(کامپیوتر و دیگر دستگاه های الکترونیکی) برد مادر، برد اصلی، تخته ی اصلی، تخته ی مادر
mother board
(کامپیوتر و دیگر دستگاه های الکترونیکی) برد مادر، برد اصلی، تخته ی اصلی، تخته ی مادر
انگلیسی به فارسی
مادر هیئت مدیره
انگلیسی به انگلیسی
• main circuit board of a computer to which the processor chip expansions cards and other units are attached
main board of a computer where the memory processor and expansion cards are located (computers)
main board of a computer where the memory processor and expansion cards are located (computers)
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] تخته اصلی، برد اصلی، برد مادر، برد مدار چاپی اصلی .
[برق و الکترونیک] برد مادر برد مدار چاپی ساخته شده برای اتصال داخلی آرایه ای از بردهای الکترونیکی جازدنی ( دختر )
[کامپیوتر] تخته مدار اصلی، برد مادر - تخته مادر اصلی کامپیوتر که دارای CPUو حافظه است .برخی از کامپیوترها دستگاه های دیگری مانند چاپگر را نیز روی این تخته مدار قرار داده اند.
[برق و الکترونیک] برد مادر برد مدار چاپی ساخته شده برای اتصال داخلی آرایه ای از بردهای الکترونیکی جازدنی ( دختر )
[کامپیوتر] تخته مدار اصلی، برد مادر - تخته مادر اصلی کامپیوتر که دارای CPUو حافظه است .برخی از کامپیوترها دستگاه های دیگری مانند چاپگر را نیز روی این تخته مدار قرار داده اند.
جملات نمونه
1. First, the socket type of the mother board must be known.
[ترجمه ترگمان]ابتدا، نوع سوکت تخته مادر باید شناخته شود
[ترجمه گوگل]اول، نوع سوکت مادر مادر باید شناخته شود
[ترجمه گوگل]اول، نوع سوکت مادر مادر باید شناخته شود
2. If i can get this mother board i can be make a goods business with you for other computer parts and other types.
[ترجمه ترگمان]اگر من بتوانم این کار را بکنم، می توانم کاری بکنم که با شما قسمت های دیگر کامپیوتر و دیگر انواع دیگر کار کنم
[ترجمه گوگل]اگر من می توانم این هیئت مدیره مادر را دریافت کنم، می توانم با شما برای سایر قطعات کامپیوتر و سایر انواع تجارت را بسازم
[ترجمه گوگل]اگر من می توانم این هیئت مدیره مادر را دریافت کنم، می توانم با شما برای سایر قطعات کامپیوتر و سایر انواع تجارت را بسازم
3. CMOS chip 89C52 or 374 on the mother board damaged, can also cause such phenomenon and at the same time, caused much noisy on the small carriage and axis.
[ترجمه ترگمان]تراشه های CMOS ۸۹ C۵۲ یا ۳۷۴ روی بورد مادر آسیب دیده اند، همچنین می توانند باعث ایجاد چنین پدیده ای شوند و در عین حال باعث شلوغی نسبت به کالسکه و محور کوچک شوند
[ترجمه گوگل]تراشه CMOS 89C52 یا 374 بر روی مادربرد آسیب دیده، همچنین می تواند چنین پدیده ای را ایجاد کند و در عین حال موجب حملات و محورهای بسیار زیادی می شود
[ترجمه گوگل]تراشه CMOS 89C52 یا 374 بر روی مادربرد آسیب دیده، همچنین می تواند چنین پدیده ای را ایجاد کند و در عین حال موجب حملات و محورهای بسیار زیادی می شود
4. These devices are ideal for PC mother board, computer peripheral products and general electronics applications.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه ها برای تخته مادر PC، محصولات محیطی رایانه ای و کاربردهای الکترونیک عمومی ایده آل هستند
[ترجمه گوگل]این دستگاه ها برای مادربرد PC، محصولات جانبی کامپیوتر و برنامه های کاربردی الکترونیک ایده آل است
[ترجمه گوگل]این دستگاه ها برای مادربرد PC، محصولات جانبی کامپیوتر و برنامه های کاربردی الکترونیک ایده آل است
