کلمه جو
صفحه اصلی

flowingly


بطور روان، باسلاست، بطورپیوسته، بطورلبریز

انگلیسی به انگلیسی

• in a flowing manner; like a flood; loosely, gracefully; fluently, smoothly; abundantly

پیشنهاد کاربران

روان، به طور روان ( روان حرف زدن، گفتن و . . . ) .


کلمات دیگر: