تر شده و تقاضا برای محصولات افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]شرکت های شبکه های کامپیوتری به سرعت در حال تقویت هستند، زیرا صنعت رقابتی تر و تقاضا برای محصولات افزایش می یابد

9. She would need to do some networking.
[ترجمه شادی جعفری] او نیاز دارد تا حدی روی گسترش روابط اجتماعی کار کند.
[ترجمه ترگمان]او باید کار شبکه ای را انجام دهد
[ترجمه گوگل]او نیاز به انجام برخی از شبکه ها دارد

10. Unsurprisingly, it found Unix superior in networking, multi-user support, support for industry standards and cost competitiveness.
[ترجمه ترگمان]جای تعجب نیست که یونیکس را در شبکه، پشتیبانی چند کاربری، پشتیبانی از استانداردهای صنعت و رقابتی بودن هزینه یافته است
[ترجمه گوگل]Unsurprisingly، آن را برتری یونیکس در شبکه، پشتیبانی از چند کاربر، پشتیبانی از استانداردهای صنعت و رقابت هزینه

11. Local expertise includes financial and networking software.
[ترجمه ترگمان]تخصص محلی شامل نرم افزارهای مالی و شبکه ای است
[ترجمه گوگل]تخصص محلی شامل نرم افزار مالی و شبکه می باشد

12. Universal networking is integral to the Windows 95 operating system.
[ترجمه ترگمان]شبکه جهانی برای سیستم عامل ویندوز ۹۵ انتگرال گرفته شده است
[ترجمه گوگل]شبکه های جهانی یکپارچه به سیستم عامل ویندوز 95 است

13. Tribe Computer gave key networking equipment.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر قبیله ای تجهیزات شبکه کلیدی را داد
[ترجمه گوگل]قبیله کامپیوتر به تجهیزات شبکه کلیدی

پیشنهاد کاربران

تبادل داده ها بر روی شبکه

شبکه سازی تجاری ( برقراری ارتباط با افراد بانفوذ، توانمند، ارزشمند و باکیفیت در یک زمینه مشخص، به منظور به اشتراک گذاشتن اطلاعات، پشتیبانی یکدیگر، . . . )

تعامل و برقراری ارتباط با دیگران

networking ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: شبکه سازی
تعریف: فرایند اتصال متقابل دو یا چند رایانه در یک ساختمان یا ساختمان های مختلف در یک شهر یا شهرهای مختلف به نحوی که امکان تبادل اطلاعات را بین آنها فراهم کند


کلمات دیگر: