کلمه جو
صفحه اصلی

livery stable


اصطبل اسب و کالسکه ی کرایه ای، اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسب های دیگران

انگلیسی به فارسی

اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاه داری اسب های دیگران


اصطبل اجاره ای


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a stable where horses may be boarded or horses and carriages may be hired.

• stable for boarding and taking care of horses for pay

جملات نمونه

1. But I went to the livery stable and asked Mr Emmett if I could hire a horse for four or five hours.
[ترجمه ترگمان]اما من به طرف اصطبل رفتم و از آقای امت پرسیدم که آیا می توانم برای چهار یا پنج ساعت یک اسب کرایه کنم
[ترجمه گوگل]اما من به پایه لوییس رفتم و از آقای امت پرسیدم اگر بتوانم چهار یا پنج ساعت اسب را استخدام کنم

2. We went next door to the livery stable and woke up the owner, who was sleeping on the porch.
[ترجمه ترگمان]در اتاق مجاور با لباس رسمی به راه افتادیم و صاحب مهمانخانه که در ایوان خفته بود بیدار شدیم
[ترجمه گوگل]ما در کنار دروازه ایستاده بودیم و مالک را بیدار کردیم، که در حیاط خواب بود

3. I heard the men shouting in the livery stable.
[ترجمه ترگمان]صدای فریاد مردها را شنیدم که در اصطبل او فریاد می زدند
[ترجمه گوگل]من مردانی را می شنیدم که در لوییس پایدار هستند

4. The metal trim on the livery stable was gleaming like molten brass.
[ترجمه ترگمان]فلز روی لباس رسمی جامه مانند مس گداخته می درخشید
[ترجمه گوگل]برش فلزی بر پایه لایروبی، مانند برنج مذاب، درخشان بود

5. His father kept a livery stable.
[ترجمه ترگمان]پدرش یک لباس رسمی به تن داشت
[ترجمه گوگل]پدرش پای ثابت نگهداشت

6. Frank, I thought, must be taking his bath in the livery stable.
[ترجمه ترگمان]باخود گفتم: فرانک، باید حمام او را در اصطبل بگذارند
[ترجمه گوگل]فرانک، من فکر کردم، باید حمام خود را در پایه لویوار بگیرد

7. The room was still dark, and behind me, the livery stable was quiet.
[ترجمه ترگمان]اتاق هنوز تاریک بود، و پشت سر من، اصطبل livery آرام بود
[ترجمه گوگل]اتاق هنوز تاریک بود، و پشت سرم پایدار بود، آرام بود

8. I reined in the horse, turned around, and went back to the livery stable.
[ترجمه ترگمان]اسب را نگه داشتم، برگشتم و به طرف اصطبل برگشتم
[ترجمه گوگل]من در اسب سوار شدم، به اطراف چرخیدم، و برگشتم به پایه لویی

9. They had gone but a few blocks when a livery stable sign in one of the side streets solved the difficulty for him. He would take her to drive along the new Boulevard .
[ترجمه ترگمان]فقط چند چهارراه را طی کرده بودند که در یکی از خیابان های فرعی، یکی از خیابان های فرعی، مشکل او را حل کرد او را به سوی بلوار جدید می برد
[ترجمه گوگل]آنها زمانی که یک نشانه پایدار در یکی از خیابان های خیابانی حل مشکل سختی برای او بود چند بلوک رفته بود او را به سمت بلوار جدید می برد

10. He had already engaged a horse and buggy at the livery stable the corner the bank.
[ترجمه ترگمان]او قبلا اسب و درشکه را در اصطبل کنار رودخانه قرار داده بود
[ترجمه گوگل]او قبلا یک اسب و حشره ای را در لویی پایدار گوشه ای که بانک بود وارد کرد

11. A man who is employed in or keeps a livery stable.
[ترجمه ترگمان]مردی که در خدمت است یا لباس رسمی می پوشد
[ترجمه گوگل]مردی که در لانه ی کار می کند یا آن را حفظ می کند


کلمات دیگر: