کلمه جو
صفحه اصلی

posting


(noun) تعیین محل ماموریت ثبت، دردفتر

انگلیسی به فارسی

تعیین محل ماموریت ثبت،دردفتر


پست کردن، بدیوار زدن، اگهی و اعلان کردن


انگلیسی به انگلیسی

• positioning, placement, stationing (of a military unit)
message sent to a newsgroup or mailing list (internet)
a posting is a job that you are given which involves going to a different town or country.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] پست، پیام پیامی که در یک گروه خبری یا حوزه های بحث عمومی قرار می گیرد .

جملات نمونه

1. She was unable to take up the London posting.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست پست لندن را بگیرد
[ترجمه گوگل]او نمی توانست پست لندن را بپذیرد

2. He was rewarded with a posting to New York.
[ترجمه ترگمان]او با ارسال یک پست به نیویورک به او پاداش داد
[ترجمه گوگل]او با ارسال پست به نیویورک پاداش داد

3. She has now accepted a posting as ambassador to Scandinavia.
[ترجمه ترگمان]او اکنون این پست را به عنوان سفیر اسکاندیناوی پذیرفته است
[ترجمه گوگل]او اکنون به عنوان سفیر در اسکاندیناوی پذیرفته است

4. I sacrificed two years'seniority by taking the overseas posting.
[ترجمه ترگمان]من با گرفتن پست خارجی دو سال طول کشیدم
[ترجمه گوگل]با اخذ پذیرش در خارج از کشور، دو سال قدردانی را قربانی کردم

5. The ambassador expects that his next posting will be Paris.
[ترجمه ترگمان]سفیر انتظار دارد که پست بعدی او پاریس باشد
[ترجمه گوگل]سفیر انتظار دارد که پست بعدی وی پاریس باشد

6. Your posting has just come through: you're going to Hong Kong.
[ترجمه ترگمان]ماموریت شما فقط از میان رفته: شما دارید به هنگ کنگ می روید
[ترجمه گوگل]ارسال شما فقط از طریق شما رفتن به هنگ کنگ است

7. Parcels must be properly bound up for posting to other countries.
[ترجمه ترگمان]Parcels باید به درستی برای ارسال به کشورهای دیگر بسته شوند
[ترجمه گوگل]بسته ها باید به درستی برای فرستادن به کشورهای دیگر محدود شود

8. The envelopes for posting lay in a heap on her desk.
[ترجمه ترگمان]پاکت های نامه در پشت میزش قرار داشت
[ترجمه گوگل]پاکت نامه برای ارسال در طبقه پشته روی میز خود قرار دارد

9. If you were offered an overseas posting, would you take it?
[ترجمه ترگمان]اگر شما به پست خارجی پیشنهاد داده بودید، آن را می برید؟
[ترجمه گوگل]اگر شما یک پست خارج از کشور پیشنهاد می شدید، آیا شما آن را می گیرید؟

10. They advocated a scattergun approach of posting dozens of letters.
[ترجمه ترگمان]آن ها از رویکرد scattergun برای ارسال تعداد زیادی نامه استفاده کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک رویکرد پراکنده از فرستادن ده ها تن از نامه ها را حمایت کردند

11. She was released after posting $100 cash bond and her driver's license.
[ترجمه ترگمان]او پس از ارسال ۱۰۰ دلار پول نقد و گواهی نامه رانندگی آزاد شد
[ترجمه گوگل]او پس از ارسال 100 دلاری نقدی و گواهینامه رانندگی خود آزاد شد

12. She has now accepted a posting as ambassador to Latvia.
[ترجمه ترگمان]او اکنون در حال حاضر در حال ارسال یک پست به عنوان سفیر در لاتویا است
[ترجمه گوگل]او اکنون به عنوان سفیر در لتونی پذیرفته شده است

13. He received a posting to Japan as soon as his training was finished.
[ترجمه ترگمان]او به محض اینکه کارش تمام شد به ژاپن ارسال شد
[ترجمه گوگل]او به محض پایان دادن به آموزش، به ژاپن فرستاده شد

14. I'm posting you a cheque tonight.
[ترجمه ترگمان]امشب برات یه چک نوشتم
[ترجمه گوگل]من امشب امتحان امتحان می کنم

15. Somebody's been posting obscene messages in this chat room.
[ترجمه ترگمان]یک نفر در این اتاق چت پیغام های وقیحانه را پست کرده است
[ترجمه گوگل]کسی در این اتاق گفتگو پیام های ناخوشایندی را ارسال کرده است

پیشنهاد کاربران

می تونه به معنی آگهی هم باشه مثلا job posting
آگهی استخدام

ماموریت

نقل ارقام به دفتر کل

ثبت حساب

نقل

اعلامیه

انتقال دادن

انتصاب، شغل، پست، مقام؛ این برگردان به ویژه در جایی کاربرد دارد که منظور مقام/شغل شخصی در نیروهای مسلح و در یگانی خارج از کشور محل خدمتش باشد.

انتقال اطلاعات از دفتر روزنامه به دفتر کل

تبلیغ
if a soldier, a representative of a country etc gets a posting somewhere, they are sent there to do their job✌🏻💫

مطلب ارسالی یا پست ( درشبکه های اجتماعی )

posting ( مهندسی مخابرات - پست )
واژه مصوب: پُست‏سپاری
تعریف: تحویل مرسولۀ پُستی به واحد پُستی برای ارسال به گیرنده


کلمات دیگر: