کلمه جو
صفحه اصلی

peek


معنی : نگاه دزدانه، زیرچشمی نگاه کردن
معانی دیگر : (به ویژه از روزنه یا پشت پرده و غیره و به سرعت) نگاه کردن، دزدانه نظر افکندن، زیرچشمی نگریستن (رجوع شود به: peep2)، نگاه دزدکی، نگاه تند و نهانی

انگلیسی به فارسی

زیرچشمی نگاه کردن، نگاه دزدانه


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: peeks, peeking, peeked
(1) تعریف: to look quickly or furtively, often through a small opening or from a hiding place; glance; peep.
مشابه: peep, pry

- The child peeked at her mother from behind the curtain.
[ترجمه فایزه حنیفی] کودک از پشت پرده زیر چشمی به مادرش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان] بچه از پشت پرده نگاهی به مادرش انداخت
[ترجمه گوگل] کودک از پشت پرده مادرش را می سوزاند

(2) تعریف: to appear briefly or to a slight degree, as if emerging from hiding.
مشابه: peep, peer

- The sun peeked from behind the clouds.
[ترجمه ترگمان] خورشید از پشت ابرها سرک می کشید
[ترجمه گوگل] خورشید از پشت ابرها لرزید
اسم ( noun )
• : تعریف: a quick or furtive look.
مشابه: peep

- I got just a peek at the newspaper before dinner.
[ترجمه ترگمان] قبل از شام یه نگاهی به روزنامه انداختم
[ترجمه گوگل] من قبل از شام فقط یک زیرچشمی نگاه کردم
- Can we take a quick peek at the baby while he's sleeping?
[ترجمه ترگمان] میشه یه نگاهی به بچه بندازی وقتی که خوابه؟
[ترجمه گوگل] آیا می توانیم در حالی که در خواب است، زیرچشمی نگاه کردن به کودک باشد؟

• quick sneaky look, quick glance
glance; take a quick look
if you peek at something or someone, you have a quick look at them, often secretly; an informal word. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. i took a peek at the list.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستور العملی که به برنامه نویس اجازه می دهد تا به هر مکان حافظه کامپیوتر نگاه کند - خواندن از حافظه - تابعی در زبان بیسیک که به برنامه نویس امکان می دهد تا محتویات محل خاصی از حافظه را بخواند . این تابع که در آغاز دهه ی 80، به طور گسترده ای در ریز کامپیوترهای کوچک به کار می رفت . امروزه کاربرد آن به جزئیات سخت افزار و نرم افزار وابسته است . نگاه کنید به BASIC; poke .

مترادف و متضاد

Synonyms: blink, glance, glimpse, have a gander, look, peer, snatch, snoop, spy, squint, stare, take a look


sneaked look


Synonyms: blink, gander, glance, glimpse, look-see, sight


sneak a look


نگاه دزدانه (اسم)
keek, peek

زیرچشمی نگاه کردن (فعل)
peek, squinny

جملات نمونه

1. a peek inside the factory gave me an idea of its size
نگاه تندی به داخل کارخانه مرا از بزرگی آن با خبر کرد.

2. to take a peek at something
دزدانه به چیزی نگریستن

3. Close your eyes. Don't peek. I've got a surprise for you.
[ترجمه رضاصادقی] چشمهایت راببند، دزدکی نگاه نکن، برای تو شگفتانه ای دارم
[ترجمه ترگمان]چشمات رو ببند نگاه نکن برات یه سورپرایز دارم
[ترجمه گوگل]چشمانت را ببند زیرچشمی نگاه نکن من برای شما تعجب کردم

4. I took a peek at the list.
[ترجمه ترگمان]من یه نگاهی به لیست انداختم
[ترجمه گوگل]من زیرچشمی نگاه میکنم در لیست

5. He just had time to peek into the room before the door closed.
[ترجمه ترگمان]قبل از بسته شدن در به اتاق نگاهی انداخت
[ترجمه گوگل]او فقط زمان را برای غرق شدن در اتاق قبل از اینکه درب بسته شد

6. Diane took a quick peek at herself in the mirror.
[ترجمه ترگمان]دایان یه نگاهی به خودش تو آینه انداخت
[ترجمه گوگل]دایان یک نگاهی سریع به خودش در آینه انجام داد

7. Shut your eyes and don't peek!
[ترجمه ترگمان]چشمات رو ببند و نگاه نکن
[ترجمه گوگل]چشمان خود را ببندید و زیرچشمی نگاه نکنید

8. If I'm passing by I might take a peek at the new premises.
[ترجمه ترگمان]اگر از آنجا رد شوم، ممکن است نگاهی به ملک جدیدم بیندازم
[ترجمه گوگل]اگر من از طریق عبور از من می توانم زیرچشمی نگاه کردن در محل جدید

9. Carson took a peek into the brown paper on the Tube.
[ترجمه ترگمان]کار سن نگاهی به کاغذی قهوه ای رنگ در مترو انداخت
[ترجمه گوگل]کارسون نگاهی به کاغذ قهوه ای روی لوله کرد

10. We also take a peek at Keith in the kitchen of his Devon pub.
[ترجمه ترگمان]همچنین یه نگاهی به کیت در آشپزخانه میخانه his انداختیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین در آشپزخانه میخانه دون خود را در کیت نگاه می کنیم

11. Gold, earthen tones peek out from shadows with the help of subtle lighting scheme.
[ترجمه ترگمان]طلا، رنگ خاک، با کمک طرح نورپردازی ظریف، از سایه به بیرون نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]طلا، گلهای زمینی از سایه ها با کمک نورپردازی ظریف طراحی شده است

12. They took a peek, and then did everything but lay down and wag their tails.
[ترجمه ترگمان]نگاهی به اطراف انداختند و بعد همه کار را کردند جز دراز کشیدن و دم های خود را تکان دادند
[ترجمه گوگل]آنها زیرچشمی انداختند، و بعد همه چیز را انجام دادند، اما دراز کشیدند و دمش را می لرزاندند

13. Likewise, a peek at a window framed by title bar and scroll bars is enough to evoke the sacraments of Mac.
[ترجمه ترگمان]همچنین، نگاهی به پنجره ای که توسط نوار عنوان و نوار لغزش قاب شده است برای زنده کردن آیینه ای مقدس مک کافی است
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، یک زیرچشمی نگاه کردن به پنجره ای که با نوار عنوان و نوارهای اسکرول طراحی شده است به اندازه کافی برای تحریک بخشیدن به مکانیک مکعب است

14. That law has prompted a Supreme Court peek into the matter, with no decisions clearly affecting the Sabino Canyon situation.
[ترجمه ترگمان]این قانون باعث شد که دادگاه عالی به این موضوع نگاهی بیاندازد و هیچ تصمیمی به روشنی بر وضعیت Sabino کانیون نداشته باشد
[ترجمه گوگل]این قانون باعث شده است که دیوان عالی کشور در مورد موضوع مورد بحث قرار گیرد، بدون تصمیم گیری که به طور واضح بر وضعیت وضعیت سابینو کانیون تاثیر می گذارد

15. Most at least peek to see where the ball lands.
[ترجمه ترگمان]حداقل نگاهی به اطراف می اندازد تا ببیند محل توپ کجاست
[ترجمه گوگل]بیشترین اشخاص زیر را نگاه کنید تا ببینند کجا توپ می رود

He peeked in at us from behind the window.

دزدکی از پس پنجره به ما نگاه کرد.


to take a peek at something

دزدانه به چیزی نگریستن


A peek inside the factory gave me an idea of its size.

نگاه تندی به داخل کارخانه مرا از بزرگی آن با خبر کرد.


پیشنهاد کاربران

نگاه قایمکی
نگاه یواشکی

نیم نگاه

پلی اِتر اِتر کِتون که اصطلاحا" پیک نامیده می شود.

دید زدن~

سرک کشیدن

دزدکی نگاه کردن

نگاه گذرا

نگاه یواشکی


کلمات دیگر: