حالت شناور بودن، شناوری، برآب مانی، شناوری بر روی اب، جسم مواج وشناور
flotage
حالت شناور بودن، شناوری، برآب مانی، شناوری بر روی اب، جسم مواج وشناور
انگلیسی به فارسی
شناوری بر روی آب، جسم مواج و شناور
شناور، شناوری بر روی آب، جسم مواج و شناور
انگلیسی به انگلیسی
• buoyancy; ability to float; object that floats; boat; floating refuse
کلمات دیگر: