پس از واقع، پس از مرگ، پس از مرگ، معاینه پس از مرگ، مرده را معاینه وکالبد شکافی کردن
post mortem
پس از واقع، پس از مرگ، پس از مرگ، معاینه پس از مرگ، مرده را معاینه وکالبد شکافی کردن
انگلیسی به فارسی
پس از واقع، پس از مرگ
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: occurring or initiated after death.
- a postmortem investigation
[ترجمه ترگمان] تحقیقات بعد از مرگ
[ترجمه گوگل] یک تحقیق بعد از قاچاق
[ترجمه گوگل] یک تحقیق بعد از قاچاق
• (2) تعریف: of or relating to an autopsy.
• (3) تعریف: occurring or initiated after the end of something.
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the examination of a dead body, usu. to determine the cause of death; autopsy.
• (2) تعریف: an analysis or evaluation of something after it has ended.
- the newspaper's postmortem on the last election
[ترجمه ترگمان] این روزنامه در آخرین انتخابات به قتل رسید
[ترجمه گوگل] پس از قتل روزنامه در آخرین انتخابات
[ترجمه گوگل] پس از قتل روزنامه در آخرین انتخابات
• after death; examination of a body after death; evaluation of an event just ended
a post-mortem is a medical examination of a dead person's body to find out how they died.
examination of a corpse to determine cause of death, autopsy
occurring after death, following death
a post-mortem is a medical examination of a dead person's body to find out how they died.
examination of a corpse to determine cause of death, autopsy
occurring after death, following death
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] پس از واقعه
جملات نمونه
1. the post-mortem showed that the patient died of a heart attack
کالبدشکافی نشان داد که بیمار در اثر حمله ی قلبی مرده است.
2. the body's post-mortem changes
دگرگونی های بدن پس از مرگ
3. A post mortem examination found that she died from asphyxiation.
[ترجمه ترگمان]معاینه کالبدشکافی نشان داد که او از خفگی مرده است
[ترجمه گوگل]یک معاینه بعد از مرگ نشان می دهد که او از آسیب دیدگی فوت کرده است
[ترجمه گوگل]یک معاینه بعد از مرگ نشان می دهد که او از آسیب دیدگی فوت کرده است
4. A post mortem showed he died from shock and haemorrhaging.
[ترجمه احمد] کالبد شکافی نشان دادکه قربانی مسموم شده بود.
[ترجمه ترگمان]کالبدشکافی نشان داد که او براثر شوک و خونریزی جان سپرد[ترجمه گوگل]مرگ و میر نشان داد که او از شوک و خونریزی درگذشت
5. Post mortem examination revealed extensive myofascial necrosis and subcutaneous gaseous formation ( Figure 3 ) .
[ترجمه ترگمان]بررسی های پس از مرگ، نکروز گسترده و تشکیل گاز زیرجلدی را آشکار ساخت (شکل ۳)
[ترجمه گوگل]بررسی مرگ و میر پس از عمل، نشان دهنده گسترش نئوپروز مایوفاسالی و تشکیل گازهای زیر جلدی بود (شکل 3)
[ترجمه گوگل]بررسی مرگ و میر پس از عمل، نشان دهنده گسترش نئوپروز مایوفاسالی و تشکیل گازهای زیر جلدی بود (شکل 3)
6. Post mortem reports of liver findings in GCD include subcapsular cysts.
[ترجمه ترگمان]گزارش ها پس از مرگ گزارش کبد در gcd شامل subcapsular کیست هستند
[ترجمه گوگل]گزارش های مرگ ناگهانی یافته های کبدی در GCD شامل کیست های زیر کپسولی می باشد
[ترجمه گوگل]گزارش های مرگ ناگهانی یافته های کبدی در GCD شامل کیست های زیر کپسولی می باشد
7. The post mortem was carried out or was conducted by the police pathologist.
[ترجمه ترگمان]کالبدشکافی انجام شد یا توسط آسیب شناس پلیس انجام شد
[ترجمه گوگل]پس از مرگ به وسیله پاتولوژیست پلیس انجام شد
[ترجمه گوگل]پس از مرگ به وسیله پاتولوژیست پلیس انجام شد
8. The post mortem is carried out or is conducted by the police pathologist.
[ترجمه ترگمان]کالبدشکافی انجام شده یا توسط آسیب شناس پلیس انجام می شود
[ترجمه گوگل]پس از مرگ به وسیله پاتولوژیست پلیس انجام می شود
[ترجمه گوگل]پس از مرگ به وسیله پاتولوژیست پلیس انجام می شود
9. But the Crown Prosecution Service has dropped the case after four post mortems failed to establish a cause of death.
[ترجمه ترگمان]اما سرویس دادستانی سلطنتی این پرونده را بعد از اینکه چهار متهم دیگر نتوانستند علت مرگ را ایجاد کنند کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]اما اداره دادستانی تاج پس از مرگ چهار مرگ و میر ناشی از مرگ، پرونده را رد کرد
[ترجمه گوگل]اما اداره دادستانی تاج پس از مرگ چهار مرگ و میر ناشی از مرگ، پرونده را رد کرد
10. Developers can write error logs from their experimental kernels prior to a crash, then link and boot up from a working NWSSTGand link to the NWSSTG with the error log for post mortem examination.
[ترجمه ترگمان]سازندگان می توانند قبل از تصادف، log های خطا را از هسته های تجربی خود بنویسند، سپس لینک و راه اندازی کنند و از یک پیوند NWSSTGand کاری به the با لاگ اشتباه برای معاینه کالبدشکافی استفاده کنند
[ترجمه گوگل]توسعه دهندگان می توانند قبل از یک تصادف log logs خطا را از هسته های تجربی خود بنویسند، سپس از یک NWSSTG کار می کنند و به NWSSTG بپیوندند و با ورود خطا برای معاینه بعد از مرگ
[ترجمه گوگل]توسعه دهندگان می توانند قبل از یک تصادف log logs خطا را از هسته های تجربی خود بنویسند، سپس از یک NWSSTG کار می کنند و به NWSSTG بپیوندند و با ورود خطا برای معاینه بعد از مرگ
11. A normal life is boring, but superstardom's close to post mortar ( post mortem ).
[ترجمه ترگمان]زندگی عادی خسته کننده است، اما superstardom نزدیک به ملات (پس از مرگ)است
[ترجمه گوگل]یک زندگی عادی خسته کننده است، اما نزدیک ستاره ستاره به پست ملات (بعد از مرگ)
[ترجمه گوگل]یک زندگی عادی خسته کننده است، اما نزدیک ستاره ستاره به پست ملات (بعد از مرگ)
12. Case 1 with normal pyramids on sonography had normal medulla at post mortem.
[ترجمه ترگمان]مورد ۱ با هرم های معمولی در sonography دارای مغز medulla طبیعی در بعد از مرگ بود
[ترجمه گوگل]مورد 1 با اهرام های طبیعی بر روی سونوگرافی، مدولال طبیعی در پس از مرگ داشت
[ترجمه گوگل]مورد 1 با اهرام های طبیعی بر روی سونوگرافی، مدولال طبیعی در پس از مرگ داشت
13. A postmortem was ordered to try to ascertain the cause of death.
[ترجمه ترگمان]بعد از مرگ دستور دادند تا علت مرگ را مشخص کنند
[ترجمه گوگل]پس از مداخله دستور داد تا علت مرگ را بفهمم
[ترجمه گوگل]پس از مداخله دستور داد تا علت مرگ را بفهمم
14. A postmortem showed that the victim had been poisoned.
[ترجمه ترگمان]بعد از مرگ نشون داده که قربانی مسموم شده
[ترجمه گوگل]پس از مدتی نشان داد که قربانی مسموم شده است
[ترجمه گوگل]پس از مدتی نشان داد که قربانی مسموم شده است
15. The postmortem on the presidential campaign is under way.
[ترجمه ترگمان]قتل پس از قتل در کمپین ریاست جمهوری در دست انجام است
[ترجمه گوگل]قتل عام در انتخابات ریاست جمهوری در حال انجام است
[ترجمه گوگل]قتل عام در انتخابات ریاست جمهوری در حال انجام است
16. The doctor carried out a postmortem on the body.
[ترجمه ترگمان]دکتر بعد از مرگ جسد رو به جسد نشون داد
[ترجمه گوگل]دکتر پس از قاعدگی بر روی بدن انجام داد
[ترجمه گوگل]دکتر پس از قاعدگی بر روی بدن انجام داد
17. Human rights groups are calling for a postmortem to ascertain the cause of his death.
[ترجمه ترگمان]گروهه ای حقوق بشر خواهان قتل پس از قتل هستند تا علت مرگش را مشخص کنند
[ترجمه گوگل]گروه های حقوق بشر خواستار یک فاجعه بعد از مرگ می شوند
[ترجمه گوگل]گروه های حقوق بشر خواستار یک فاجعه بعد از مرگ می شوند
18. Voice over A postmortem has revealed the man died from natural causes, there are no suspicious circumstances.
[ترجمه ترگمان]صدای در قتل پس از قتل نشان داد که مرد از علل طبیعی مرده است، هیچ شرایط مشکوک وجود ندارد
[ترجمه گوگل]صدای پس از مرگ، این مرد را از علل طبیعی رنج می برد، هیچ شرایط مشکوک وجود ندارد
[ترجمه گوگل]صدای پس از مرگ، این مرد را از علل طبیعی رنج می برد، هیچ شرایط مشکوک وجود ندارد
19. A postmortem showed she had 55 injuries, including broken ribs and bruises to head, neck and body.
[ترجمه ترگمان]پس از قتل، او ۵۵ زخمی داشت که شامل دنده های شکسته و کبودی ها به سمت سر، گردن و بدن بود
[ترجمه گوگل]پس از مدتی نشان داد که او 55 مورد صدمه داشت، از جمله دندان های شکسته و کبودی سر، گردن و بدن
[ترجمه گوگل]پس از مدتی نشان داد که او 55 مورد صدمه داشت، از جمله دندان های شکسته و کبودی سر، گردن و بدن
20. But 4 postmortem examinations have failed to establish the cause of his death.
[ترجمه ترگمان]اما ۴ پس از قتل نتوانستند علت مرگش را مشخص کنند
[ترجمه گوگل]اما 4 معاینه پس از مرگ موفق به ایجاد علت مرگ او نشده اند
[ترجمه گوگل]اما 4 معاینه پس از مرگ موفق به ایجاد علت مرگ او نشده اند
21. There were no suspicious circumstances and a postmortem was due to be carried out later.
[ترجمه ترگمان]بعد از مرگ، شرایط مشکوکی وجود نداشت و بعد از مرگ، مرگ بعد از مرگ به وقوع پیوست
[ترجمه گوگل]هیچ شرایط مشکوک وجود نداشت و بعد از آن باید بعد از مدتی انجام شود
[ترجمه گوگل]هیچ شرایط مشکوک وجود نداشت و بعد از آن باید بعد از مدتی انجام شود
22. A postmortem examination failed to establish a definite cause of death and the results of further forensic tests are awaited.
[ترجمه ترگمان]آزمایش پس از قتل نتوانست علت قطعی مرگ را مشخص کند و نتایج آزمایش های قانونی بیشتر مورد انتظار است
[ترجمه گوگل]یک معاینه پس از قاعدگی باعث ایجاد یک علت قطعی مرگ شد و نتایج آزمایش های قانونی بیشتر مورد انتظار بود
[ترجمه گوگل]یک معاینه پس از قاعدگی باعث ایجاد یک علت قطعی مرگ شد و نتایج آزمایش های قانونی بیشتر مورد انتظار بود
23. He knew every undergraduate and undertook long postmortem s on scholarship as well as tripos examination results.
[ترجمه ترگمان]او هر دوره از دوره کارشناسی را می شناخت و کاره ای طولانی پس از قتل و همچنین نتایج بررسی های tripos را بر عهده می گرفت
[ترجمه گوگل]او هر دانشجوی کارشناسی را می دانست و پس از مدتی به تحصیل پرداخت و همچنین نتایج تحقیق در مورد آزمون سه گانه را انجام داد
[ترجمه گوگل]او هر دانشجوی کارشناسی را می دانست و پس از مدتی به تحصیل پرداخت و همچنین نتایج تحقیق در مورد آزمون سه گانه را انجام داد
24. On postmortem dissections of collected specimens, I found every stomach packed solidly full of sulfide minerals.
[ترجمه ترگمان]من در پس از قتل نمونه های جمع آوری شده، همه stomach را که به طور محکم از مواد معدنی سولفیدی پر شده بود پیدا کردم
[ترجمه گوگل]پس از انحلال پس از انحلال نمونه های جمع آوری شده، هر معده بسته بندی شده به طور جامد پر از مواد معدنی سولفید یافت شد
[ترجمه گوگل]پس از انحلال پس از انحلال نمونه های جمع آوری شده، هر معده بسته بندی شده به طور جامد پر از مواد معدنی سولفید یافت شد
25. A postmortem examination revealed she had suffered a heart attack at the time of the accident.
[ترجمه ترگمان]معاینه پس از مرگ آشکار کرد که در زمان تصادف دچار حمله قلبی شده است
[ترجمه گوگل]معاینه بعد از قاعدگی نشان داد که او در زمان حادثه از حمله قلبی رنج می برد
[ترجمه گوگل]معاینه بعد از قاعدگی نشان داد که او در زمان حادثه از حمله قلبی رنج می برد
26. Another postmortem study of three patients showed portal vein thrombosis with fresh thrombus extending from recently injected varices.
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه پس از قتل، سه بیمار را نشان داد که vein portal با thrombus تازه که از varices تزریق شده بود را نشان دادند
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از مطالعات پس از مداخله در سه بیمار، ترومبوز ورید وریدی را با ترومبوس تازه ای که از واریس های اخیر تزریق شده بود، نشان داد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از مطالعات پس از مداخله در سه بیمار، ترومبوز ورید وریدی را با ترومبوس تازه ای که از واریس های اخیر تزریق شده بود، نشان داد
پیشنهاد کاربران
کالبد شکافی، پسانگری
پس از مرگ
از جمله کارهایی که بعد از اتمام پروژه یا کار اتفاق می افتد و باعث دگرگونی پروژه و کار میشود ، و میتوان آن را یک مسیر دیگر در نظر گرفت که شاید ادامه دهنده مسیر قبلی خود است .
کالبد شکافی کار یا پروژه ای که به اتمام رسیده و خود نیز یک مجموعه است .
مو شکافی کارهایی که در ابعاد یک پروژه یا کار اتفاق و انجام داده اید .
کالبد شکافی کار یا پروژه ای که به اتمام رسیده و خود نیز یک مجموعه است .
مو شکافی کارهایی که در ابعاد یک پروژه یا کار اتفاق و انجام داده اید .
کالبدشکافی، تشریح جسد
هم معنی: autopsy
تعریف:An examination of a dead body to determine the cause of death
هم معنی: autopsy
تعریف:An examination of a dead body to determine the cause of death
توی آهنگ lose yourself امینم به معنی "مرگ مغذی"
بررسیِ عملکرد و تاثیرگذاریِ یک اتفاق، پروژه و غیره، پس از رخ دادن یا رونمایی
کلمات دیگر: