1. The computer takes a few seconds to power up after it's been switched on.
[ترجمه ترگمان]بعد از روشن کردن چراغ کامپیوتر، کامپیوتر چند ثانیه طول می کشد
[ترجمه گوگل]پس از روشن شدن کامپیوتر، چند ثانیه طول می کشد تا قدرت را فعال کند
2. Never move a computer while it is powered up.
[ترجمه ترگمان]هرگز کامپیوتر را در حالی که کار می کند، تکان ندهید
[ترجمه گوگل]هرگز کامپیوتر را در حالی که روشن است، حرکت ندهید
3. Simply power up your laptop and continue work.
[ترجمه ترگمان]به سادگی لپ تاپ خود را بالا ببرید و به کار خود ادامه دهید
[ترجمه گوگل]به سادگی لپ تاپ خود را روشن کنید و کار را ادامه دهید
4. College baseball teams across the country are powering up for the new season.
[ترجمه ترگمان]تیم های بیسبال کالج در سراسر کشور برای فصل جدید به قدرت می رسند
[ترجمه گوگل]تیم های بیسبال کالج در سراسر کشور برای فصل جدید نیرو می گیرند
5. Jazz was still powering up and down, deaf to Nails's pleas.
[ترجمه ترگمان]جاز همچنان در حال قدرت کردن و پایین کشیدن بود، ناشنوا نسبت به pleas
[ترجمه گوگل]جاز هنوز هم قدرتمند بود و به پایین، ناشنوا به درخواست Nails
6. The Jam and Lewis soundtrack powers up some fairly physical action sequences, and there is a surprising amount of killings.
[ترجمه ترگمان]موسیقی متن جم و لوییس برخی از توالی های کاری نسبتا فیزیکی را افزایش می دهد و تعداد شگفت انگیزی از قتل ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]موسیقی متن فیلم Jam و Lewis برخی از توالی های فیزیکی عمل جالبی را به وجود می آورند و میزان شگفت انگیزی از قتل است
7. The bass powers up by the insertion of a jack into the switching output socket on the lower rim of each Thunderbass.
[ترجمه ترگمان]قدرت باس با وارد کردن جک به سوکت خروجی سوئیچ روی لبه پایینی هر Thunderbass بدست می آید
[ترجمه گوگل]باس با وارد کردن جک به سوکت خروجی سوئیچ در پایین تر از هر Thunderbass، قدرت می دهد
8. I powered up gradually, settling into an easy, long-paced stride that got my lungs working properly and readied my legs.
[ترجمه ترگمان]به تدریج شروع به بالا رفتن کردم، با قدم های بلند و بلند قدم می زدم که ریه هایم را به کار می بردم و پاهایم را آماده می کردم
[ترجمه گوگل]من به تدریج در حال حرکت بودم و به گام آسان و بلند رفتم که ریه هایم را به درستی کار می کردم و پاهایم را آماده می کردم
9. His code was no problem; hadn't she seen it enough times anyway when he powered up the network?
[ترجمه ترگمان]رمز او هیچ مشکلی نداشت؛ به هر حال زمانی کافی آن را ندیده بود که شبکه را کنترل کند؟
[ترجمه گوگل]کدش مشکلی نبود آیا تا به حال او آن را به اندازه کافی دیده می شود زمانی که او شبکه را روشن کرد؟
10. Save this task until the system unit is re-assembled and powered up.
[ترجمه ترگمان]این کار را تا زمانی که واحد سیستم مجددا مونتاژ و تامین شود، ذخیره کنید
[ترجمه گوگل]صرفه جویی در این کار تا زمانی که واحد سیستم دوباره مونتاژ و خاموش است
11. A fourth slider takes care of volume and a status light shows when the circuit is powered up.
[ترجمه ترگمان]یک اسلایدر چهارم به حجم و یک نمایش سبک در زمانی که مدار برق می زند، توجه نشان می دهد
[ترجمه گوگل]یک نوار لغزنده چهارم در مورد حجم محافظت می کند و هنگامی که مدار خاموش می شود، نور نشان می دهد
12. We also hired a speedboat in Ipsos and powered up the coast for a beautiful view.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین یک قایق موتوری سریع السیر را در Ipsos استخدام کردیم و ساحل را برای یک دید زیبا تامین کردیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین یک قایق رانی را در Ipsos استخدام کردیم و برای ساحلی زیبا به ساحل رفتیم
13. The error locked reasons initial power up are analyzed and the effective solution is proposed.
[ترجمه ترگمان]دلایل قفل شونده توان اولیه مورد تحلیل قرار می گیرد و راه حل موثر پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]خطا قفل شده دلایل قدرت اولیه بالا تجزیه و تحلیل و راه حل موثر پیشنهاد شده است
14. Power up your smile with PowerSmile? all - natural whitening toothpaste.
[ترجمه ترگمان]لبخند هات رو با \"PowerSmile\" روشن کنی؟ خمیر دندون های طبیعی
[ترجمه گوگل]قدرت لبخند خود را با PowerSmile روشن کنید؟ همه - خمیر دندان سفید کننده طبیعی
15. Corrected problems which cause the system to power up at unexpected times.
[ترجمه ترگمان]مشکلات Corrected که باعث می شود سیستم در زمان های غیر منتظره به قدرت برسد
[ترجمه گوگل]مشکلات اصلاح شده که باعث می شود سیستم در زمان های غیرمنتظره ای قدرت ایجاد کند