5. The mother board of directors will hold off msimilarg a determin until next Wednesday.
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره مادر تا چهارشنبه آینده msimilarg را تعطیل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره مادر تا روز چهارشنبه بعد از ظهر یک ماه تعطیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره مادر تا روز چهارشنبه بعد از ظهر یک ماه تعطیل خواهد شد
6. This is a program that comes with any mother board and it is placed in a chip on the mother board checks all the computer components to make sure that they are all working.
[ترجمه ترگمان]این برنامه ای است که همراه با هر صندلی مادر و در یک چیپ روی میز مادر قرار داده می شود تا تمام اجزای کامپیوتر را چک کند تا مطمئن شود که همه آن ها کار می کنند
[ترجمه گوگل]این یک برنامه است که همراه با هر صفحه مادر است و در یک تراشه در مادربرد قرار می گیرد همه اجزای رایانه را چک می کند تا همه کارها را انجام دهند
[ترجمه گوگل]این یک برنامه است که همراه با هر صفحه مادر است و در یک تراشه در مادربرد قرار می گیرد همه اجزای رایانه را چک می کند تا همه کارها را انجام دهند
7. An image processing software and a multilayer instrument which connects the PC mother board with an optical bench were developed base on RGB average method.
[ترجمه ترگمان]یک نرم افزار پردازش تصویر و یک ابزار چند لایه که صفحه مادر PC را با یک نیمکت نوری پیوند می دهد براساس روش میانگین RGB ساخته شده است
[ترجمه گوگل]یک نرم افزار پردازش تصویر و یک ابزار چند لایه که مادربرد PC را با یک نیمکت نوری متصل می کند بر اساس روش متوسط RGB ساخته شده است
[ترجمه گوگل]یک نرم افزار پردازش تصویر و یک ابزار چند لایه که مادربرد PC را با یک نیمکت نوری متصل می کند بر اساس روش متوسط RGB ساخته شده است
8. The Basic Input-Output System, which affects the fact performance of the mother board, is a key component on it.
[ترجمه ترگمان]سیستم ورودی - خروجی اصلی، که بر عملکرد هیات مدیره مادر تاثیر می گذارد، یک مولفه کلیدی در آن است
[ترجمه گوگل]سیستم پایه ورودی-خروجی، که تاثیر واقعی بر روی مادربرد را تحت تاثیر قرار می دهد، یک جزء کلیدی در آن است
[ترجمه گوگل]سیستم پایه ورودی-خروجی، که تاثیر واقعی بر روی مادربرد را تحت تاثیر قرار می دهد، یک جزء کلیدی در آن است
9. An Application of Design of Experiment for SMT Process Parameters in Mother Board Factory of . . .
[ترجمه ترگمان]کاربرد طراحی آزمایش برای پارامترهای فرآیند SMT در کارخانه Mother مادر
[ترجمه گوگل]یک برنامه طراحی آزمایش برای پارامترهای فرآیند SMT در کارخانه تخته مادر
[ترجمه گوگل]یک برنامه طراحی آزمایش برای پارامترهای فرآیند SMT در کارخانه تخته مادر
10. I removed the screws for the top and slid it off, revealing the mother board and a metal box for the drives.
[ترجمه ترگمان]پیچ ها را برای بالا کشیدن باز کردم و آن را کنار زدم و تخته مادر و یک جعبه فلزی برای درایو را آشکار کردم
[ترجمه گوگل]من پیچ ها را برای بالا برداشتم و آن را لغزیدم، تابلو مادر و جعبه فلزی برای درایوها را نشان دادم
[ترجمه گوگل]من پیچ ها را برای بالا برداشتم و آن را لغزیدم، تابلو مادر و جعبه فلزی برای درایوها را نشان دادم
