کلمه جو
صفحه اصلی

inheritor


ارکبر، میراکبر، وارک

انگلیسی به فارسی

ارث بر،میراث بر


انگلیسی به انگلیسی

• heir, one who inherits
people who are the inheritors of something inherited it from people who came before them.

جملات نمونه

1. These writers are inheritors of his work.
[ترجمه ترگمان]این نویسندگان از آثار او آگاه هستند
[ترجمه گوگل]این نویسندگان وارث کار او هستند

2. An inheritor of Marcel Duchamp's anarchic estate, he regards all forms of artistic orthodoxy with deep scepticism.
[ترجمه ترگمان]او، وارث دارایی anarchic مارسل دوشان، تمام اشکال مسیحیت را با شکاکیت عمیق در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]یکی از وارث املاک آنارشی مارسل دوشاپ، او تمام اشکال ارتدکس هنری را با شک و تردید عمیق درک می کند

3. But, without doubt, the inheritors of the grammar-school tradition were steadily pressed on to the defensive in the early sixties.
[ترجمه ترگمان]اما بدون شک، قوانین کهن - مکتب دستور زبان به طور یکنواخت به حالت تدافعی در دهه شصت فشرده می شد
[ترجمه گوگل]اما، بدون شک، وارثان سنت گرامر مدرسه در اوایل دهه شصت به طور مداوم به دفاعی فشار آوردند

4. A small, detailed survey found that older inheritors tended to put aside much of their cash to benefit their own children.
[ترجمه ترگمان]یک بررسی دقیق و دقیق نشان داد که inheritors مسن تر تمایل دارند مقدار زیادی از پول نقد خود را کنار بگذارند تا به نفع کودکان خود باشد
[ترجمه گوگل]یک نظرسنجی کوچک و دقیق نشان داد که وارثان مسن تر تمایل داشتند که بیشتر پول خود را صرف استفاده از فرزندان خود کنند

5. In order to become the inheritor of underglaze red, his only friends are clay, glaze, and kiln; and his love is porcelain.
[ترجمه ترگمان]برای آنکه وارث of شود، تنها دوستانش گل، لعاب و کوره هستند؛ و عشق او چینی است
[ترجمه گوگل]به منظور تبدیل شدن به وارث قرمز زیرزمینی، تنها دوستان او، رس، لعاب، و کوره؛ و عشق او چینی است

6. Later, the little monks became the inheritor of the master.
[ترجمه ترگمان]بعدها، کشیشان کوچک وارث ارباب شدند
[ترجمه گوگل]بعدها، راهبان کوچکی تبدیل به وارث استاد شدند

7. The way in which I am the inheritor of it all is not as verbalized thought, or. . .
[ترجمه ترگمان]The که من وارث آن هستم همه چیز به همان اندازه که فکر می کند نیست، یا …
[ترجمه گوگل]راهی که در آن من هستم وارث این همه اندیشه نیست، و نه

8. Who is the Inheritor of the Earth?
[ترجمه ترگمان]the زمین چه کسی است؟
[ترجمه گوگل]چه کسی هسته زمین است؟

9. As the elite, Akhund is not only the inheritor and disseminator of Islam, but also the elucidator and defender of Sharia and Islam religious doctrine.
[ترجمه ترگمان]به عنوان نخبگان، آخوند نه تنها وارث و disseminator اسلام بلکه همچنین elucidator و مدافع شریعت اسلام و اسلام است
[ترجمه گوگل]آقونده به عنوان نخبگان، نه تنها وارث و توزیع کننده اسلام است، بلکه کشیش و مدافع دکترین مذهبی شریعت و اسلام است

10. To abandon the heirdom, the inheritor should do it within a certain period, only which can have judicial effect.
[ترجمه ترگمان]برای رها کردن heirdom، the باید این کار را در یک دوره خاص انجام دهد، که تنها می تواند اثر قضایی داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن حواس پرت، وارث باید آن را در یک دوره خاص انجام دهد، تنها که می تواند اثر قضایی داشته باشد

11. They hardly imagined that there were so many indigent, yearning, crooked(Sentence dictionary), canny inheritors on the earth.
[ترجمه ترگمان]آن ها به سختی تصور می کردند که بسیاری از مردم فقیر، مشتاق، کج (جمله)، زیرک یا زیرک در روی زمین وجود دارند
[ترجمه گوگل]آنها به سختی تصور می کردند که بسیاری از بشر، اشتیاق، کج (دیکشنری حکم)، وارثان کثیف در زمین وجود دارد

12. Bazin did cultivated some brilliant directors, like Truffaut, his adopted son, that's why he was perfectly a inheritor of Bazin's theories of long-lens and realism in the film.
[ترجمه ترگمان]بازین چند تن از مدیران brilliant را، مانند Truffaut، که فرزند خوانده او بود، پرورش داد؛ به همین دلیل است که او به طور کامل وارث نظریه های بازین از لنزهای بلند و واقع گرایی در فیلم بود
[ترجمه گوگل]بازین برخی از کارگردانهای درخشان مانند Truffaut، فرزند خوانده خود را پرورش داد، به همین دلیل است که او به طور کامل وارث نظریه های Bazin از لنز طولانی و واقع گرایی در فیلم بود

13. The lawyer must announce that you are the true inheritor of the family fortune.
[ترجمه ترگمان]وکیل باید اعلام کند که شما وارث حقیقی ثروت خانواده هستید
[ترجمه گوگل]وکیل باید اعلام کند شما وارث حقیقی خانواده هستید

14. As a 20 th century novelist, Virginia Woolf is both an inheritor and an innovator.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نویسنده قرن بیستم، ویرجینیا وولف یک inheritor و یک نوآور است
[ترجمه گوگل]ویرجینیا وولف، یکی از رماننویسهای قرن بیست و یکم، هر دو یک وارث و نوآور است

15. Can I separate my father's twin - brother, joint inheritor, and next successor, from himself?'
[ترجمه ترگمان]آیا می توانم برادر دوقلوی پدر و inheritor و successor را از خود جدا کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم پدر دوقلوها، برادر، مفسر مشترک و جانشین بعدی خود را از خود جدا کنم؟

پیشنهاد کاربران

وصی

وارث

میراث خور


کلمات دیگر: