1. powerful armies trenching at a town
قشون های نیرومندی که به شهر نزدیک می شدند
2. a powerful radio station blankets a weaker one
یک ایستگاه رادیویی قوی ایستگاه ضعیف تر را خنثی می کند.
3. a powerful spout that had made a curve in the sky
فوران آب پر فشاری که در هوا قوس ایجاد کرده بود
4. a powerful wrestler
کشتی گیر مرد افکن (یا پرزور)
5. our powerful army
ارتش نیرومند ما
6. david has a powerful memory
دیوید حافظه ای قوی دارد.
7. he delivered a powerful blow to his opponent's chin
ضربه ی محکمی بر چانه ی حریف خود زد.
8. they are equally powerful
آنان به یک اندازه نیرومند هستند.
9. (wordsworth) an overflow of powerful feelings recollected in tranquility
سرشاری احساسات نیرومند که در هنگام آرامش به خاطر خطور می کند
10. a dogfight has a powerful draw for small boys
جنگ سگ ها برای پسر بچه ها گیرایی بسیار زیادی دارد.
11. a gun is a powerful persuader!
هفت تیر متقاعد کننده ی نیرومندی است !
12. a singer with a powerful set of pipes
خواننده ای با صدای رسا
13. germany built up a powerful military machine
آلمان دستگاه نظامی نیرومندی به وجود آورد.
14. (wordsworth) the instantaneous overflow of powerful feelings. . .
لبریز شدن آنی احساسات قوی . . .
15. germany and italy formed a powerful axis
آلمان و ایتالیا محور نیرومندی را تشکیل دادند.
16. the swimmer, who was caught in a powerful crosscurrent, drowned
شناگری که در جریان مخالف نیرومندی گرفتار شده بود غرق شد.
17. he cultivated the friendship of the rich and powerful
او پی دوستی پولداران و قدرتمندان رفت.
18. The new device emits a powerful circular column of light.
[ترجمه ترگمان]این وسیله جدید یک ستون دایره ای قوی از نور را منتشر می کند
[ترجمه گوگل]دستگاه جدید یک ستون دایره ای قوی از نور را منتشر می کند
19. He was one of the most powerful men in Bohemia.
[ترجمه ترگمان]او یکی از قوی ترین مردان بوهم بود
[ترجمه گوگل]او یکی از قدرتمندترین مردان در بوهمیا بود
20. The two most powerful warriors are patience and time.
[ترجمه ترگمان]دو جنگجوی قدرتمند صبر و صبر دارند
[ترجمه گوگل]دو جنگجوی قدرتمند، صبر و زمان است
21. I'm strong! I'm powerful! I'm healthy.
[ترجمه ترگمان]من قوی هستم! من قدرتمندم! من سالمم
[ترجمه گوگل]من قوی هستم! من قدرتمند هستم! من سالم هستم
22. Romantic artists portrayed nature as wild and powerful.
[ترجمه ترگمان]هنرمندان رومانتیک طبیعت را وحشی و قدرتمند به تصویر کشیده اند
[ترجمه گوگل]هنرمندان رمانتیک طبیعت را وحشی و قدرتمند به تصویر میکشند
23. She is most powerful and touching when she writes about the student movement in the old days.
[ترجمه ترگمان]او زمانی که در مورد جنبش دانشجویی در روزه ای قدیم می نویسد، بسیار قدرتمند و گیرا خواهد بود
[ترجمه گوگل]وقتی که او در مورد جنبش دانشجویی در روزهای گذشته می نویسد، او قدرتمند و لمس است
24. You're a powerful man-people will listen to you.
[ترجمه ترگمان]تو مرد قدرتمندی هستی - مردم به حرف تو گوش میدن
[ترجمه گوگل]شما یک مرد قدرتمند هستید - مردم به شما گوش خواهند داد
25. He displayed determination as well as powerful oratory.
[ترجمه ترگمان]او عزم و اراده خود را به عنوان نمازخانه قدرتمند به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]او همچنین عزیزان و قدرتمند را به نمایش گذاشت