11. The power supply will need repair and, possibly, the mother board as well.
[ترجمه ترگمان]تامین برق نیاز به تعمیر و احتمالا تخته مادر خواهد داشت
[ترجمه گوگل]منبع تغذیه نیاز به تعمیر و احتمالا مادربرد نیز دارد
[ترجمه گوگل]منبع تغذیه نیاز به تعمیر و احتمالا مادربرد نیز دارد
12. The spread spectrum technology is introduced to reduce EMI on the mother board.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی طیف گسترده به منظور کاهش EMI در صفحه مادر معرفی شده است
[ترجمه گوگل]فناوری طیف گسترده ای معرفی شده است تا EMI را روی مادربرد کاهش دهد
[ترجمه گوگل]فناوری طیف گسترده ای معرفی شده است تا EMI را روی مادربرد کاهش دهد
13. How well is the motherboard fitted?
[ترجمه ترگمان]این motherboard چقدر متناسب هست؟
[ترجمه گوگل]مادربرد مناسب چقدر خوب است؟
[ترجمه گوگل]مادربرد مناسب چقدر خوب است؟
14. If the new motherboard is smaller then you will have some mounting pillars left over - keep them safe.
[ترجمه ترگمان]اگر the جدید کوچک تر باشند، برخی از ستون های سوار بر آن ها باقی خواهند ماند - آن ها را ایمن نگاه دارید
[ترجمه گوگل]اگر مادربرد جدید کوچکتر باشد، شما بعضی از ستون های نصب را ترک خواهید کرد - آنها را امن نگه دارید
[ترجمه گوگل]اگر مادربرد جدید کوچکتر باشد، شما بعضی از ستون های نصب را ترک خواهید کرد - آنها را امن نگه دارید
15. That fancy motherboard that runs your computer is dipped in toxic chemicals.
[ترجمه ترگمان]اون motherboard رویایی که کامپیوتر تو رو اداره می کنه تو مواد شیمیایی مسموم شده
[ترجمه گوگل]این مادربورد فانتزی که کامپیوتر شما را اجرا می کند، در مواد شیمیایی سمی فرو می رود
[ترجمه گوگل]این مادربورد فانتزی که کامپیوتر شما را اجرا می کند، در مواد شیمیایی سمی فرو می رود
16. They regarded its motherboard, the main circuit board, as a beautiful work of art.
[ترجمه ترگمان]آن ها motherboard را، تخته مدار اصلی، به عنوان یک اثر زیبا از هنر در نظر گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها مادربورد، مدار اصلی مدار را به عنوان یک اثر هنری زیبا مورد توجه قرار دادند
[ترجمه گوگل]آنها مادربورد، مدار اصلی مدار را به عنوان یک اثر هنری زیبا مورد توجه قرار دادند
17. Loosen dust and debris from the motherboard and expansion cards with a soft bristle brush.
[ترجمه ترگمان]شل کردن گرد و غبار و آوار از طریق کارت های اشتراک با یک برس زبر و خشک
[ترجمه گوگل]گرد و غبار و باقی مانده از مادربرد و کارت های توسعه را با یک برس نرم محکم کنید
[ترجمه گوگل]گرد و غبار و باقی مانده از مادربرد و کارت های توسعه را با یک برس نرم محکم کنید
18. Apparently the machine's screen and the motherboard survived intact - but alas not the floppy drive.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا نمایشگر ماشین و the سالم مانده بودند - اما افسوس که دیسک گردان نرم نبود
[ترجمه گوگل]ظاهرا صفحه نمایش این دستگاه و مادربرد بی نهایت جان سالم به در بردند اما دیسک فلاپی آن را نادیده نگرفت
[ترجمه گوگل]ظاهرا صفحه نمایش این دستگاه و مادربرد بی نهایت جان سالم به در بردند اما دیسک فلاپی آن را نادیده نگرفت
19. A VGA card is also built into the motherboard.
[ترجمه ترگمان]یک کارت VGA نیز به the داده می شود
[ترجمه گوگل]کارت VGA نیز در مادربرد ساخته شده است
[ترجمه گوگل]کارت VGA نیز در مادربرد ساخته شده است
20. Notice that you should treat the new motherboard with great care as it can easily be damaged.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که شما باید the جدید را با دقت زیادی درمان کنید چون به راحتی می تواند آسیب ببیند
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که شما باید با مادربورد جدید با توجه به اینکه می توانید به آسانی آسیب دیده باشید، درمان کنید
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که شما باید با مادربورد جدید با توجه به اینکه می توانید به آسانی آسیب دیده باشید، درمان کنید
21. The motherboard of ambry also is " concept " heavily.
[ترجمه ترگمان]برد ambry نیز \"مفهوم\" به شدت \" است
[ترجمه گوگل]مامور مادربزرگ نیز به شدت 'مفهوم' است
[ترجمه گوگل]مامور مادربزرگ نیز به شدت 'مفهوم' است
22. Itis strongly recommended that you know the exact motherboard part number prior to ordering a replacement.
[ترجمه ترگمان]این بازی به شدت توصیه می شود که تعداد motherboard دقیق قبل از سفارش دادن را بدانید
[ترجمه گوگل]Itis به شدت توصیه می کند که قبل از سفارش یک جایگزین شماره دقیق مادربرد را بدانید
[ترجمه گوگل]Itis به شدت توصیه می کند که قبل از سفارش یک جایگزین شماره دقیق مادربرد را بدانید
23. Low cost solution for PC motherboard and digital board functional test.
[ترجمه ترگمان]راه حل هزینه پایین برای motherboard کامپیوتر و تست کارکردی صفحه دیجیتالی
[ترجمه گوگل]راه حل کم هزینه برای آزمایش مادربرد و مانیتورینگ دیجیتال
[ترجمه گوگل]راه حل کم هزینه برای آزمایش مادربرد و مانیتورینگ دیجیتال
24. The system board, as the basic motherboard, plays an important role in microcomputer ? ? s system running.
[ترجمه ترگمان]بورد سیستم، به عنوان the ابتدایی، نقش مهمی در microcomputer بازی می کند؟ سیستم اداره می شود
[ترجمه گوگل]تخته سیستم، به عنوان مادربرد اصلی، نقش مهمی در میکرو رایانه ایفا می کند؟ ؟ سیستم در حال اجرا
[ترجمه گوگل]تخته سیستم، به عنوان مادربرد اصلی، نقش مهمی در میکرو رایانه ایفا می کند؟ ؟ سیستم در حال اجرا
25. My foot motherboard grows a monkey is develop wart very pained!
[ترجمه ترگمان]مادر motherboard که یک میمون رشد می کند به صورت یک میمون رشد می کند که بسیار دردناک است
[ترجمه گوگل]مادربورد پا رشد میمون است در حال توسعه زگیل بسیار مضطرب!
[ترجمه گوگل]مادربورد پا رشد میمون است در حال توسعه زگیل بسیار مضطرب!
26. The card fits into a free expansion slot on the motherboard.
[ترجمه ترگمان]این کارت در یک بازه گسترش آزاد روی the قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این کارت به یک اسلات گسترش آزاد بر روی مادربرد متصل می شود
[ترجمه گوگل]این کارت به یک اسلات گسترش آزاد بر روی مادربرد متصل می شود
27. The case is supplied with the power supply already in place and the motherboard with its memory modules fitted.
[ترجمه ترگمان]این مورد با تامین برق از قبل تامین می شود و the با ماژول های حافظه خود نصب می شوند
[ترجمه گوگل]این مورد با منبع تغذیه در حال حاضر در محل تامین می شود و مادربرد با ماژول های حافظه آن نصب شده است
[ترجمه گوگل]این مورد با منبع تغذیه در حال حاضر در محل تامین می شود و مادربرد با ماژول های حافظه آن نصب شده است
کلمات دیگر: